کیفیت زندگی مرتبط با سلامت به ارزیابی ذهنی فرد از وضعیت سلامت کنونی اش، مراقبتهای بهداشتی فعالیتهای ارتقادهنده سلامتی که موجب سطحی از فعالیت کلی شود و به فرد اجازه میدهدکه اهداف ارزشمند زندگی اش را دنبال کند بر میگردد. گوتی و همکاران در سال 1995 کیفیت زندگی را یک حالت رفاه ویژه تعریف کردند که ترکیب با 2 بعد است. اولین بعد توانایی انجام فعالیت های روزانه که خود به رفاه جسمی ، روانی و اجتماعی بر میگردد. دومین بعد رضایت بیمار در ابعاد عملکردی و کنترل بیماری و درمان نشانه های وابسته به بیماری است. گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی در سال 1996 این تعریف را از کیفیت زندگی ارائه داد: پندارهایفرد ازوضعیت زندگی اش توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی میکند و ارتباط این دریافت ها با اهداف، انتظارات و استانداردها(هاشمی فرد،.1380).
تعاریف موجود از کیفیت زندگی :
فرانز و پاور: کیفیت زندگی ، زندگی را رضایت یا عدم رضایت از ابعادی از زندگی فرد دانسته که برای او مهم می باشد. سل و تالسکس: کیفیت زندگی را ارزیابی و رضایت فرد از سطح عملکرد موجودش درمقایسه با انچه ایده ال یا ممکن می پندارد تلقی کردند.
سازمان جهانی بهداشت: کیفیت زندگی درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ ،سیستم ارزشی که در ان زندگی میکند،اهداف،انتظارات، استانداردها و اولویت هایشان میباشد. پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگیشان استوار است.تعاریف جدیدتر کیفیت زندگی را به صورت اختلاف بین سطح انتظارات انسانها و سطح واقعیت ها عنوان میکنند که هر چه این اختلاف کمتر ، کیفیت زندگی بالاتر. بهرغم انکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد ، پژوهشگران بر سه ویژگی مهم ان شامل چند بعدی بودن،ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظردارند. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و روحی است که این ویژ گی با تعریفی که از سلامتی داریم منطبق استعامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از توافق درک شده بین انچه هست و انچه از دیدگاه فرد باید باشد و این همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است.پویایی کیفیت زندگی به این معناست که با گذشت زمان تغییر میکند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد(محمودیان.،1388).
اصول اساسی در ارتباط با کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی :یک ارزش یابی ذهنی است و بیماران خود بهترین قضاوت کنندگان راجع به کیفیت زندگی خود هستند. اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای بیمار مشکل میسازد که در این موارد خاص افراد مراقبت کننده از جمله پزشک و پرستار قادر خواهد بود این ارزیابی را انجام دهد. کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا به این معنی که یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در ان دخیل هستند . کیفیت زندگی یک مفهوم چندی می باشد و باید از زوایا و ابعاد مختلفی سنجیده شود که این ابعاد اجزای مرکزی چارچوب پنداشتی تحقیقات کیفیت زندگی را تشکیل میدهند. برخورداری از کیفیت زندگی ضعیف میتواند بر روی ارتباطات خانوادگی نیز اثر گذارد کیفیت زندگی ضعیف میتواند موجب بکارگیری مکانیزم های مقابله و سازگاری ناموثر در افرادشده ومتعاقبا موجب افزایش تنش در انان گردد و افزایش تنش در ارتباط مستقیم با عوامل فیزیکی و جسمی بوده و میتواند شدت بیماری در افراد را افزایش دهد. بسیاری از محققان رابطه ی بین صفات فردی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار داده و عواملی را شناسایی کردند این عوامل شامل میزان شناخت از خود، تنشهای متحل شده، دستیابی به اهداف زندگی، روش های مقابله و میزان سازگاری می باشند (چن.2000)تلقی یا شناخت فرد از خود که شامل عواملی مانند مفید بودن ، مولد بودن، تصور ذهنی از خود، ذوق و علاقه، نحوهی نگرش نسبت به زندگی، درمان و اینده نگری تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارد. پژوهشهای انجام شده اهمیت وضعیت اقتصادی بر کیفیت زندگی را نشان داده است در این زمینه از عوامل خاص و مرتبط با کیفیت زندگی میتوان هزینه، درمان،میزان درامد، و وضعیت اشتغال را نام برد.عواما فوق الذکر را میتوان مرتبط به میزان مفید بودن دانست که دارای تاثیر مثبت بر کیفیت زندگی هستند.تطابق شغلی میتواند بر کیفیت زندگی تاثیر به سزایی داشته باشد.به این معنی که تطابق مشخصه ی توان فرد جهت تغییر حرفه در صورت لزوم میباشد و میتوان انتظار داشت که هر چه فرد از قابلیت انعطاف پذیریه بیشتری در تغییر حرفه برخوردار باشد امکان کسب کیفیت مطلوب زندگی برای او افزایش میابد(امیر حسینی،1384.).
به هر حال بحث کیفیت زندگی طی قرون متمادی همیشه موضوع چالش بر انگیزی بوده و متاثر از نوع جهان بینی افراد است مولوی نیز می گویند.
اصل ذات از درون دان نز برون ابلهی دان جستن و از قصر حصون
انیکی در کنج زندان مست و شاد وان یکی در باغ تلخ ونامراد