اصول قواعد انتزاعی در نظر گرفته شده برای هدایت تصمیم گیران در قضاوت های اصلی آن ها در حوزه هایی مثل قانون، سیاست و اخلاق است. اگرچه تعریف آن دشوار است اما غیر ممکن نیست. و این مشکل به دلیل فاصله بین بافت انتزاعی اصول و حقایق واقعی است(مک لارن،2003، 145). با این حال اصول اخلاقی یا اخلاقیات را می توان در مقام مجموعه ای از اصول و ارزش های معنوی تعریف کرد. یکایک ما چنین مجموعه ای از ارزش ها را در خویشتن خویش داریم، با وجود این ممکن است به وجود آن ها واقف یا جاهل باشیم. فیلسوفان، سازمان های مذهبی و دیگر گروه ها در مجموعه های آرمانی خود به راه های گوناگون اصول یا ارزش های اخلاقی را تعریف کردهاند. در سطح کاربردی نیز مجموعه هایی از اصول یا ارزش های اخلاقی تجویز شده است مثلاً در بیانیه انجمن ترویج اخلاقیات جوزفسون اصولی چون صداقت، وفای به عهد، وفاداری، انصاف، غمخواری دیگران، احترام و تکریم دیگران، شهروند مسئول، برتری خواهی و پاسخ گویی مطرح شده است(جوزفسون،18:1379). معیارهای جهانی کسب و کار در حوزه اخلاق کاری و حرفه ای نشان دهنده ی هشت دسته اصول اخلاقی است. این اصول شامل؛ اصل امانت، اصل مالکیت، اصل منزلت، اصل اعتبار و اعتماد، اصل شفافیت، اصل انصاف، اصل شهروندی و اصل حساسیت متقابل می باشد(خنیفر، زروندی،119:1388).
هیچ نهاد یا حرفه ای نیست که قادر باشد فارغ از اخلاق، که مرزهای سلوک و رفتار بهنجار را معین می کند، به حیات مشروع خود ادامه دهد. اخلاق هر جامعه، معیار بایدها و نبایدهای آن را تعیین می کند و انسان اجتماعی را در مسیر زندگی آینده ی خود به سمت کمال، فضیلت و سعادت هدایت می کند. اخلاق هم خاستگاه دینی دارد و هم متأثر از عرف، فرهنگ، تاریخ و سایر پدیده های اجتماعی است. در واقع بین این مفاهیم و پدیده های اجتماعی و اخلاق، تعاملی دائمی وجود دارد که باعث می شود در طول زمان، اصول، ارزش ها و هنجارهای جامعه صیقل بخورد و الگوهای موجه و مقبول رفتار فردی و جمعی را تشکیل بدهد(احمدی به نقل از کیانی و همکاران،80:1387). اصول اخلاقی از جهان بینی، دین، اجتماع و فرهنگ جامعه تأثیر می پذیرد. باور به ارزش های اخلاقی در واقع، مبنا و ضامن تعهد به انجام دادن امور با حس مسئولیت است. ارزش های اخلاقی هرفرد مجموعه ای از اصول و ارزش هایی است که از عقاید، آداب یا فرهنگ اجتماع و خانواده نشأت می گیرد. این اصول و ارزش های اخلاقی جنبه آرمانی دارند و دستیابی و تحقق آن ها در سایه تلاش و مراقبت حاصل می شود(بهنام جام،25:1389).
اصول اخلاق حرفه ای بر دو مؤلفه اصلی استوار است:
الف) شناخت فرهنگ جامعه
ب) شناخت حرفه
هر جامعه ای از یک فرهنگ خاص شکل گرفته است و در هر جامعه ای، یک سری اصول اخلاقی وجود دارد که این اصول از یک فرهنگ پیروی می نماید. بنابراین، در بعضی جوامع می بینیم که پایبندی به اصول اخلاقی، بسیار شدیدتر از کشوری است که پایبند به اصول اخلاقی نمی باشد.
پارامتر دیگر آن است که هر حرفه و هر شغلی نیز، از آداب و یک اصولی پیروی می نماید. این اصول حاکم بر حرفه، زمانی که با فرهنگ یک جامعه ترکیب می شود، مورد تأکید آن جامعه قرار می گیرد. در نتیجه، به آن حرفه، یک سری اصول اخلاقی اضافه می شود مثل جامعه پزشکان یا وکلاء که از یک اصول اخلاقی مشخص پیروی می نمایند(جواهر دشتی و همکاران،1382).
ارزش های اخلاقی نسبی است. این اصول و ارزش ها از یک جامعه تا جامعه ی دیگر متفاوت می باشند. برای تدوین اصول اخلاقی در هر جامعه ای باید به فرهنگ و مقتضیات آن جامعه توجه نمود. کمیسیون مک براید توصیه اکید کرده است که نظامنامه اصول اخلاقی در سطح ملی و در برخی موارد در سطح منطقه ای امری مطلوب است مشروط بر آن که این قوانین از سوی خود حرفه تهیه و تصویب گردد. چراکه اصولاً اخلاق، متأثر از عقاید، باورها و ارزشهای حاکم بر جوامع است. لاجرم اخلاق حرفه ای در هر فرهنگ ویژگی ها و مختصات خاص خود را داراست به عنوان مثال حریم خصوصی افراد در یک جامعه ی شرقی با جامعه ی غربی تفاوت هایی دارد(تقی زاده،21:1388).
اصول اخلاق حرفه ای دارای بار و ارزش های والایی است که رعایت آن ها، در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقش آفرین است و این مستلزم شناخت اولیه و اساسی از اصول مذکور است. همچنان که رفتار و شیوه زندگی ایمان آورندگان به کتب آسمانی، گویای محتوی دینی و مذهبی آن هاست و همچنان که حرکات و سکنات مسلمانان برگرفته از آیات قرآن است و آن کتابی است که اخلاقی واحد را در میان پیروانش ایجاد کرده و در تمام زوایای زندگی آنها دخالت کرده است و برای آن، برنامه ای خاص دارد، هر حرفه ای نیز، رفتار و تعهدات مربوط به خود را دارد که برگرفته از اساسنامه آن حرفه است. حرفه های مختلف بر حسب میزان حساسیت و وظیفه ای که در خدمت به جامعه دارند، دارای معیارهای اخلاقی متفاوت می باشند، معیارهای اخلاقی اصول مشترک خصوصیت ارزش ها و صلاحیت هایی را مشخص می کنند که اعضای یک سازمان را به هم پیوند می دهد(جواهر دشتی و همکاران، 1382).
[1] McLaren
[2]Josephson
اصول قواعد انتزاعی در نظر گرفته شده برای هدایت تصمیم گیران در قضاوت های اصلی آن ها در حوزه هایی مثل قانون، سیاست و اخلاق است. اگرچه تعریف آن دشوار است اما غیر ممکن نیست. و این مشکل به دلیل فاصله بین بافت انتزاعی اصول و حقایق واقعی است(مک لارن،2003، 145). با این حال اصول اخلاقی یا اخلاقیات را می توان در مقام مجموعه ای از اصول و ارزش های معنوی تعریف کرد. یکایک ما چنین مجموعه ای از ارزش ها را در خویشتن خویش داریم، با وجود این ممکن است به وجود آن ها واقف یا جاهل باشیم. فیلسوفان، سازمان های مذهبی و دیگر گروه ها در مجموعه های آرمانی خود به راه های گوناگون اصول یا ارزش های اخلاقی را تعریف کردهاند. در سطح کاربردی نیز مجموعه هایی از اصول یا ارزش های اخلاقی تجویز شده است مثلاً در بیانیه انجمن ترویج اخلاقیات جوزفسون اصولی چون صداقت، وفای به عهد، وفاداری، انصاف، غمخواری دیگران، احترام و تکریم دیگران، شهروند مسئول، برتری خواهی و پاسخ گویی مطرح شده است(جوزفسون،18:1379). معیارهای جهانی کسب و کار در حوزه اخلاق کاری و حرفه ای نشان دهنده ی هشت دسته اصول اخلاقی است. این اصول شامل؛ اصل امانت، اصل مالکیت، اصل منزلت، اصل اعتبار و اعتماد، اصل شفافیت، اصل انصاف، اصل شهروندی و اصل حساسیت متقابل می باشد(خنیفر، زروندی،119:1388).
هیچ نهاد یا حرفه ای نیست که قادر باشد فارغ از اخلاق، که مرزهای سلوک و رفتار بهنجار را معین می کند، به حیات مشروع خود ادامه دهد. اخلاق هر جامعه، معیار بایدها و نبایدهای آن را تعیین می کند و انسان اجتماعی را در مسیر زندگی آینده ی خود به سمت کمال، فضیلت و سعادت هدایت می کند. اخلاق هم خاستگاه دینی دارد و هم متأثر از عرف، فرهنگ، تاریخ و سایر پدیده های اجتماعی است. در واقع بین این مفاهیم و پدیده های اجتماعی و اخلاق، تعاملی دائمی وجود دارد که باعث می شود در طول زمان، اصول، ارزش ها و هنجارهای جامعه صیقل بخورد و الگوهای موجه و مقبول رفتار فردی و جمعی را تشکیل بدهد(احمدی به نقل از کیانی و همکاران،80:1387). اصول اخلاقی از جهان بینی، دین، اجتماع و فرهنگ جامعه تأثیر می پذیرد. باور به ارزش های اخلاقی در واقع، مبنا و ضامن تعهد به انجام دادن امور با حس مسئولیت است. ارزش های اخلاقی هرفرد مجموعه ای از اصول و ارزش هایی است که از عقاید، آداب یا فرهنگ اجتماع و خانواده نشأت می گیرد. این اصول و ارزش های اخلاقی جنبه آرمانی دارند و دستیابی و تحقق آن ها در سایه تلاش و مراقبت حاصل می شود(بهنام جام،25:1389).
اصول اخلاق حرفه ای بر دو مؤلفه اصلی استوار است:
الف) شناخت فرهنگ جامعه
ب) شناخت حرفه
هر جامعه ای از یک فرهنگ خاص شکل گرفته است و در هر جامعه ای، یک سری اصول اخلاقی وجود دارد که این اصول از یک فرهنگ پیروی می نماید. بنابراین، در بعضی جوامع می بینیم که پایبندی به اصول اخلاقی، بسیار شدیدتر از کشوری است که پایبند به اصول اخلاقی نمی باشد.
پارامتر دیگر آن است که هر حرفه و هر شغلی نیز، از آداب و یک اصولی پیروی می نماید. این اصول حاکم بر حرفه، زمانی که با فرهنگ یک جامعه ترکیب می شود، مورد تأکید آن جامعه قرار می گیرد. در نتیجه، به آن حرفه، یک سری اصول اخلاقی اضافه می شود مثل جامعه پزشکان یا وکلاء که از یک اصول اخلاقی مشخص پیروی می نمایند(جواهر دشتی و همکاران،1382).
ارزش های اخلاقی نسبی است. این اصول و ارزش ها از یک جامعه تا جامعه ی دیگر متفاوت می باشند. برای تدوین اصول اخلاقی در هر جامعه ای باید به فرهنگ و مقتضیات آن جامعه توجه نمود. کمیسیون مک براید توصیه اکید کرده است که نظامنامه اصول اخلاقی در سطح ملی و در برخی موارد در سطح منطقه ای امری مطلوب است مشروط بر آن که این قوانین از سوی خود حرفه تهیه و تصویب گردد. چراکه اصولاً اخلاق، متأثر از عقاید، باورها و ارزشهای حاکم بر جوامع است. لاجرم اخلاق حرفه ای در هر فرهنگ ویژگی ها و مختصات خاص خود را داراست به عنوان مثال حریم خصوصی افراد در یک جامعه ی شرقی با جامعه ی غربی تفاوت هایی دارد(تقی زاده،21:1388).
اصول اخلاق حرفه ای دارای بار و ارزش های والایی است که رعایت آن ها، در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقش آفرین است و این مستلزم شناخت اولیه و اساسی از اصول مذکور است. همچنان که رفتار و شیوه زندگی ایمان آورندگان به کتب آسمانی، گویای محتوی دینی و مذهبی آن هاست و همچنان که حرکات و سکنات مسلمانان برگرفته از آیات قرآن است و آن کتابی است که اخلاقی واحد را در میان پیروانش ایجاد کرده و در تمام زوایای زندگی آنها دخالت کرده است و برای آن، برنامه ای خاص دارد، هر حرفه ای نیز، رفتار و تعهدات مربوط به خود را دارد که برگرفته از اساسنامه آن حرفه است. حرفه های مختلف بر حسب میزان حساسیت و وظیفه ای که در خدمت به جامعه دارند، دارای معیارهای اخلاقی متفاوت می باشند، معیارهای اخلاقی اصول مشترک خصوصیت ارزش ها و صلاحیت هایی را مشخص می کنند که اعضای یک سازمان را به هم پیوند می دهد(جواهر دشتی و همکاران، 1382).
[1] McLaren
[2]Josephson