به زعم قراملکی، امروزه پنج نظام عمده اخلاقی در بیان اخلاق حرفه ای مورد استفاده قرار می گیرند. ملاک مقبولیت این پنج نظام در میان ده ها نظریه و نظام اخلاقی، توانایی آن ها در بیان نظام مند فضایل و رذایل اخلاقی، ارائه نظام سازگار، فراگیر و کاراست. این پنج نظام عبارتند از :
-
- نظام فایده گرا: نظام فایده گرا، بالاترین سود، برای بیشترین کسان، همراه با کمترین زیان را ملاک نهایی اخلاق می داند. نظام فایده گرا، در تحلیل نهایی از خوب و بر مطلوبیت فعل از حیث آثار و نقش آن تاکید دارد، یعنی خوب و بد را در نهایت امر نه بر حسب نیت اشخاص (حسن فاعلی) بلکه بر حسب نتیجه آثار آن (حسن فعلی) استوار می کند. در حالی که بداهت عقل، بسیاری از اموری که این ویژگی را دارند، غیر اخلاقی می داند، از طرف دیگر، این نظریه، زمینه استثمار اقلیتی از جامعه را برای کسب منفعت اکثریت فراهم می آورد. بنابراین، بهتر است فایده انگاری را یکی از اصول راهبردی اخلاق حرفه ای کار آمد- و نه ملاک نهایی آن- بدانیم.
- نظام وظیفه گرا: نظام وظیفه گرا که کانت آن را به جای فایده انگاری، بنیان نهاد، معتقد است که هیچ چیزی نمی تواند بی اعتنایی ما را به وظایف اخلاقی توجیه کند و لذا بی قید و شرط به آن ها التزام داریم، پس نظام نهایی اخلاق همین امر مطلق و نا مشروط است. این نظریه، اگر چه به لحاظ نظری تحسین آمیز بوده، قابلیت ارائه نظام هندسی کامل ازفضایل و زذایل را دارد، ولی در بررسی کاربردگرایانه، دو نقیصه عمده دارد: الف) عدم توانایی در رفع تعارضات اخلاقی و ب) نهایی نبودن ملاک ارائه شده. نظریه کانت، صرفا نشانگر شاخص و ملاک خوب و بد در یکسری شرایط خاص است و متضمن ملاک نهایی اخلاق نیست، زیرا عمل به وظیفه محتاج دستیابی به ملاک برتری است که آن را توجیه کند.
- عدالت فراگیر: این نظریه در برابر عقل گرایی کانتی موضع قراردادانگارانه اخذ می کند. جان راولز با چنین دیدگاهی به تبیین ملاک اخلاق می پردازد. هسته اصلی نظریه او تأکید بر نقش بنیادی عدالت اجتماعی در قوام گروه های اجتماعی است و این نکته دلیلی بر حاکمیت نهایی عدالت برای رفتارهای اخلاقی است. اما باید دانست که عدالت فراگیر هم تنها یکی از مهم ترین اصول راهبردی اخلاق است نه ملاک نهایی آن؛ زیرا اولاً عدالت، همه احکام اخلاقی را تبیین نمی کند و ثانیاً عدالت برای تبیین شدن محتاج ملاک است.
- آزادی: از دید نظام آزادی گرا، آن نیازی که همه احتیاجات معنوی آدمی را تحت شعاع قرار می دهد، نیاز به آزادی است، بنابراین، آزادی ملاک نهایی ارزش هاست ولی در این نظریه یک مشکل عمده وجود دارد و آن تعریف دقیق آزادی است. از طرفی آزادی، همچون عدالت، از اصول راهبردی در تشخیص خوب و بد است و آن را می توان در پاسخ بسیاری از چرایی ها در رفتار آدمی بیان کرد.
- زیبا و خیر مطلق: بنابر نظریه زیبا و خیر مطلق، خداوند ملاک نهایی اخلاق است و ادیان آسمانی در این نکته هم داستانند. بر مبنای این که خداوند متعال را ملاک نهایی ارزش ها بدانیم، شاخص خوب، رفتار مقرب به خدا و شاخص بد، رفتار دور کننده از خداست. این ملاک نسبت به نظریه های پیشین نقاط قوتی دارد:
الف) رضایت و عدم رضایت خدا هردو بعد اخلاقی بودن یعنی حسن فاعلی و حسن فعلی را شامل می شود، در حالی که نظریات پیشین فقط یکی از این دو امر را شامل بودند.
ب) رضایت خدا همه ی ملاک های یاد شده را فرامی گیرد، زیرا کسی که دغدغه رضایت خداوند را دارد، عدالت را رعایت می کند، دغدغه آزادی خود و دیگران را دارد و برای رساندن بیشترین سود به بیشترین کسان تلاش می کند.
ج) این ملاک افزون بر تعریف بایدها، به آن ها قداست نیز می بخشد و این قداست ضامن اجرایی اخلاق است(قراملکی،1383: 359-343).