آنچه که تا اینجا بدان پرداخته شد، تعریف ساده و اولیه ای از اخلاق حرفه ای بود. اکنون جای دارد که به بررسی بیشتر این دانش و ویژگی های آن پرداخته شود. اخلاق حرفه ای به منزله یک رشته ی علمی دارای هشت ضلع به شرح زیر می باشد:
اخلاق حرفه ای به منزله دانش: اخلاق حرفه ای در درجه اول یک دانش و معرفت است. بررسی مسائل و معضلات اخلاقی در مشاغل و حرفه ها به ویژه توجه به بعد سازمانی، محتاج پژوهش و تحقیق روشمند و دارای چارچوب نظری خاص و مبانی معینی است. دانش بودن اخلاق به همین معنی است. هر دانشی هویت جمعی و تاریخی دارد که به تدریج با به میان آمدن مسائل آن دانش و در پرتو همکاری های دانشمندان در طول تاریخ بالنده می شود. علم را مسأله فربه می کند و دانش مشکلات را حل می نماید. بنابراین اولین ویژگی هرگونه برنامه آموزشی و ترویجی در اخلاق حرفه ای آن است که به پژوهش های علمی مستند باشد و با روی آورد علمی به حل مسائل بپردازد.
نقش کاربردی: برآوردن توقع و تحلیل مسائل عینی و موردی منوط به این است که دانش اخلاق نیز در گرو ارائه قواعد عملیاتی و اصول راهبردی است که در شرایط عینی سازمان کارایی داشته باشند. دانش اخلاق حرفه ای، آموزش برای آموزش، آگاهی برای آگاهی مقبول نیست بلکه آگاهی برای اقدام و آموزش برای حل مسأله است و همین شاخص کارایی و اثربخشی چنین برنامه آموزشی است. بنابراین اخلاق حرفه ای هم دارای هویت معرفتی است و هم از هویت مهارتی برخوردار است.
صبغه حرفه ای: هویت کاربردی علم اخلاق آن را از عرش تحلیل های نظری به فرش زندگی روزمره می نشاند و حرفه ای بودن، جهت گیری کاربردی آن را در کسب و کار نشان می دهد؛ دانشمندان اخلاق در گذشته به این نکته توجه کرده بودند که در عالم حرفه محتاج دانش خاص هستیم که بتواند معضلات خاص آن حرفه را پاسخگو باشد و لذا در اخلاق سیاستمداران، اخلاق اصناف، اخلاق متعلمین و … آثار متنوعی می نوشتند و برای اطباء و اهل صناعت آیین نامه های اخلاق حرفه ای تنظیم می کردند. امروزه مفهوم حرفه تحولی بنیادین یافته، که بر پیچیدگی آن افزوده است.
دانش بومی: مسائل عینی و حرفه ای اخلاق به فرهنگ وابسته اند. در زمینه های معین فرهنگی و اجتماعی به وجود می آیند و شکل می یابند و لذا در حل و رفع آن ها توجه به زمینه های یاد شده اهمیت به سزایی دارد. هنجارهای قومی و ملی، زمینه های اعتقادی مسائل خاصی را برمی انگیزند و راه های معینی را می طلبند. بنابراین اخلاق حرفه ای اگرچه یک دانش است اما این دانش فارغ از زمینه های فرهنگی نیست و از داشتن اخلاق حرفه ای بومی گریزی وجود ندارد.
اخلاق اسلامی: اخلاق حرفه ای محتاج یک نظام اخلاقی است. در جهان نظام های اخلاقی مختلفی وجود دارد. برخی از نظام های اخلاقی فارغ از دین هستند و کاملاً سکولاریستی و لائیک اند، برخی دیگر نظام های اخلاقی مبتنی بر وحی و تعالیم دینی اند. فرهنگ وابسته بودن اخلاق حرفه ای اقتضا می کند که نظام اخلاقی در فرهنگ اسلامی، صبغه اسلامی داشته باشد. اسلام دینی است که یکی از رسالت های مهم خود را اخلاق می داند. اخلاق حرفه ای به دلیل هویت اسلامی، ملاک نهایی اخلاق و اصول راهبردی آن را از قرآن و روایات به دست می آورد و جدول فضایل و رذایل را نیز از آن ها استنباط می کند. بنابراین اخلاق حرفه ای باید در عین حرفه ای بودن اسلامی باشد و مراد از اسلامی بودن بهره مندی از منابع بسیار مهم قرآن و روایات است و البته این به معنای بی نیازی از سایر منابع نیست.
دانش انسانی: اخلاق دانش بشری است. مراد از بشری بودن در اینجا این است که توصیه های اخلاقی این دانش نباید با انسانیت و لوازم آن ناسازگار باشد. هیچ نظام اخلاقی نباید هویت انسانی و حرمت او را از میان بردارد. اخلاق برای بشر بوده و در هر نظام اخلاقی محور اخلاق انسانیت است. انسانی بودن اخلاق مستلزم آن است که متخصص اخلاق، انسان را بشناسد و لوازم زندگی انسانی را در یابد و تمایز بین انسان به خود رسیده و انسان ازخود بیگانه را فهم کند و برای انسان سخن بگوید.
ویژگی های زبانی: کارآیی اخلاق حرفه ای تا حدود زیادی مرهون زبان آن است. دانش اخلاق به دلیل هویت تربیتی و آموزشی آن نمی تواند زبان ریاضی یا فلسفی داشته باشد و مخاطب اخلاق ساحت وجود آدمی است و چنین خطابی زبان خاصی را می طلبد: زبانی انگیزشی و مؤثر و زبانی روشن، صریح و دقیق.
دانش میان رشته ای: دانش اخلاق به عنوان یک مصرف کننده از دانش های مختلفی بهره می گیرد. روانشناسی نزدیک ترین این دانش هاست، اما دانش های مدیریت نیز، مورد نیاز دانشمندان اخلاق است. شناخت فرهنگ و جامعه شناسی، علم تفسیر و دین پژوهشی، انسان شناسی با روی آوردهای مختلف فلسفی و غیره آن، دانش هایی اند که دانشمندان اخلاق حرفه ای را در بهره مندی از آن ها گریزی نیست(قراملکی،1388: 207-200).