فعالان بازارسرمایه جهت تخصیص بهینه منابع مالی خودنیازمند شناخت درست واحدتجاری میباشند، لذاهمواره درجستجوی اطلاعات مرتبط باواحدتجاری هستندتابراساس آن،تصمیم مناسب اتخاذنمایند.گزارشگری مالی یکی ازمنابع اطلاعاتی کسانی است که درمورد موسسه تجاری تصمیمهای اقتصادی میگیرند. افرادی که ازاطلاعات مالی استفاده می کنند باید اطلاعات تهیه شده بوسیله گزارشگری مالی رابا اطلاعات مرتبطی که ازسایرمنابع به دست می آورند، ترکیب نمایندتابتوانندتصمیمات مناسبی اتخاذنمایند.هیات تدوین استانداردهای حسابداری هدف صورتهای مالی رابدین صورت تعریف می نمایند:ارائه اطلاعاتی تلخیص وطبقه بندی شده درباره وضعیت مالی،عملکردمالی وانعطاف پذیری مالی واحدتجاری که برای طیفی گسترده ازاستفاده کنندگان صورت های مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی، مفید واقع گردد. براساس نکات فوق الذکرپرواضح است که یکی ازمنابع اصلی اطلاعاتی افراد،اطلاعات حسابداری است.درمیان انبوه اطلاعاتی که ازطریق گزارشهای مالی ارائه ودراختیاراستفاده کنندگان قرارمی گیرد، اطلاعات منعکس کننده عملکرد واحد تجاری (سودواجزای آن) ازجایگاه خاصی برخوردار است.هدف اولیه ازگزارش سود،تامین وارائه اطلاعات مفیدبرای کسانی است که بیشترین علاقه رابه گزارشگری مالی دارند. یکی ازهدفهای اساسی که بااهمیتترین هدف ازدیدگاه استفادهکنندگان گزارشهای مالی محسوب میشود،ایجادتمایزبین سود وسرمایه است.
بديهي است كه سرمایه گذاران خواهان کسب اطلاعات وسیع بوده ومی خواهند سوالات زیادی درباره وضعیت مالی وکیفیت گزارشگری شرکتهاداشته باشند.کیفیت گزارشگری،به معناي میزان مفیدبودن صورتهای مالی برای سرمایه گذاران، بستانکاران، مدیران ودیگرافراد مرتبط باشرکت است.این موضوع دربحث گزارشگری مالی متفاوت ازکارایی اقتصادی است زیراکه آنها بیانگربهینگی بوده،حال آنکه کیفیت پایین دلالت بربهینگی پایین ندارد وآن ممکن است ازتقاضای پایین یا بهای کیفیت گزارشی،رخ دهد.ازنظر باسو[1](1997)به موقع بودن درصورتهای مالی،یعنی شناسایی زیان های اقتصادی است. لازم به ذکراست که دربحث گزارشگری مالی،سودحسابداری جایگاه خاص خود ر اداراست وبطورعام ازآن به عنوان یک هواسنج برای ارزیابی گزارشگری مالی یادمی شود. زیراتغییردرکمیت ترازنامه،به دنبال صورتحساب سود و زیان رخ می دهد.شناسایی به موقع سودوزیان،منجربه تجدیدبه موقع تمامی متغیرهای مالی وبه دنبال آن نسبتهای مالی می شود. سودبیانگرعملکرد نهایی شرکت ها بوده وبالا بودن میزان آن نشان دهنده عملکردخوب آنهاست. بااین وجودهرشرکتی دارای سیستم حسابداری باحسابهای خاص خوداست که منجربه ارائه سودهای مختلفی می گردد وتاثیرات زیادی را ازروشها،برآوردهاوسیاستهای مختلف می پذیرد. بنابراین باید بتوان داستان واقعی این ارقام رابرای سرمایه گذاران تشریح نمود.لذا موضوع مدیریت سودکه درادامه موردبحث واقعمی شود،دراین راستاقرارداد.(اسماعیلی، 1385)
2-3.سود و مفاهيم مربوط به آن
سود يا درآمد عبارت است از افزايش درحقو صاحبان سرمايه بجزمواردي كه به آورده صاحبان سرمايه مربوط مي شود(استانداردهاي حسابداري ايران، 1387).يكي از مهمترين منابع اطلاعاتي براي ارزيابي عمكرد واحد تجاري سود مي باشد كه شاخص مناسبي براي تصميمات سرمايهگذاران به شمار مي آيد. ضرورت گزارش سود به عنوان يك منبع اوليه براي تصميم گيري سرمايه گذاران به خوبي قابل استناد بوده و گزارش سود به شيوه هاي مختلف مانند ارائه مبنايي براي محاسبه ماليات، معياري براي ارزيابي موفقيت عملكرد شركت، معياري براي تعيين ميزان سودهاي قابل تقسيم، معياري براي مديريت يك واحد اقتصادي و ساير موارد به اقتصاد جامعه كمك مي كند (كردستاني و كشاورز، 1389). سود یکی از مفاهیم حسابداری است که از اقتصاد به عاریه گرفته شده است. اقتصاددانان سود را به عنوان مبلغی از (ثروت واقعی) یک واحد تجاری تعریف می کنند که واحد مزبور می تواند آن را طی یک دوره مصرف و وضعیت آن در پایان دوره همان باشد که در اول دوره بوده است. این تعریف از سود (تعریف سود اقتصادی) در اندازه گیری سود حسابداری بکار نمی رود زیراکه سود اقتصادی مستلزم اندازه گیری های بسیار ذهنی است و مبتنی بر برداشت عینی از ثروت واقعی نیست، درنتیجه نمی تواند از لحاظ مقاصد حسابداری دارای ویژگی قابلیت اتکای کافی باشد. لیندال[2](1954)در مورد اندازه گیری سود اقتصادی موسسات این فرضیه را ارائه می دهد “درصورتی که در یک دوره مالی، سود سهامی پرداخت نشود یا سهام جدیدی انتشار نیابد، سود موسسه عبارتست از مجموعه ارزشهای تنزیل شده درآمدهای آتی در پایان دوره منهای مجموعه ارزشهای تنزیل شده درآمدهای آتی در اول دوره خواهد بود” اقتصاددانان دیگر نیز با راه حل فوق توافق دارند ولی به این مسئله نیز توجه دارند که، حسابداری ناچار به استفاده از ارقام مستند است. اشکالی که به نظریه فوق وارد است این است که با واقعیت های امور تجاری مطابقت نمی کند، زیرا کلیه تصمیمات مربوط به آینده یک موسسه معین نیست زیرا چنانچه قرار باشد کلیه درآمدهای حاصل از یک دارایی در سالهای آینده به زمان حال تنزیل شود باید فرض گردد که هیچ تصمیم تازه ای در مورد دارایی مورد بحث اتخاذ نشده است و هیچ واقعه پیش بینی نشده ای به وقوع نخواهد پیوست (شباهنگ، 1382).
آدام اسمیت به عنوان اولین اقتصاددانی که سود را به صورت افزایش ثروت تعریف نمود، سود را به صورت مبلغی بیان کرد که بدون برداشت از سرمایه می تون آن را مصرف نمود. (بلکویی[3]، 1381).اقتصاددان دیگری به نام فیشر[4]، سود را به عنوان مجموعه ای از رویدادها با وضعیت های مختلف از قبیل لذت ناشی از «سود ذهنی، سود واقعی و سود پولی»[5] تعریف نموده است(یعقوبی، 1386).تفاوت بین سود حسابداری و سود اقتصادی، ناشی از روش های اندازه گیری سرمایه است. از نظر حسابداری به دلیل ابهامات موجود در مورد زمان و میزان جریانات نقدی و آتی و عدم دسترسی به نرخ تنزیل مناسب، ارزش فعلی جریان سود مورد انتظار، آتی واحد تجاری به عنوان مبنای اندازه گیری سرمایه مبنایی عملی نیست. و این اعتقاد وجود دارد که سرمایه را بایستی برحسب خالص دارایی های واحد تجاری اندازه گیری نمود. به عبارت دیگر سود در حسابداری عبارت است از تفاوت بین سرمایه واحد تجاری در پایان و آغاز دوره مالی و سرمایه مترادف با خالص دارایی ها درنظر گرفته می شود. لذا، اندازه گیری سود، تحت تأثیر مبانی اندازه گیری دارایی ها و بدهی ها بوده و در تعیین سود حسابداری، هرچند بیان کننده نتایج فعالیت های حسابداری است، لیکن دائماً مورد انتقاد قرار گرفته است(كردستاني و كشاورز، 1389).
Basu-[1]
[2]-Lindahl
Belkaoui -[3]
Fisher-[4]
Psychic Income, Real Income, Mony Income -[5]