2-1-2- پیشینه عقل در فلسفه. 10
2-1-3- عقل در اسلام. 15
2-2- بخش دوم : فارابی. 18
2-2-1- ارسطوی ثانی. 20
2-2-2-آرای فارابی (وفاق دین و فلسفه). 21
2-2-3- هستی شناسی فارابی. 24
2-2-3-1- الله یا واجب الوجود. 25
2-2-3-2- عالم علوی یا جهان بالا. 26
2-2-4- جهان شناسی. 27
2-2-5- معرفت شناستی و روش شناسی. 27
2-2-5-1- شناخت چیست؟. 30
2-2-6- ارزش شناسی. 31
2-2-7-تعلیم و تربیت از دیدگاه فارابی. 33
– بخش سوم : پیشینه پژوهش. 36
2-3-1- در داخل کشور. 36
2-3-2- در خارج از کشور. 41
– چهارچوب مفهومی و مدل تحقیق. 45
فصل سوم : روش شناسی پژوهـش. 47
3-1- روش پژوهش. 48
3-2- جامعه آماری. 48
3-3- داده های مورد نیاز (روند اجرا و گرد آوری داده ها): 48
3-4- ابزارهای تحقیق:. 48
3-4-1- شیوه انجام تحقیق:. 49
3-5- روش تجزیه و تحلیل داده ها:. 49
فصل چهارم : یافته های پژوهش. 50
4-1- یافته های مربوط به سوالات پژوهشی. 51
4-1-1- مفهوم عقلانیت ابزاری. 51
4-1-1-1- عقلانیت ابزاری از دیدگاه وبر. 53
4-1-2- مفهوم عقلانیت ارتباطی. 71
4-1-2-1-عقلانیت ارتباطی از دیدگاه هابر ماس. 73
4-1-3-عقل از دیدگاه جهان شناسی فارابی. 85
4-1-3-1-نوآوری فارابی درباب نفس و عقل. 98
4-1-3-2-اختلاف نظر درباره نظر فارابی درباره عقل فعال 101
4-1-4-وجوه اشتراک و افتراق عقل فارابی با عقلانیت ابزاری و ارتباطی 102
4-1-5- مقایسه نظریات. 125
4-1-5-1- الف ) اهداف تعلیم و تربیت :. 126
4-1-5-2-ب) روش های تعلیم و تربیت : فارابی ، هابرماس ، وبر 135
4-1-5-3-ج) برنامه درسی : فارابی ، هابرماس ، وبر. 144
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات. 165
5-1- نتایج پژوهش . 166
5-1-1- جمعبندی مقایسه عقل فارابی و عقل ابزاری و ارتباطی 168
5-1-2-مقایسه شماتیک سه نوع عقلانیت بر اساس یافته های پژوهش 172
5-2- بحث. 173
5-3- پیشنهادات. 177
5-3-1- پیشنهادهای کاربردی. 177
5-3-2- پیشنهادهای پژوهشی. 177
5-3-3- پیشنهاداتی برای پژوهش های بعدی. 177
5-4- محدودیت های پژوهش. 178
منابع. 179
1-1- بیان مساله :
فارابی به اعتقاد اکثر دانشمندان مسلمان، مبدع فلسفه اسلامی است(داوری اردکانی،1377). وی اگرچه شاگرد افلاطون و ارسطو است و به خوبی آرا و اندیشه های آنها را شناخته، شرح نموده و حتی به هم نزدیک کرده است ولیکن به هیچ روی مقلد صرف فلسفه یونان نیست بلکه با دید نظام ساز خود، اقدام به ابداع و تدوین نظام فلسفه اسلامی می نماید. اندیشه بلند او در علوم، تدوین نظریه مدینه فاضله، ارایه نظریه فیض در فلسفه و مهارت در تمام علوم نظری و عملی عصر خویش از وی یک فیلسوف و اندیشمند تمام عیار می سازد، به گونه ای که لقب معلم ثانی بعد از ارسطو به حق شایسته اوست(میرزا محمدی،1383).
فارابی، به استثنای رساله درباره عقل، هیچ مقاله و اثر مستقلی در علم النفس فلسفی و فلسفه ذهن از خود به جای نگذاشته است. دیدگاه وی در این مسائل بیشتر در آثار مابعدالطبیعی و سیاسی وی مطرح شده است. مفصل ترین بیان در باب نظریات وی در مورد نفس آدمی کتاب «مبانی آراء اهل مدینه فاضله» است(فارابی،1379).
دیدگاه فارابی در مورد قوا و مراتبی که شناخت عقلانی را تشکیل می دهند درباره نفس، از عقلی که «واجد همه اشیاء» می شود و عقلی که «همه اشیاء را می آفریند» با اصطلاحات عقل بالقوه و عقل فعال نام برده شده است. عقل بالقوه به عنوان قوه ای در نفس یک شخص معرفی شده است؛ ولی عقل فعال جوهر مجرد ازلی و ثابتی است که به عنوان علت محرک و مؤثر عقل انسان عمل نموده و امکان انتزاع تصورات کلی از صور حسی خیالی را میسر می سازد. علاوه بر عقل بالقوه و عقل فعال، این سنت فلسفی مراتب مختلف دیگری را میان قوه و فعلیت در عقل انسان معرفی نموده و هر کدام را با اصطلاح خاصی نام برده است. در علم النفس فارابی، اصطلاح «عقل» دارای چهار معنای متفاوت است: 1- عقل بالقوه، 2- عقل بالفعل، 3- عقل بالمستفاد، 4- عقل فعال(فارابی،1379).
در دوره معاصر دو نگاه به عقل مشاهده می شود عقلانیت ابزاری در اثر غلبه آمپریسم و حس گرایی، مبادی غیر حسی دانش تجربی را انکار کرد و روش های استقرایی را جایگزین روش های قیاسی نمود و پس از آن به نقش گزاره های غیر حسی در دانش تجربی واقف شد و ارزش معرفتی و جهان شناختی این گزاره ها را انکار کرد.به نظر هابرماس کنش های افراد درگیر در کنش ارتباطی، نه از طریق حسابگری خودخواهانه موفقیت، بلکه از طریق کنش های تفاهم آمیز هماهنگ می شود. به نظر هابر ماس عقل ارتباطی بارزترین و فراگیر ترین پدیده بشری است. همین کنش است که بنیاد زندگی اجتماعی و فرهنگی همه علوم انسانی را تشکیل می دهد(هابر ماس،1380).
مخالفت با نسبیت گرایی افراطی و تأکید بر ویژگی جهانشمولی عقل از دیگر مضمونهای مشترک عقل ابزاری و عقل ارتباطی به شمار میرود. این نظریات در عین حال که ویژگیهای خاص اجتماعی و حتی فردی و شخصی انسانها و جوامع را میپذیرند، بر همسانی، تعامل و تناسب میان انسانها و اجتماعات و حتی زبانهای مختلف تأکید میورزند. به نظر عقل ابزاری افراد و جوامع انسانی در عین حال که در صورت کثرت دارند، دارای بنیادهای حداقل و مشترکی به صورت ثابت و عام نیز هستند؛ بنیادهایی که مبنای فهم و مفاهمه و ارتباطات و تبادلات را تشکیل میدهند. این نظریه عقل را اساس فهم و مفاهمه بهشمار آورده و معتقد است که چون اصول و بنیادهای نخستین عقل ثابت و عاماند، این مفاهمه و تبادل یافتهها و برداشتها ممکن و قابل ارزیابی است. هابرماس به عنوان بیان کننده عقل ارتباطی نیز با پذیرش هماهنگی دانش و شناخت به لحاظ اجتماعی و اینکه در هر لحظه تجربۀ تاریخی ما آنها را مشروط میسازد، بر ویژگی عام و جهانشمول عقل تأکید میکند. وی در عین حال که زمینهمند بودن عقل را میپذیرد، ولی برخلاف پست مدرنیستها معتقد است که معیارهای خود عقل مستقل از زمینۀ خاص آن است(هابرماس،1380).
تحقیقات بسیاری در زمینه عقل و انواع و ملازمات عقل انجام گرفته است برخی از تحقیقات مانند محقق داماد (1388) در تحقیقی تحت عنوان نظریه عقل در فلسفه فارابی نظریه عقل فارابی را اینگونه بیان می کند نظریه فیلسوف مسلمان یعنی فارابی در خصوص عقل به مبانی روانشناختی مابعدطبیعی آن مربوط می شود، مهاجرنیا (1390)در تحقیقی تحت عنوان شناخت عقلی در نظرفارابی نظریه عقل فارابی را چنین عنوان می کند عقل منبع شناخت حسی از محسوسات است زیرا صور محسوسات در حس منقش می گردد و ایجاد معرفت می کند.خادمی (1385)در تحقیقی تحت عنوان چگونگی پیدایش کثیر از واحد از دیدگاه فارابی فیض را باقیود متعدد سلبی تبیین می کند و اولین مصادیق را عقل نخستین معرفی می کند.اما تحقیقی که بتوان به درستی روشهای عقلی مناسب را مقایسه و وجوه افتراق و اشتراک آنها را مطرح کند شاید کمتر وجود دارد که باعث شده محقق در پی آن برآید تا تحقیق حاضر را ارایه دهد و با توجه به نظریات عقلی حاضر دلالت های تربیتی را نیز استخراج کند. به این گونه که با معرفی مفهوم عقل ابزاری و عقل ارتباطی و در نتیجه استخراج افتراقات و اشتراکات و در آخر استنتاج دلالت های تربیتی به ما کمک می کند تا به شناخت مناسب از نظریات عقلی جدید دست یابیم. با توجه به این هدف سعی برآن داریم تا به این سوال پاسخ دهیم که مفهوم عقل ابزاری و ارتباطی به چه معناست عقل از دیدگاه فارابی در کدام یک از حوزه های عقل ابزاری و عقل ارتباطی قرار می گیرد و وجوه افتراق و اشتراک آن کدامند و چه دلالت های تربیتی را می توان با توجه به این نظریات مرتبط با عقل استخراج کرد؟
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش:
1-2-1- اهمیت و ضرورت نظری
- توسعه شناخت از نظریات عقل ابزاری و عقل ارتباطی
- توسعه شناخت از جایگاه نظریه عقل فارابی و نسبت آن با نظریات عقل جدید
1-2-2- اهمیت و ضرورت کاربردی
1.کمک به دانشجویان رشته های مرتبط (علوم تربیتی، فلسفه،الهیات) با نظریه عقل فارابی
2.کمک به اساتید رشته های مرتبط (علوم تربیتی، فلسفه، الهیات)برای تدریس درس فلسفه اسلامی در خصوص نظریه عقل فارابی.
1-3- گزاره های پژوهش