هربرت و جین معتقد است که، فردی که ابراز وجود می کند دارای چهار ویژگی برجسته زیر است:
1- او در ابراز وجود آزاد است و آن را با گفتار واعمال خود نشان می دهد.
2- او با تمام مردم در کلیه سطوح ارتباط بر قرار می کند. این ارتباط همیشه، صریح، مستقیم، صادقانه و مناسب است.
3- او نسبت به زندگی روش فعالانه ای دارد، برخلاف شخص منفعل که در انتظار اتفاقات می نشیند، او اتفاقات را می سازد.
4- او به طریقی که شایسته میداند عمل می کند (هربرت[1] و جین بر[2]، 1387).
آموزش مهارت های ارتباطی
انسانها هر روز به گونه های مختلف با هم در ارتباطند تا اندیشهها، احساسات و تمایلات خود را به یکدیگرمنتقل کنند، میزان علاقه و احترام خود را نشان دهند و رنج، اندوه، شادمانی، خرسندی، شک و دودلی خود را با دیگران در میان بگذارند. هر نوع ارتباط اعم از ساده و پیچیده، عمدی و یا غیر عمدی، کلی یا طرح شده برای یک منظور خاص، فعال یا غیرفعال، عمدهترین وسیله برای دستیابی به نتایج مثبت و ارضای نیازها و تحقق بخشیدن به آرزوهای افراد است. مهارت های ارتباطی بیانگر میزان توانایی و اعتماد به نفس افراد بوده، همچنین باعث افزایش میزان احترام و ارزش آنها نزد دیگران می شود (کول[3]، 1379 به نقل از ميرمحمد صادقي،1383).
مهارت های ارتباطی، توانایی اختصاصی به شمار میآیند. این مهارت ها برای ایجاد رابطه ضروری هستند، به طوری که انسان می تواند با بهره گرفتن از آنها در زمان انتقال پیام به شخص دیگر به شکلی کامل و کافی عمل کنند، بنابراین درمانگر باید به ارزیابی رفتار بپردازد، یعنی موقعیتها، مهارت ها و یا نقصهای مهارتی را که پیوسته به مشکلات ارتباطی زوجها مربوط هستند تعیین کند. هدف برنامه های مهارت آموزی، هم افزایش عملکرد مربوط به تکلیف است و هم بر افزایش کفایت عمومی انسان در موقعیتهای مختلف زندگی توجه مینماید (برنشتاین[4]،1387 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).
همانگونه که گلداسمیت[5] و مکفال[6] (1975) اشاره کرده اند، برنامه های مهارتآموزی بر جنبه های آموزشی مثبت درمان تأکید می کنند و وقتی که صادقانهترین تلاش های فرد به عنوان رفتار ناسازگارانه، مورد قضاوت قرار میگیرد، نشاندهندۀ وجود یک نقص مهارتی وابسته به موقعیت در گنجینۀ رفتاری اوست. نقصهای ارتباطی که بین زوج اتفاق میافتد، وابستگی زیادی به موقعیتهای خاص دارند، به این معنا که هنگام صحبت با افراد غریبه روی نمیدهند و بیشتر احتمال دارد که موقع بحث برای حل تعارضها و اختلافها مشاهده شوند. منشاء نقص هر چه باشد، آموزش مناسب در زمینۀ کسب مهارت، می تواند به زوج در توسعۀ رفتارهای ارتباطی مؤثر کمک کند (برنشتاین، 1387 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).
آموزش مهارت های ارتباطی درمانگران رفتاری و شناختی، به نوجوانان میآموزد که گوش بدهند، درخواستهای سازنده داشته باشند، از عبارت «من» استفاده کنند، بلافاصله پس از انجام یک رفتار ویژۀ مثبت، بازخورد مثبت تکمیلی به طرف مقابل خود بدهند و از پرسشها و عبارات توضیحی برای اطمینان یافتن از رفتار کلامی و غیر کلامی یکدیگر استفاده کنند (کارلسون[7]، 1378 به نقل از ميرمحمد صادقي،1383).
وقتی خانوادها از الگوهای ارتباط مؤثر استفاده می کنند، انتقال و درک واضحی از محتوا و قصد هر پیام دارند. نوع نظام خانواده و الگوهای ارتباطی آن، اثر مهمی بر اعضاء خانواده دارد، زیرا شخصیت، یادگیری، توسعه، ابقاء اعتماد به نفس، قدرت انتخاب و تصمیم گیری منطقی افراد خانواده، همه به نوع اطلاعات و نحوۀ انتقال اطلاعات بین اعضای خانواده وابسته است. ارتباط مؤثر در خانواده نیازمند آن است که فرستنده، پیام را واضح بفرستد و بازخورد صحیح داشته باشد، به عبارتی، گیرنده، معنی و مقصود پیام را درک کند، بنابراین ارتباط مؤثر در خانواده، فرآیندی است مداوم که در آن فرستنده و گیرنده باید به طور فعال دخالت داشته باشند (همان منبع).
[1] Herbert
[2] Jynber
[3] Cole
[4] Bernstein
[5] Gldasmyt
[6] Makfal
[7] Carlson