2- معتقدان به اثرات محیط و یادگیری بر پرخاشگری
مشاهده فجایعی که انسانها نسبت به یکدیگر مرتکب شده و می شوند سبب شده تا عده ای از صاحبنظران از این نظر دفاع کنند که پرخاشگری در انسان جنبه ذاتی و فطری دارد از میان انها دو چهره معروف فروید واضع مکتب روان تحلیل گری ولورنز جانور شناس سوئدی را می توان نام برد که هر دو به ذاتی بودن پرخاشگری در انسان اعتقاد دارند . هر دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیرویی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است یعنی به تدریج در شخص متراکم و فشرده می شود و نیاز به تخلیه پیدا می کند به نظر لورنز گاهی این انرژی پرخاشگری است . از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی ما را در جهت ارضای نیازها و حفظ بقاء هدایت می کند . غریزه ی مرگ به صورت پرخاشگری می کوشد به نابود کردن و تخریب بپردازد . این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می کند و از بین می برد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگریب و تخریب خود قرار دهد به صورت خود آزاری و خود کشی جلوه گر می شود ( اکبری 1381) .
اما لورنزا با وجود آنکه مانند فروید پرخاشگری را ذاتی و هیدرولیکی می داند بر خلاف وی آن را سازنده و مثبت تلقی می کند . به نظر لورتز پرخاشگری بویژه در حیوانات وسیله ای است برای حفظ حریم قلمرو زندگی و طبعا حیات موجود زنده علاوه بر این پرخاشگری حیوانات نتیجه اش مغلوب شدن حیوانات ضعیف و باقی ماندن حیوانات قوی تر و سالم تر و در نتیجه ایجاد سنلهای سالم تر و بهتر است . هر چند کارهای لورنز بیشتر روی حیوانات متمرکز بوده اما نظرات او در مورد پرخاشگری انسان بیشتر مورد بحث و مجادله انگیز بوده است ( جلالی سردرودی 1376 نقل از اکبری 1381) .
تحقیقات بندورا (1973) نشان داده که پرخاشگری کاملا جنبه تقلیدی دارد و از راه مشاهده کسب می شود و نمی تواند پایه ذاتی داشته باشد . در آزمایش معروف بندورا عده ای از کودکان به مشاهده شخصی پرداختند که با عروسکی رفتار کلامی و عملی پرخاشگرانه داشت این حالت هم به صورت زنده یعنی مدل واقعی و هم بصورت فیلم و هم به صورت کارتون برای کودکان نشان داده شد و مشاهده گردید که کودکان تماشاچی وقتی با عروسک مزبور تنها گذاشته شوند همان رفتار پرخاشگرانه را که مدل و سر مشق با عروسک انجام می دهند و در این میان تاثیر کارتون و مدل واقعی به ترتیب از همه بیشتر بود . علاوه بر این مشخص شد که وقتی مدل یا سر مشق به خاطر پرخاشگری خود با عروسک مزبور مورد تشویق و پاداش قرار می گیرد اثر آموزش پرخاشگرانه او بر روی بچه ها بیشتر می شود و هنگامی که مدل را به خاطر پرخاشگری مورد تنبیه قرار می دهند تقلید کودکان از وی کاهش می یابد . بدین ترتیب پرخاشگری نه به عنوان یک پدیده ذاتی بلکه به عنوان رفتاری که آموختنی بوده و از الگوهای یادگیری تبعیت می کند مطرح می شود .
پرخاشگری به طور کلی به تخریب ، قتل ، هتک حرمت ، اعتراض اجتماعی ، دفاع از خود و به همه ی رفتار های تهاجمی اطلاق می شود . خواهر و برادری که با هم زد و خورد می کنند ، زدو خوردهای پلیس با مجرمین ، والدینی که فرزند خود را می زنند ، بچه هایی که در خیابان با هم دعوا می کنند ، زن و شوهری که با هم نزاع می کنند همگی رفتار پرخاشگرانه خوانده می شوند ( کاپلان سادوک 1988)