ارزشیابی آموزشی به تصمیمگیری برای منظورهای مختلف کمک میکند. این تصمیمگیریها هم در رابطه باهدفها هستند، هم راهبردها، هم روشها و ابزارهای اندازهگیری و هم موارد دیگری نظیر اینها. گی (1991) اینگونه تصمیمگیریهای مختلف را در سه دسته قرارداد است:
1-10-2) مرحلهی طراحی[1]:
شامل تصمیمهایی است دربارهی فعالیتهایی که قرار است انجام گیرند. در این مرحله اقدامات زیر صورت میگیرد: تحلیل موقعیت، تعیین و توصیف اهداف، توصیف پیشنیازها و انتخاب یا تولید وسایل و ابزارهای موردنیاز، توصیف استراتژیها و راهبردها، انتخاب طرح یا طرحهای پژوهشی (در صورت نیاز) و تدارک یک برنامه زمانبندی.
2-10-2) مرحلهی فرآیندی[2]:
در این مرحله تصمیمهایی مربوط به اقدامات عملی یا اجرایی گرفته میشوند. ازجمله اقدامات این مرحله موارد زیر هست: اجرای پیشآزمون، اجرای استراتژیها و فعالیتهای از قبل طراحی شده هست. درواقع مرحلهی فرآیندی ارزشیابی همان چیزی است که ارزشیابی تکوینی نامیده میشود.
3-10-2) مرحلهی فرآوردهای[3]:
در مرحله فرآوردهای یا تولیدی، برخلاف مرحله فرآیندی، تصمیمات در پایان برنامهیا پروژه یا در پایان دورهای یا مقطعی از آن، یعنی زمانی که فعالیتها کامل میشوند اتخاذ میگردند (سیف،1389: 119-111).
11-2 استانداردهای سنجش
استانداردهای سنجش شامل مجموعهای از اصول و ملاکهای موردتوافق متخصصان و دستاندرکاران ارزشیابی آموزشی است که در صورت به کار بسته شدن، ارتقای کیفی سنجش پیشرفت تحصیلی را در جهت تحقق اهداف آن سبب میشود. نخست استانداردهای سنجش بهطورکلی و سپس استانداردهای مربوط به تواناییهای حرفهای معلمان در سنجش پیشرفت تحصیلی موردبحث قرار میگیرد. استانداردهای سنجش پیشرفت تحصیلی را میتوان به چهار دسته به شرح زیر طبقهبندی کرد:
1-11-2) استانداردهای اخلاقی و قانونی
بر اساس این استانداردها، سنجش پیشرفت تحصیلی با در نظر گرفتن موازین قانونی و اصول اخلاقی انجام میگیرد، بهگونهای که جانب عدالت، حفظ حرمت دانشجو مراعات شود. این استانداردها در مورد پیشگیری از کارهای غیرقانونی، غیراخلاقی و نامناسب در ارزشیابی هشدار میدهد.
2-11-2) استانداردهای کار آوری و سود بخشی
پیروی از این استانداردها سبب میشود که سنجش در فرایند یاددهی-یادگیری مفید و سودبخش باشد. سنجش سودبخشی دارای ویژگیهای آگاهکننده، اثرگذار، بهموقع، بهجا و اصلاحکننده است.
3-11-2) استانداردهای قابلیت اجرا
به کار بستن این استانداردها سبب میشود که سنجش بهگونهای واقعبینانه و با توجه به امکانات و محدودیتهای موجود انجام میگیرد.
4-11-2) استانداردهای دقت و صحت
منظور از این استانداردها آن است که سنجش پیشرفت تحصیلی بهگونهای طراحی و اجرا شود که نتایج آن، عملکرد واقعی دانشجو و فرایند یادگیری او را با درجه قابل قبولی از دقت و صحت و بهدوراز خطای سنجش و سوگیری توصیف کند (پاشا شریفی،1383: 216-213).
12-2 استانداردهای تواناییهای حرفهای معلمان
1) معلمان باید در انتخاب راهبردهای مناسب، مفید، قابلاجرا، معتبر و منصفانه سنجش برای تصمیمگیریهای آموزشی از دانش و مهارتهای لازم برخوردار باشند؛
2) معلمان باید در طراحی و تدوین ابزارها و روشهای مناسب سنجش برای تصمیمهای آموزشی از مهارتهای لازم برخوردار باشند؛
3) معلمان باید در مورداجرا، نمرهگذاری و تفسیر نتایج حاصل از اجرای آزمونهای معلم ساخته و استانداردشده و دیگر روشهای سنجش اجراشده را ارزشیابی کنند؛
- معلمان باید در به کار بردن نتایج سنجش به هنگام تصمیمگیری درباره هریک از دانشجویان، طراحی روشهای تدریس و تدوین برنامههای آموزشی از مهارت لازم برخوردار باشند؛
- معلمان باید در تدوین ملاکهای معتبر و درجهبندی توانایی و مهارت دانشجویان بر اساس نتایج سنجش از مهارت کافی برخوردار باشند؛
- معلمان باید در ارائه و انتقال نتایج سنجش به دانشجویان مهارت لازم را دارا باشند؛
معلمان باید روشهای نامناسب، غیرقانونی و خلاف اخلاق سنجش و زبان کاربرد این روشها را بشناسند و از آن ها بپرهیزند (پاشا شریفی،1383، 226-213).
13-2 انواع ارزشیابی
1-13-2) دستهبندی ارزشیابیهای آموزشی با توجه به زمان و هدف استفاده از آن ها
ارزشیابی فرایند آموزشی را با توجه به زمان ارزشیابی و هدفهای آن میتوان به سه دسته ارزشیابی آغازین، ارزشیابی تکوینی و ارزشیابی پایانی تقسیم کرد و آن ها را به منظورهای متفاوت در زمان و مقاطع مختلف آموزشی به شرح زیر به کاربرد (شعبانی،1387: 339).
1-1-13-2) ارزشیابی آغازین یا سنجش آغازین:
نخستین ارزشیابی معلم که پیش از انجام فعالیتهای آموزشی او به اجرا درمیآید ارزشیابی آغازین یا سنجش آغازین[4] نامیده میشود. این نوع ارزشیابی به دو منظور یعنی برای پاسخ دادن به دو پرسش زیر مورداستفاده قرار میگیرد:
- آیا یادگیرندگان بر دانشها و مهارتهای پیشنیاز درس تازه از قبل تسلط یافتهاند؟
- یادگیرندگان چه مقدار از هدفها و محتوای درس تازه را از قبل یاد گرفتهاند؟
در مورد سؤال اول، سنجش آغازین بهمنظور اندازهگیری رفتارهای ورودی[5] یا مهارتها یا دانشهای پیشنیاز یادگیری تازه به کار میرود. در مورد سؤال دوم، بهجای آزمون رفتارهای ورودی، از آزمون جایابی یا پایه گزینی[6] استفاده میشود. آزمون جایابی یا پایه گزینی که به آن پیشآزمون[7] نیز گفته میشود عمدتاً همان آزمون نهایی شامل هدفهای یادگیری یا هدفهای آموزشی درس یا ترجیحاً فرم موازی آن است. هدف ا اجرای این آزمون تعیین میزان اطلاعات یادگیرندگان از مطالبی است که قرار است به آنان آموزش داده شوند. متخصصان آموزشی پیشنهاد دادهاند که بهتر است معلم در ارزشیابی آغازین خود ترکیبی از دو آزمون بالا یعنی آزمونهای رفتارهای ورودی و پیشآزمون را باهم به اجرا درآورد (سیف،1389: 94).
ارزشیابی آغازین قبل از شروع آموزش انجام میشود. سنجش آغازین برای تعیین رفتار ورودی یادگیرنده و آموختههای قبلی آن و تعیین نقطه شروع آموزش صورت میگیرد. هدف از اجرای پیشآزمون تعیین میزان آمادگی و اطلاع فراگیران از درس یا موضوع جدید است (معروفی و همکاران،1389: 346).
تمام فعالیتهای آموزشی و پرورشی برای ایجاد تغییرات مطلوب در شاگردان انجام میگیرد، ولی هر نوع تغییر در انسان مستلزم آمادگی قبلی اوست؛ بهعبارتدیگر، یادگیری در هر مورد مستلزم یادگیری اموری است که پایه و اساس یادگیری بعدی را تشکیل میدهد؛ به همین دلیل، لازم است معلم قبل از تدریس هر مطلب آموزشی، معلوم کند که آیا شاگردان تواناییها و مهارتهایی را که لازمهی فراگیری مطالب جدید است آموختهاند یا نه. به دست آوردن چنین اطلاعاتی مستلزم ارزشیابی است. اینگونه ارزشیابی را ارزشیابی آغازین مینامند (شعبانی،1387: 339).
ویژگیهای ارزشیابی ورودی عبارت است از:
1) بر مهارتها و دانشهای پیشنیاز تأکید دارد؛
2) نمونهی محدودی از مهارتها پیشنیاز را در برمیگیرد؛
3) سطح دشواری سؤالهای آن متوسط و نسبتاً ساده است؛
4) در آغاز ترم تحصیلی یا واحد درسی اجرا میشود؛
5) وسیلهی اندازهگیری آن، آزمون در حد تسلط یا وابسته به ملاک است؛
6) نمرات حاصل از آن تأثیری در قبولی یاردی دانشآموزان ندارد (موسوی،1384: 58).
شعبانی (1387) وظایف ارزشیابی آغازین را به این صورت بیان میکند:
الف) ارزشیابی تشخیصی بهمنظور تعیین معلومات و رفتار ورودی؛
ب) ارزشیابی تشخیصی بهمنظور کشف دلایل اصلی مشکلات شاگردان در یادگیری؛
ج) ارزشیابی تشخیصی بهمنظور تعیین معلومات و رفتار ورودی و کشف علل مشکلات شاگردان در یادگیری:
- تشخیص شاگردانی که مشکل یادگیری دارند؛
2) تشخیص نکات ضعف و ترمیم آن ها؛
- کشف علل اشتباهات شاگردان:
- عدم توانایی در مهارتهای پایه
- عدم آگاهی از روش درست مطالعه
- ضعف در توانایی ذهنی
- عوامل فیزیکی
- عوامل عاطفی
- عوامل مربوط به ضعف معلم در تدریس.
39.planing phase
40.process phase
41.product phase
42.preassessment
43.entry behaviors
44.placement test
45.pretest