علل گرایش به اعتیاد را میتوان در سه قلمرو فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح كرد:
2-5-4-1- علل فردی
بسیاری از روان شناسان علل رفتارهای انحرافی را برحسب نقص شخصیت فرد كجرو توجیه میکنند و بر این باورند كه برخی از گونههای شخصیت، بیشتر از گونههای دیگر، گرایش به تبهكاری و ارتكاب جرم دارند. علل فردی گرایش به اعتیاد بیشتر بر مبنای نظری دیدگاههای روان شناختی متكی میباشند. با دانستن عواملی كه فرد را در معرض خطر اعتیاد قرار میدهند، میتوان افراد در معرض خطر را شناسایی كرد و برای پیشگیری از ابتلای آنان به اعتیاد، برنامه ریزیهای دقیق و مؤثر انجام داد.
الف) مشكلات روانی: گروهی از افراد كه بعضاً ضعیف النفس هستند، قدرت مقابله با مشكلات و ناکامیها را ندارند و اعتیاد را راه نجات خود تلقّی میکنند; برای رهایی از ناراحتیها، فشارهای روانی، بی اعتمادی به خویشتن و رفع هیجانات درونی در جستوجوی پناهگاهی امن، به مواد مخدّر و یا مصرف داروهای روان گردان پناه میبرند. این افراد فكر میکنند كه با مصرف مواد از گرفتاریهای زندگی رهایی مییابند و دنیا را به نحو دیگری مشاهده میکنند; زیرا حالت تخدیری دارو و مواد مخدّر سبب میشود كه تا مدتی فرد معتاد نسبت به مسائل، مشكلات و واقعیتهای زندگی بی تفاوت باشد. همین فرار از زیر بار مشكلات فردی، عامل عمده برای كشش افراد به طرف مواد مخدّر است. یك دسته از افرادی كه بیشتر در معرض اعتیاد به مواد مخدّر قرار میگیرند افراد افسرده هستند. به عقیده برژه افسردگان بیشترین و مهمترین بخش معتادان را تشكیل میدهند. افراد افسرده ضعف روانی دارند و به نوعی احساس خلأ شخصیتی میکنند. آن ها به تصور خودشان، توان لذت بردن از دنیا را ندارند، همواره احساس ناتوانی و خستگی میکنند و خود را تهی از هرگونه توان و احساس مطلوب میدانند. به عقیده سیدنی كوهن، چنین افرادی ممكن است با مصرف مواد در جستوجوی جادویی برآیند كه به دردهایشان پایان بخشد و خلأهایی را كه در خودشان احساس میکنند رفع و نقص شخصیتشان را برطرف كنند.
ب) كنجكاوی: عده ای با شركت در مجالس دوستانه زمانی كه میبینند دیگران از مواد مخدّر استفاده میکنند حس كنجكاوی در آن ها تحریك شده، به مصرف مواد گرایش پیدا میکنند. این امر منجر به مهیا شدن زمینه اعتیاد در فرد میشود; زیرا ممكن است با اولین مرتبه استفاده در فرد احساس مثبتی ایجاد گردد و باعث تكرار این عمل شود. البته آن ها غافل از این هستند كه این نوع لذتها زودگذر و خانمانسوز میباشند. دسته ای از افراد نیز برای كنجكاوی و ارزیابی خودشان با تصور اینكه با یكبار مصرف معتاد نمیشوند، و گاهی حتی برای اینكه قدرت خودشان را به دیگران ابراز دارند به مصرف مواد مخدّر تن میدهند. احتمال معتاد شدن این افراد نیز بسیار است.
ج) ضعف اراده: اراده عامل حركت فرد میباشد. پس باید با منطق و شرع همسان باشد و با بهره گرفتن از تربیت و آموزش صحیح تقویت شود. فردی كه با مشاهده یك عمل خلاف شرع و موازین اجتماعی با قاطعیت تمام در مقابل آن ایستادگی می کند، از خود تزلزلی نشان نمیدهد و هدف خود را در زندگی به طور قطعی انتخاب میکند دارای اراده ای قوی میباشد. اما اگر فرد دچار اراده ضعیف بوده و برنامه خاصی برای زندگی خود نداشته باشد، اولا، دچار نوعی سردرگمی و خستگی روحی میشود و ثانیاً، ممكن است در مقابل هر انحرافی پاسخ مثبت دهد. در این صورت، نه تنها شخص نمیتواند مانع انحراف دیگران شود، بلكه خود نیز دچار انحراف میگردد. این مسئله دراعتیاد فرد اهمیت بسزایی دارد.
د) رهایی از زندگی عادی: تقریباً انجام هر كاری بدون توجه به باورهای ذهنی و نیروهای درونی شخص انجام دهنده غیرممكن است. زمانی كه یك تبدّل به مفهوم دقیق كلمه در خاستگاه فلسفی ذهنی صورت میگیرد، باور روانی و انگیزه ای، كه از آن گرایش به مواد مخدّر تعبیر میکنیم، ایجاد میشود. فرد دایم مشكلات و موقعیت خود را ارزیابی و داوری میکند. این داوری نوعاً شخصی بوده و بر اساس دانش و فرهنگ تربیتی و فكری شخص داوری كننده صورت میپذیرد. حقیقت آن است كه اعتیاد، همچنان كه از نامش پیداست، اگرچه خود، صورت عادت دارد، اما برای شكستن یك عادت دیگر انجام میگیرد. یكی از بارزترین علل گرایش به مصرف مواد مخدّر در جوامع صنعتی پیشرفته شكستن عادت ناشی از حیات عادی فردی است كه در بستر زمان، صورت تكرار ملال آور به خود میگیرد. بر اساس آماری كه به دست آمده، قریب هشتصد هزار نفر از معتادان (از جمع دو میلیون نفر)، معتادان تفنّنی هستند كه متأسفانه آمار سرآمدان علم و دانش در این طبقه زیاد میباشد.
هـ) انگیزههای درمانی: یكی از علل مصرف مواد مخدّر جنبههای درمانی آن است. حقیقت آن است كه در بسیاری از موارد پرداختن و گرایش به مواد مخدّر، در آغاز، جنبه مداوا داشته و سپس در بستر زمان به اعتیاد بدل گردیده است. شیوع مواد مخدّر در روستاها نوعاً با انگیزه درمانی صورت میپذیرد. در این بخش استفاده از مواد مخدّر برای رسیدن به تعادل جسمی است. در برخی از روستاها برای تسكین درد كمر، درد دندان، درد گوش و مانند آن از تریاك استفاد میکنند.
و) شخصیت متزلزل: آلپورت در تعریف خود از شخصیت میگوید: «شخصیت سازمانی است پویا از نظامهای روانی ـ جسمانی در درون فرد كه سبب سازگاریهای بی همتا و بی نظیر او با محیط میشود.» بین شخصیت و اعتیاد رابطه ای متقابل وجود دارد، به نحوی كه فرد به علت وضع خاص شخصیتی و نیازها، شکستها، ناتوانی در برخورد با مسائل و ناكامی در زندگی، عدم ثبات عاطفی و ملایمات دیگر، به اعتیاد روی میآورد. از سوی دیگر، اعتیاد به نوبه خود منجر به از بین رفتن تعادل روانی و هیجانی شخص میشود. بدین سان، بین اعتیاد و شخصیت فرد دور باطلی ایجاد میشود كه مبارزه با آن مستلزم تغییر شرایط بیرونی و درونی، یعنی ایجاد اراده و روحیه ای قوی و آسیب ناپذیر است. شناخت شخصیت و ویژگیهای رفتاری معتادان به منظور مبارزه با اعتیاد و نیز پیشگیری و درمان آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برخی از اختلالات مربوط به شخصیت كه منجر به شكل گیری و ایجاد زمینه انحرافات اجتماعی و گرایش فرد به اعتیاد میشود عبارتاند از: شخصیت «پارانویایی» و «شخصیت ضد اجتماعی». ویژگیهای خاص شخصیت «پارانویایی» این است كه این افراد اعمال دیگران را تحقیرآمیز یا تهدیدآمیز تفسیر میکنند; به دیگران اعتماد ندارند و روابط اجتماعی آن ها در اثر همین بی اعتمادی مختل شده است. این افراد خود بزرگ بین هستند و به دیگران ظلم و ستم میکنند.
ضعف «شخصیت ضداجتماعی» نوعی به هم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه است. این افراد نسبت به هنجارها و مقرّرات اجتماعی بی اعتنا و بی تفاوت هستند و سعی میکنند به هر نحو كه شده به هوا و هوس خود پاسخ دهند. این افراد ارزشهای اخلاقی را پایمال میکنند و به علت جستوجوی لذت و نیز ضعف اراده به آسانی گرفتار مواد مخدّر و الكل میشوند. از نشانهها و ویژگیهای شخصیت ضد اجتماعی میتوان به خودمحوری، فقدان احساس گناه و فریبندگی سطحی و ظاهری اشاره كرد.
راهكارهای پیشگیری از اعتیاد در زمینه علل فردی
- ایجاد تقویت و معرفی مراكز مشاوره روان شناسی به منظور آنكه افراد بتوانند به راحتی و بدون پرداخت هزینه مشكلات روانی خود را با آن مراكز در میان بگذارند.
- خانوادهها باید با تشریح كامل اعتیاد و عوارض مصرف مواد مخدّر به فرزندانشان، مشكلات روانی و افسردگیهایی كه پس از اعتیاد رخ میدهد (همچنین عوارضی كه بر زیبایی و ظاهر افراد ایجاد میشود) به آن ها متذكر شوند و از این طریق مانع گرایش و كنجكاوی افراد خانواده به سمت اعتیاد گردند.
- آموزش به خانوادهها در جهت رفع مشكلات روانی فرزندانشان و اهمیت قایل شدن به خواستههای آن ها.
- حمایت از بیماران روانی و توجه به مراكزی مانند بهزیستی، تیمارستانها و…
- توسعه همه جانبه امكانات و مراكز درمانی اعتیاد از نظر شرایط و علوم روان شناختی.
- با تبلیغ و گوشزد كردن این مطلب كه حتی یك مرتبه مصرف كردن مواد مخدّر ممكن است منجر به اعتیاد شود، میل به استفاده از مواد مخدّر را، حتی برای یك مرتبه هم در افراد از بین ببرند.
- افراد خانواده نباید در مهمانیهایی كه در آن ها به طور تفنّنی از مواد مخدّر استفاده میشود، شركت نمایند.
- ایجاد سرگرمیهای مثبت و سازنده برای اینكه افراد به دلایل تفنّنی به اعتیاد روی نیاورند.
- عضویت بخشی فرزندان در گروههای هنری، ورزشی و مانند آن، تا از این طریق آنهایی كه روحیه ضعیف و افسرده دارند، نقاط مثبت خود را بشناسند و استعدادهای خود را شكوفا نمایند.
- آموزش همگانی و همه جانبه افراد جامعه به لحاظ شناخت خویشتن انسانی و تقویت عزّت نفس.
- از بین بردن تصورات باطل در خانوادهها مانند این تصور كه «با مصرف مواد مخدّر، مشكلات زندگی فراموش میشود و زندگی به نحوی زیبا تغییر مییابد!»
- خودداری از طبابت خانگی با بهره گرفتن از مواد افیونی.
- تقویت مراكز درمانی و بهداشتی، بخصوص در روستاها و شهرهای دورافتاده.
- مراقبتهای ویژه از افرادی كه به لحاظ روحی و شخصیتی آمادگی بیشتری برای گرایش به اعتیاد دارند.
- شناسایی افرادی كه از نظر شخصیتی متعادل نیستند (مثلا در مدارس، توسط معلمان و…) و آموزش آن ها برای دوری از اعتیاد.
- خانوادهها سعی نمایند فرزندانشان را اجتماعی پرورش دهند، به نحوی كه فرد با روحیه و شخصیت برون گرا و فعال تربیت شود.