سالتر (1949) افراد غیر جرأت ورز را دچار اضطراب اجتماعی وهراس اجتماعی می دانست و سعی داشت بر اساس اصطلاح های پاولفی ، ویژگی های افراد دچار بازداری اجتماعی را توضیح دهد ، او غیر جرأت ورزی را با بازدارندگی شخصیتی که ناشی از شرایطی شدن های منفی است مشخص می کرد و در درمان ،براساس نظریه شرطی سازی پاولفی سعی داشت که با تمرین رفتار های ابرازی و تقویت آنها ،جنبه بازدارندگی را کاهش داده و جرأت ورزی را افزایش دهد .
ولپی نیز ابتدا رفتار غیر جرأت ورزی را در میان بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی می دانست و سعی داشت بر اساس اصطلاح های پاولفی ،ویژگی های افراد دچار باز داری اجتماعی را توضیح دهد. او غیر جرأت ورزی و در درمان، بر اساس نظریۀ شرطی سازی پاولفی سعی داشت که با تمرین رفتارهای ابزاری و تقویت آنها، جنبۀ بازدارندگی را کاهش داده و جرأت ورزی را افزایش دهد.
ولپی نیز ابتدا رفتار غیر جرأت ورزی را در میان بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی که توان انجام رفتار مخالفتی و گفتن کلمه «نه» و رد تقاضای غیرمنطقی را نداشتند، شناسایی کرد.او فرد غیر جرأت ورز را دچار ترس در رویارویی با دیگران می دانست.به نظر ولپی این افراد از انجام دادن رفتاری که درست و منطقی است، به دلیل نگرانی بیش از حد از پس آیندهای رفتارو برآورد خطر غیرواقعی، بازداشته می شوند.او به اضطراب به عنوان عامل اصلی بازدارندگی از جرأت ورزی تأکید داشت و در درمان بر آن بود تا بازدارندگی متقابل اضطراب و تنش، با روش آرامش عضلانی، اضطراب را کاهش داده و به موازات آن جرأت ورزی را افزایش دهد، به اعتقاد ولپی اگر بتوان با آموزش جرأت ورزی، آمادگی فرد را برای رویارویی افزایش داد، محرک ها و موقعیت های اضطراب انگیز، اضطراب انگیزی خود را از دست می دهند.(شریعت یار، 1383).
لازاروس(1971) نیز به اضطراب به عنوان علت اصلی عدم جرأت ورزی تأکید داشت.او جرأت ورزی را دارای چهار مولفۀ زیر می دانست:
- رد تقاضای نامقعول دیگران
- جلب احساس مثبت دیگران و طرح درخواست های خود
- ابزار احساسات مثبت و منفی
- شروع، ادامه و خاتمه به گفتگوها
2-3-3–3 کارکردهای جرأت ورزی
مهارت جرأت ورزی به فراخور موقعیت چند هدف را برآورده می سازد و به افراد کمک می کند تا:
- جلوی پایمال شدن حقوق شان را بگیرند.
- تقاضاهای نامقعول دیگران را رد کنند.
- از دیگران درخواست های معقولی داشته باشند.
- با مخالفت های نامقعول دیگران، برخوردهای درست و موثری داشته باشند.
- حقوق دیگران را به رسمیت بشناسند.
- رفتار دیگران در برابر خودشان را تغییر دهند.
- از تعارضات پرخاشگرانۀ غیرضروری خودداری کنند.
- در هر موردی موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادنه مطرح کنند.
استفاد] صحیح از این مهارت ، چند فایدۀ مهم دارد، اما میزان برآورده شدن هر یک از این کارکردها به نوع ابراز وجود در افراد بستگی دارد به علاوه عوامل شخصی و بافتی هم در اثربخشی اظهار وجود افراد اهمیت دارد.