انسانها در طول زندگی خود نیازمند ارزشیابی از تواناییها و رفتارهای خود و دیگران بوده و ادامه یا کنترل رفتارشان نیز بهوسیله همین ارزشیابیها انجام میشود. در قرن حاضر، نیاز به انجام اینگونه ارزشیابیها چند برابر شده و میتوان گفت که انسانها بهطور دائم در حال ارزشیابی از خود و دیگران و جهان اطراف هستند. به بیانی دیگر، انسان بهصورت معمول و در طی زندگی با بهره گرفتن از عقل و تجارب خود در حال انتخاب و گزینش است و بالطبع در پس هر انتخاب و گزینش نوعی ارزشیابی نهفته است. برای ارتقای مستمر یک سیستم، به ابزاری برای ارائه و بازخوردهای مناسب نیاز هست. اصولاً ارزشیابی به این فرایند نظامدار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات اطلاق میشود. به این منظور که تعیین میشود آیا هدفهای موردنظر تحققیافتهاند یا در حال تحقق یافتن هستند؟ و به چه میزان ارزشیابی برای تعیین ارتباط اثربخش و تأثیر فعالیتهای مشخص مورداستفاده قرار میگیرد (سیف،1389).
ارزشیابی بازخوردی از یک فرایند است که بر اساس آن میزان حصول یا عدم حصول به اهداف را میتوان موردسنجش قرارداد. یکی از اهداف و نقشهای عمده نظام آموزشی، تربیت نیروی انسانی متخصص موردنیاز جامعه با کسب توانایی لازم جهت انجام وظایف مربوط در حیطه عملکرد خود است. یکی از عوامل اصلی که میتواند آموزش را از حالت ایستا به مسیری پویا و باکیفیت سوق دهد، ارزشیابی است. عمدتاً دو دلیل اصلی برای انجام ارزشیابی آموزشی ارائهشده است:
- آگاهی مشارکتکنندگان در برنامه و افرادی که مورد ارزشیابی قرار میگیرند، منجر به بهبود روحیه و فعالیت آن ها خواهد شد.
- هزینههای زمانی، امکانات مادی و مالی آموزش نیاز به توجیه دارند، این توجیه به کمک ارزشیابی به نحو بهتر صورت میگیرد (حاجیآبادی و همکاران،1381: 172-169).
بدون تردید باید اذعان داشت که ارزشیابی به علت ماهیت فراوانی که دارد و حجم عظیمی از مباحث تربیتی که به خود اختصاص داده عملاً مورداستفاده قرار نگرفته است، بهطوریکه بیشتر از ضرورت ارزشیابی تا بهکارگیری آن، صحبت به میان آمده است (دول[1]،2002).
ارزیابی آموزشی، جایگاه ویژهای در فعالیتهای آموزشی دارد. از این دیدگاه ارزیابی را میتوان یک نظام فرعی از نظام آموزشی منظور داشت. از این نظام فرعی برای بازخورد دادن جهت بهبود فعالیتهای آموزشی استفاده میشود تا نسبت به کارآمدی و کیفیت این فعالیتها اطمینان حاصل شود. بهطورکلی، سازوکار ارزیابی میتواند نقش یک آیینه را برای نظام آموزشی ایفا کند تا تصمیم گیران و مدیران بتوانند تصویری از چگونگی فعالیتها به دست آورند. از اطلاعات ارزیابی میتوان برای قضاوتهای گوناگون جهت اتخاذ تصمیمهای لازم بهمنظور بهبود و پیشرفت فعالیتها برای نیل به بازده موردنظر و پیامدهای مورد انتظار استفاده کرد (بازرگان،1376: 70).
اهمیت و ضرورت ارزشیابی را در فرایند فعالیتهای آموزشی از دو دیدگاه میتواند موردتوجه قرارداد:
- ازنظر معلم. معلم در برنامهریزی تدریس و تصمیمگیری در جریان فعالیتهای آموزشی به داشتن اطلاعات زیاد و معتبر در زمینه آمادگی و پیشرفت تحصیلی شاگردان و بازده فعالیتهای کلاسی نیازمند است. اندازهگیری و ارزشیابی میتواند چنین اطلاعاتی را در اختیار او قرار دهد. این اطلاعات را میتوان در سه مقوله زیر تقسیمبندی کرد:
الف) اشکالات و نواقص موجود در طرح آموزشی را از دیدگاه هدفها، محتوا، روشها، مواد و وسایل آموزشی و عناصر دیگر در اختیار معلم قرار میدهد؛
ب) میزان پیشرفت تحصیلی شاگردان و آمادگی آنان را برای آموزشهای بعدی مشخص میکند؛
ج) کارایی تدریس و کفایت ابزارهایی را که در اندازهگیری پیشرفت تحصیلی شاگردان بهکاررفته است، نشان میدهد.
- ازنظر شاگردان. چنانچه ارزشیابی به نحو مطلوب انجام گیرد، مستقیماً در بهبود چگونگی یادگیری شاگردان تأثیر میگذارد؛ زیرا:
الف) ارزشیابی برای جلب دقت و تلاش شاگردان برای یادگیری و همچنین آگاهی از پیشرفت تحصیلی آنان انگیزهی بسیار مؤثری است؛
ب) شاگردان بهوسیلهی ارزشیابی، به جنبههای مثبت و منفی خود در یادگیری پی خواهند برد و باراهنمایی معلم برای توسعه جنبههای مثبت و رفع نارساییهای آموزشی خود کوشش خواهند کرد؛
ج) ارزشیابی مستمر سبب خواهد شد که مطالب آموزشی دائماً مرور شود و از یاد نرود؛
د) نتایج ارزشیابی، شاگردان را به خودشناسی که یکی از هدفهای مهم تعلیم و تربیت و عامل مهمی برای تصمیمگیریهای آگاهانه است، رهنمون میشود (شعبانی،1387: 339-338).
5-2 هدف ارزشیابی
هدف ارزشیابی در تعریف آن نهفته است؛ بنابراین بهسادگی میتوان دریافت که هدف اصلی ارزشیابی، قضاوت و داوری است. در ارزشیابی یک هدف این است که مشخص شود آیا اهداف موردنظر که از قبل تعیینشده است، تحققیافتهاند؟ و آیا عملکرد رضایتبخش بوده است یا نه؟ بنابراین نیاز به قضاوت و داوری هست. این داوریها ممکن است محصول گرا یا فرایند گرا باشد. لازم است داوریها هم در رابطه با فرایند و هم محصول بهمنظور به دست آوردن درکی روشن از ارزش کلی هر برنامه باشد. هدف دیگر ارزشیابی فراهم نمودن اطلاعات برای تصمیمگیری است. نتایج حاصل از ارزشیابی یکپایه اطلاعاتی برای تصمیمگیری در مورد ادامه، تغییر و یا قطع برنامه فراهم میآورد. برای مثال گاهی اوقات ممکن است که پس از مدتی روشن شود که دستیابی به هدف با منابعی که در نظر گرفتهشده است، غیرممکن به نظر میرسد. در این صورت تصمیمات لازم در مورد تجدیدنظر یا قطع برنامه اتخاذ خواهد گردید. نقش ارزشیابی در واحد آموزشی بدینصورت است که پس از تعیین اهداف کلی ویژه، برنامه پیاده و اجرا میشود. آنگاه فرایند برنامه و نتایج آن ارزشیابی میگردند. درنتیجه ارزشیابی، در برنامه تغییر و تبدیل و اصلاح به عمل میآید و ممکن است در اهداف نیز تغییراتی به وجود آید و دوباره تجدیدنظرهای دائمی و درازمدت شروعشده و فرایند آموزشی تجدیدنظر گردد (عباس خورشیدی و همکاران،1385: 52-51).
بسیاری از معلمان تصور میکنند که ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی تنها بهمنظور ارتقای شاگردان صورت میگیرد، درحالیکه هدف ارزشیابی بهمراتب گستردهتر و مهمتر از چنین مفهومی است. ارزشیابی از یکسو باید وسیلهی تشخیص باشد، یعنی از جهاتی قادر باشد از میزان فعالیتهای شاگردان در طول یادگیری و از میزان آموختهها، پیشرفت و عقبماندگی آنان اطلاعاتی معتبر به دست دهد و از سوی دیگر ارزشیابی باید وسیلهی پیشبینی باشد (شعبانی،1387: 336-335). بهطورکلی، هدفهای ارزشیابی را میتوان در مقولههای زیر موردبررسی و تحلیل قرارداد:
الف) ارزشیابی بهعنوان وسیلهای برای شناخت توانایی و زمینههای علمی شاگردان و تصمیمگیری برای انجام دادن فعالیتهای بعدی آموزشی؛
ب) ارزشیابی بهعنوان وسیلهای برای شناساندن هدفهای آموزشی در فرایند تدریس؛
ج) ارزشیابی بهعنوان وسیلهای برای بهبود و اصلاح فعالیتهای آموزشی؛
د) ارزشیابی بهعنوان وسیلهای برای شناخت نارساییهای آموزشی شاگردان و ترمیم آن ها؛
ه) ارزشیابی بهعنوان وسیلهای برای ایجاد رغبت و کسب عادات صحیح آموزشی در شاگردان؛
و) ارزشیابی بهعنوان عاملی برای ارتقای شاگردان (شعبانی،1387: 337-336).
هدفهای ارزشیابی آموزشی معمولاً در پنج سطح بیان میشوند:
الف) اهداف ذهنی: اهدافی که قابللمس نبوده و هنوز مکتوب نشدهاند.
ب) اهداف عینی: اهدافی که قابللمس بوده و در قالب رفتار دانشآموزان باشد.
ج) اهداف ظهور کننده: اهدافی که در حین تدریس به وجود میآید.
د) اهداف مستمر: اهدافی که بهصورت غیرمستقیم طراحی میشوند.
ه) اهداف عقیم: هرگاه هدفی طراحی شود و نتوانیم آن را حصول کنیم آن را هدف عقیم گویند (خورشیدی و همکاران،1385: 59).
مرنس[2] و لمانس[3] به شناسایی برخی از اهداف ارزشیابی میپردازند که ممکن است بهصورت زیر تفسیر گردند: قضاوت دربارهی نحوهی تسلط بر مهارتها و دانشهای لازم؛ سنجش پیشرفت تحصیلی در طول زمان؛ تشخیص مشکلات دانشجویان؛ ارزیابی روشهای تدریس؛ ارزیابی تأثیرگذاری درس؛ ایجاد انگیزه در دانشجویان به مطالعه (کانون و نیوبل،1384: 195).
22.Doll
23.Mehrens
24.Lehmann