پایان نامه رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در میانسالان تعریف مفهومی باورهای شناختی 10 تعریف عملیاتی باورهای شناختی 10 تعر پیش فرض های تحلیل استنباطی 91 تحلیل سوالات پژوهش 93 فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری 100 بررسی سوالات پژوهش 101 نتیجه گیری…………………………………… 107 محدودیت های پژوهش 107 پیشنهادات پژوهشی 108 پیشنهادات کاربردی…………………………….. 108 منابع…………………………………………. …………………………………………. 109 چکیده هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در افراد میانسال شهر تهران بود. جامعه پژوهش شامل کلیه افراد میانسال شهر تهران بوده و نمونه پژوهش 210 نفر بودند که به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها، از پرسشنامه نیمرخ سبک زندگی ارتقاءبخش سلامتی II)HPLP، والکر و همکاران، 1987(، پرسشنامه نیمرخ تجدید نظر شده نگرش نسبت بهمرگ (IIDAPR، ونگ و همکاران، 1994) و آزمون باورهای غیر منطقی (IBT، جونز، 1968)، استفاده شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی و دو مولفه نگرش به مرگ، یعنی ترس از مرگ و پذیرش اجتنابی رابطه معناداری وجود دارد (05/ (P. بین باورهای غیر منطقی و ترس از مرگ، اجتناب از مرگ، پذیرش خنثی و پذیرش گرایشی رابطه معنادار وجود دارد (05/ (Pو بین باورهای غیر منطقی و سبک زندگی رابطه معنادار وجود دارد (05/ (P. علاوه بر آن، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون آشکار کرد که هر دو متغیر نگرش به مرگ و باورهای شناختی در پیش بینی متغیر ملاک یعنی سبک زندگی نقش معناداری داشتند ). کلید واژگان: نگرش نسبت به مرگ، باورهای شناختی، سبک زندگی، میانسالان. مقدمه: از سپیده دم تولد بشر، ذهن او پیوسته به مرگ می اندیشید و سعی می کرد پاسخی برای اسرار آن بیابد، زیرا کلید پاسخ به مرگ، در زندگی را می گشاید (نادری و اسماعیلی، 1387). از آغاز ثبت تاریخ بشری حقیقت مرگ و محدودیت بشر در این زمینه به عنوان یک نگرانی قوی و نیروی تکان دهنده درآمده و بسیاری آن را یکی از ناخوشایند ترین مشخصات بشر و ناتوانی وی در برابر آینده و مرگ می دانند (فیفل، 1990). اگر چه مرگ یک واقعیت بیولوژیکی و روان شناختی بوده و احساسات در مورد فرایند مرگ و مردن ریشه در چگونگی اجتماعی شدن فرد در جامعه دارد (کورته، 1985)، اما اندیشیدن به مرگ ترسناک بوده و اغلب مردم ترجیح می دهند به آن فکر نکنند (گایلیوت، شمیل و بامیستر، 2006) چرا که مرگ آسیب پذیری بشر را علی رغم پیشرفت های تکنولوژی یادآوری می کند (کورته، 1985)، و اضطراب و ترس از مرگ تجربه ناخوشایند و رایج انسان ها می باشد (عبدالخالق، 2002). مرگ با رشد روانی و شکل گیری شخصیت افراد رابطه دارد. به طوری که می توان گفت بسیاری از رفتارهای انسان، پیامد واکنش او در برابر مرگ است (آذر، نوحی و شفیعی کندجانی، 1385). باورهای افراد در رفتار، ناهماهنگی شناختی آنان و تغییر اعمالشان تاثیر دارند (فلدمن، 1998). ارزیابی افراد در موقعیت های رویارویی زندگی از جمله استرس با سیستم شناختی فرد و تناسب آن با رفتارهای منطقی آنان به هم وابسته اند (هولین، 1996) در بسیاری از بیماری های روان شناختی، به خصوص اختلال های خلقی و اضطرابی که نقش عوامل شناختی یعنی وجود نگرش های ناکارآمد در ایجاد و تداوم آن برجسته است، سبک زندگی نیز تغییر می کند و این دو عامل، یعنی عوامل شناختی و رفتاری (سبک زندگی)، با هم در ارتباط هستند و روی هم اثر می گذارند (ملنیک، اسمال، موریسو-بیدی، استراسر، کریپ، 2006). برای ایجاد یک سبک زندگی سالم مهم است که راهبردهایی اجرا شود که باورهای شناختی اشخاص در مورد توانایی هایشان به منظور اتخاذ انتخاب های سالم، و درگیری در رفتارهای سالم، توانمند گردد (کلی، ملنیک و جاکوبسن، 2011). بیان مسأله: مرگ نیروی فوق العاده خلاقی است که عمیق ترین راز زندگی در مفهوم آن نهفته است و بالاترین ارزش های اخلاقی زندگی، از اندیشیدن درباره مرگ و بررسی در مورد آن، سرچشمه می گیرد (نادری و اسماعیلی، 1387). مرگ به عنوان یکی از پدیده های قطعی و تخلف ناپذیر زندگی، ذهن آدمی را همواره به خود مشغول می نماید، این اشتغال ذهنی در برخی ادوار رشدی انسان و برخی رویدادهای زندگی به درجاتی خودآگاه و عموماً ناخودآگاه می باشد (کاپلان،1382). توانائی های عقلانی انسان این قدرت را به او بخشیده که بتواند تشخیص دهد که مرگ غیر قابل گریز است (پزینسکی،گرینبرگ، و سولومون، 1997). آگاهی از مرگ غیر قابل گریز و اضطراب همراه آن به رفتارهایگوناگونی منجر میشود. مطابق الگوی فرایند دوگانه(پزینسکی و دیگران،1999)، مردم در برابر افکار هشیار و ناهشیار مرتبط با مرگ از مکانیسم های دفاعی متفاوتی استفاده می کنند. زمانی که افکار مرتبط با مرگ، هشیار باشد، مردم یا از دفاع های ساده ای که مشتمل بر سرکوبی فعال چنین افکاری است، استفاده می کنند، یا به گونه ای افکار مرتبط با مرگ را تحریف می کنند که گوئی این حادثه در سال های بسیار دور برای آنها اتفاق خواهد افتاد. اما وقتی افکار مرتبط با مرگ ناهشیار هستند مردم معمولا از دفاعهای پیچیدهای استفاده می کنند که آنها را قادر می سازد تا مشارکت ارزشمندی در جهان معنی دار داشته باشند. رشد و خود فرهیختاری هر فرد بدون آگاهی او از واقعیت مرگ، تحقق نخواهد یافت. آگاهی تعالی بخش از مرگ، آن قدر مهم است که می توان آن را معیاری جهت تمیزشخصیت بهنجار از ناهنجار دانست و از شیوه های نابهنجار مقابله با مرگ سخن راند (نادری و اسماعیلی، 1387). کسانی که به زندگی عشق می ورزند و از سبک زندگی سالمی برخوردارند در مقایسه با آنان که بطور سطحی زندگی می کنند، از مرگ کمتر می ترسند. کسانی که زندگی عاری از معنا دارند، نمی توانند مفهوم و ارزشی به مرگ بدهند (کاظمی،1381). مرگ برای بقای گونه انسان ضروری است. ما میمیریم تا فرزندان، خودمان و دیگران بتوانند زندگی کنند. وقتی که این سرنوشت فرا می رسد، طبیعت با انسان، با تمام توانائی های منحصر به فردش، درست مثل سایر مخلوقات عالم برخورد می کند. پذیرفتن این واقعیت که ما نیز خواهیم مرد، دشوار است، ولی وقتی بدانیم که مرگ بخشی از زندگی جاری است، آرامش می یابیم (برک،1384). در سیر شناخت مراحل رشد انسان، مرگ به عنوان بخش و یا واقعیتی از زندگی میبایست مورد شناخت و بازشناخت قرارگیرد (رایس،1390). شناخت این پدیده بزرگ به پرداختنی جامع به گستره تاثیر گذاری این پدیده در حوزه های مختلف زیستی، روانی و اجتماعی نیازمند است و فقدان این جامعیت در مطالعات و پژوهش های انجام شده در باب این موضوع به روشنی محسوس است. آرنت، راتلج، کوکس و گولدنبرگ (2005) مینویسند: کشمکش انسان با آگاهی از مرگ غیر قابل اجتناب می تواند بطور زیادی بر بهزیستی جسمی و روان شناختی وی تاثیر بگذارد. رفتارهای با اهمیت به وسیله یاد مرگ تحت تاثیر قرار میگیرند، حتی وقتی آشکارا با مرگ مرتبط نیستند. فرایند های شناختی به وسیله یاد مرگ فعال می شوند و دفاع های جهان بینی فرهنگی را توسعه می دهند (آرنت،گرینبرگ، شمایل، پیسزونسکی و سولومون، 2002). باورهای بنیادین به طور موفقیت آمیزی در نتیجه افزایش مرگ آگاهی به چالش در میآیند (فریدمن و رولس، 2007). یکی از حوزه های متعامل و مرتبط با پدیده مرگ، باورهای شناختی انسان است و به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان (الیس، 1999، 2000، 2001؛ درابیز و بک، 1998؛ داتیلیو،2000) شمار زیادی از واکنش های نامطلوب و اختلال ها، ناشی از باورها و تفکرات غیرمنطقی و غیرعقلانی است و تا زمانی که اینگونه افکار تداوم یابند، مشکلات مربوط به ارتباط، پذیرش و همراهی با دیگران نیز ادامه خواهند یافت. طبق الگوی باورهای شناختی، تفکر تحریف شده یا ناکارآمد، زمینه ساز تمام اختلالات روان شناختی است. به علاوه تفکر ناکارآمد، تاثیر مهمی بر روی خلق و رفتار ما دارد. مفهوم کلیدی الگوی شناختی این است که خود وقایع بر روی رفتار ما تاثیر نمی گذارند، بلکه نحوه درک و برداشت ما از وقایع است که بر رفتار ما اثر می گذارد (لدلی، مارکس، و هیمبرگ، 1390). از دیگر سو میتوان تجلی باورهای شناختی افراد را در سبک زندگی آنها جستجو نمود و با ارزیابی سبک زندگی ایشان، می توان به میزان موفقیت های فردی و اجتماعی آنان در زندگی دست یافت (کوکرهام، 2005). آنچه زمینهی بروز انحرافات و اختلالات روانی را فراهم می کند، سبک زندگی فرد و ناتوانی وی در مواجهه با مشکلات زندگی است (دادستان، 1379). سبک زندگی مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می کند. بر این اساس، سبک زندگی مجموعه عقاید، طرح ها و نمونه های عادتی رفتار، هوی و هوس ها، و شیوه های تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین می کند (فاچینو، میزو، توکیو، فوجینو، و یوشیمورو، 2003). سازمان جهانی بهداشت (1998) سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی، و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین می کنند. به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم دربردارنده ابعاد جسمانی و روانی است. بعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش، و خواب است، و بعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس، روش های یادگیری و مطالعه، و معنویت است (لعلی، عابدی، و کجباف، 1391). با توجه به مطالب مطروحه، پژوهش حاضر برآن است که رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی را با سبک زندگی در بین میانسالان، مورد بررسی قرار دهد. ضرورت و اهمیت پژوهش: طی قرن بیستم علل مرگ و میر از بیماری های عفونی مثل ذات الریه و سل به سمت بیماری های قلبی و سرطان که با سبک زندگی و رفتارهای ناسالم ارتباط نزدیکی دارند، تغییر کرده است (برانون و فیست، 2007 ) . از همین رو طی دهه گذشته ارتقاء سلامتی و پیشگیری از بیماری ها در کانون توجه قرار گرفته است تا حدی که سازمان بهداشت جهانی بهبود و تداوم سبک زندگی سالم را بخشی از شعار خود در سال 2000 قرار داد (مارتیننز و مک نیل، 2009 ). پیشگیری از بیماری های متأثر از سبک زندگی، و ارتقاء سطح سلامت روانی فردی و جمعی مستلزم آگاهی از این موضوع است که موقعیت های زندگی سلامت افراد را چگونه به خطر می اندازند. امروزه اعتقاد بر این است که بیش از 70 درصد بیماری ها به گونه ای با سبک زندگی فرد ارتباط دارند. به طوری که بسیاری از ناخوشی های آدمی از جمله بیماری های قلبی – عروقی، تنفسی، سیستم حرکتی، عضلانی و غیره به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شیوه زندگی فرد ناشی می شوند، یا حداقل آنکه شیوه زندگی در تشدید یا دوام آن ها نقش دارد (بهدانی، سرگلزایی، و قربانی، 1379). زندگی نیازمند یک معماری روحی متجانس است، اگر خواستار وحدت این معماری باشیم به دنبال تجمل نرفته ایم. در برابر حفره های عظیمی که در دید انسان از جهانی که منحصراً از طریق عقل می شناسد وجود دارند، مرگ دهان گشاده ترین آنها است. فکر انسان یعنی زندگی وی که به فکر نیاز دارد، نمی تواند همواره در انتظار و به امید آینده باقی بماند. پس همواره پیش می رود، سبقت می جوید، به هر قیمت با هر وسیلهای اطمینان ایجاد می کند، ترکها و حفرهها را پر می کند، خود را قانع می سازد، خود را ترغیب میکند، امید و خواسته ها را به کمک هوشی واپس رونده می طلبد، به شهامت و جهش های عاطفی یعنی آنجائی که منطق درجا می زند، اعتماد می کند. این روش کاملاً به جاست، چه باید زندگی کرد و وقتی انسان مصالحه ای با مرگ ایجاد نکند، بد زندگی می کند. نظام فلسفی شک، یا نظام امتناع و تردید، هرگز توشه راه را تا پایان زندگی، تا پایان مرگ تامین نخواهد کرد (منصور، 1390). توانایی های شناختی پیچیده و پیشرفته انسان برای تفکر انتزاعی و نمادین به آگاهی منحصر به فرد بشر از اجتناب ناپذیری مرگ و شکنندگی وجودیش منجر شده است. هنگامی که این آگاهی در کنار میل ذاتی بشر به حفظ و صیانت خود قرار می گیرد به یک وحشت وجودی می انجامد که اگر نگوئیم همه فعالیت های انسان، حداقل بخشی از فعالیت های او را برای دفاع در برابر این وحشت، تجهیز کرده و برمیانگیزاند (گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1999؛ بست، 2007). انسان ها بدون دل مشغولی بیمارگون به تهدید همیشگی نیستی، می توانند آگاهی سالمی را از مرگ پرورش دهند و این به آنها کمک می کند روشی را برای ارزیابی کردن نحوه ای که زندگی می کنند و اینکه چه تغییراتی را دوست دارند در زندگی خود ایجاد کنند، ابداع نمایند. آنهایی که از مرگ می ترسند از زندگی هم هراس دارند. اگر ما زندگی را تایید کنیم و تا حد امکان به طور کامل در زمان حال زندگی کنیم در این صورت دل مشغول پایان زندگی نخواهیم بود (کوری، 1390). بر خلاف اغلب رویکردهای روان شناختی، در روان شناسی هستی نگر توجه به مرگ به عنوان بارزترین و مسلم ترین حقیقت زندگی بشر، یکی از مفروضه های اصلی به شمارمی رود (یالوم، 1989) و همواره به نقش محوری اجتناب ناپذیر بودن مرگ و راههای کنار آمدن با این واقعیت در تبیین های نظری روان شناختی تاکید شده است. اما از منظر روان شناسی علمی، همواره بزرگترین خلاء در تبیین های روی آورد هستی نگر و دیگر نظریه ها راجع به نقش مرگ در زندگی بشر (مانند فروید، 1938؛ لانگز، 2004)، ارائه یافته های تجربی حمایت کننده این تبیین های نظری بوده است ( محمدی، قربانی، و عبدالهی، 1389). با وجود تاثیر عظیم درک پدیده مرگ بر رشد روانی انسان، در پژوهش های انجام شده در ایران، در این زمینه تحقیقات اندکی صورت گرفته و بیشتر بطور جنبی با این مساله برخورد شده است. بنابراین به دلیل خلاء موجود در ادبیات پژوهش در زمینه نگرش به مرگ و ارتباط سنجی آن با مولفه های باورهای شناختی و سبک زندگی، هدف از انجام این پژوهش این است که پدیده مرگ و زندگی را که در دو سوی یک پیوستار قرار دارند، بصورت توأم و در کنار هم مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش به این سوال پاسخ خواهد داد که آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی ارتباط دارند ؟ تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی می تواند منجر به توسعه دانش در این زمینه شود که مرگ آگاهی را در استخدام بازسازی شناختی افراد، به منظور ایجاد سبک زندگی سالم، قرار دهد. هدف های پژوهش (هدف کلی و هدف های ویژه): هدف کلی: تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در افراد میانسال. اهداف ویژه: تعیین رابطهی نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال. تعیین رابطهی نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال. تعیین رابطهی نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال. تعیین رابطهی نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال. تعیین رابطهی باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال. پیش بینی سبک زندگی افراد میانسال بر اساس نگرش به مرگ و باورهای شناختی. سوالهای پژوهش: 1. آیا بین نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟ 2. آیا بین نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟ 3. آیا بین نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟ 4. آیا بین نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟ 5. آیا بین باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟ 6. آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی می تواند سبک زندگی افراد میانسال را پیش بینی نماید؟ تعریف متغیرها: در این تحقیق متغیرهای پژوهشی عبارتند از سبک زندگی (متغیر ملاک)، نگرش به مرگ (متغیر پیش بین) و باورهای شناختی (متغیر پیش بین) که به تعاریف مفهومی و عملیاتی هر یک اشاره خواهد شد. تعریف مفهومی سبک زندگی: دستههاروانشناسی برچسبهاآرام سازی عضلانی، اختلال های یادگیری، اختلالات هماهنگی رشدی، باورهای غیرمنطقی، تشخیص شناخت، تنظیم شناختی، تنظیم شناختی هیجان، جمعیت شناختی، خودآگاهی، درمان شناختی رفتاری، رفتار درمانی شناختی، سبک تفکر، سبک زندگی، سبک های هیجانی، سیستم تنفسی، شناختی-رفتاری، طرح واره های هیجانی، مؤلفه های اخلاق، متغیرهای رشدی، متغیرهای زیست شناختی، مکش سطحی، نگرش های زیست محیطی، نگرش های ناکارآمد، نیمرخ اخلاقی، نیمرخ جو، نیمرخ روانی، ویژگی های استرس زا ویرایش"پایان نامه رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در میانسالان” راهبری نوشتهها نوشته قبلی پیشین پایان نامه رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های نگرش به عشق با تعارضات زناشویینوشتهی بعدی پسین پایان نامه روش شناسی آموزش ارزش ها جستجو برای جستجو … جستجو با افتخار، نیرو گرفته از WordPress مقالات و پایان نامه ارشد رفتن به نوارابزار درباره وردپرس سفارشیسازی 52 بهروزرسانی افزونه, 3 بهروزرسانی پوسته 22 دیدگاه در انتظار مدیریت است تازه ویرایش نوشته جستوجو سلام edame بیرون رفتن
1-7-2.شیوه جمع آوری اطلاعات………………………………………………………………………………14
فصل دوم:پیشینه تحقیق
2-1. مقدمه……………………………………………………………………………………………………………16
2-2- مبانی نظری…………………………………………………………………………………………………..16
2-3. مبانی تجربی…………………………………………………………………………………………………..28
2-4. چکیده تحقیقات انجام شده در خارج از ایران……………………………………………………..33
فصل سوم:نکات مرتبط با آموزش دهنده یا مربی
3-1.مقدمه……………………………………………………………………………………………………………38
3-2. نکات مرتبط با مربی……………………………………………………………………………………….38
3-2-1.تزکیه………………………………………………………………………………………………………..38
3-2-2. توانایی ایجاد انگیزه…………………………………………………………………………………….39
3-2-3. توجه به ظرفیتها و استعدادها………………………………………………………………………40
3-2-4. ایجاد تسهیل در آموزش………………………………………………………………………………40
3-2-5. عدالت……………………………………………………………………………………………………….41
3-2-6. اعتدال……………………………………………………………………………………………………….42
3-2-7. تدریج و پرهیز از شتابزدگی……………………………………………………………………….42
3-2-8. . انعطافپذیری و نرمش………………………………………………………………………………..43
3-2-9.حلم و بردباری……………………………………………………………………………………………..44
3-2-10. فضل…………………………………………………………………………………………………………45
3-2-11. صلاحیت و شایستگی علمی…………………………………………………………………………45
3-2-12. ابراز محبت و ملایمت در گفتار و رفتار…………………………………………………………. 46
3-2-13. مغتنم شمردن فرصتها در آموزش………………………………………………………………..47
3-2-14. توانایی عینیت بخشیدن به آموزش…………………………………………………………………48
3-2-15. شجاعت اخلاقی…………………………………………………………………………………………49
3-2-16. آراستن ظاهر…………………………………………………………………………………………….50
3-2-17. تهذیب عملی…………………………………………………………………………………………….50
3-2-18. هماهنگی میان گفتار و عمل…………………………………………………………………………51
3-2-19. تکریم شخصیت متربی………………………………………………………………………………..51
3-2-20. حسن تدبیر یا حزم و احتیاط…………………………………………………………………………52
21-3-21. تواضع و فروتنی در برابر متربی……………………………………………………………………53
3-2-22.افزایش عزت نفس در متربی…………………………………………………………………………53
3-2-23. شناخت مراحل رشد و هدایت نیازهای هر مرحله……………………………………………..54
3-2-24. مسئولیتپذیری…………………………………………………………………………………………54
3-2-25. جلب اعتماد و مقبولیت در متربی…………………………………………………………………..55
3-2-26. انتقال نیکو و ایجاد ارتباط…………………………………………………………………………..56
3-2-27 . عدم تعلیم به واسطهی اجر مادی…………………………………………………………………..57
فصل چهارم: نکات مرتبط با آموزش گیرنده یا متربی
4-1.مقدمه…………………………………………………………………………………………………………….59
4-2. نکات مرتبط با آموزش گیرنده یا متربی……………………………………………………………….59
4-2-1. آمادگی……………………………………………………………………………………………………..59
4-2-2. انگیزه…………………………………………………………………………………………………………61
4-2-3. قدرشناسی……………………………………………………………………………………………………62
4-2-4. اراده مصمم………………………………………………………………………………………………….63
4-2-5. بلند همتی و جدیت……………………………………………………………………………………….63
4-2-6. عامل بودن به مسائل آموخته شده…………………………………………………………………….64
4-2-7.تهذیب نفس………………………………………………………………………………………………….64
4-2-8. تواضع و احترام در برابر استاد………………………………………………………………………….65
4-2-9. عزت نفس……………………………………………………………………………………………………66
4-2-10. مبارزه با ناکامی های احتمالی در امر یادگیری…………………………………………………..67
4-2-11. یادگیری فعالانه…………………………………………………………………………………………..67
4-2-12. قصد تقرب به خدا و تحصیل یقین………………………………………………………………….68
4-2-13. پرهیز از تقلید کورکورانه………………………………………………………………………………68
4-2-14. شهامت پرسیدن…………………………………………………………………………………………..69
4-2-15. خودسازی معنوی………………………………………………………………………………………..70
4-2-15-1. مشارطه یا عزم…………………………………………………………………………………………70
4-2-15-2. مراقبه……………………………………………………………………………………………………70
4-2-15-3. محاسبه…………………………………………………………………………………………………..71
4-2-15-4. مؤاخذه………………………………………………………………………………………………….71
فصل پنجم:محتواهای آموزشی
5-1.مقدمه………………………………………………………………………………………………………………74
-نکات اساسی در انتخاب محتواهای آموزش ارزش ها…………………………………………………….74
5-2. معیارهای انتخاب محتوا………………………………………………………………………………………74
5-2-1.اهمیت………………………………………………………………………………………………………….74
5-2-2.اعتبار……………………………………………………………………………………………………………75
5-2-3.سودمندی……………………………………………………………………………………………………..76
5-2-4.انطباق با زمان آموزش و موقعیت های زمانی و مکانی……………………………………………76
5-2-5.انعطاف پذیری………………………………………………………………………………………………77
5-2-6.ارتباط محتوا با هدف……………………………………………………………………………………77
5-2-7. جذاب بودن محتوا………………………………………………………………………………………78
5-2-8 .تناسب با پیشینه تجربی فراگیر……………………………………………………………………… 78
5-2-9-پایه ی یادگیری مستمر و آموزش های بعدی…………………………………………………..78
5-2-10.فرصت دادن به انواع فعالیت های یادگیری…………………………………………………….79
5-2-11.تناسب محتوا با مراحل رشد و توان فراگیران…………………………………………………..79
5-2-12.کمک به رشد همه جانبه فرد……………………………………………………………………….79
5-2-13.انتخاب محتوا بر اساس روش آموزش……………………………………………………………80
5-2-14.علاقه آموزش گیرنده………………………………………………………………………………..80
5-3.نحوه ی سازمان دهی محتوا………………………………………………………………………………80
5-3-1.توالی(تقدم و تاخر )……………………………………………………………………………………80
الف-سازمان دهی محتوا از ساده و آسان به شکل پیچیده……………………………………………..81
ب-سازمان دهی محتوا از کل به جزء ………………………………………………………………………81
ج-استفاده از روش سازمان دهی مطالب…………………………………………………………………….81
چ-سیر حرکت از معلوم به طرف مجهول…………………………………………………………………..82
ح-استفاده از ترتیب عملکرد…………………………………………………………………………………..82
5-3-2.مداومت یا استمرار……………………………………………………………………………………..82
5-3-3.وحدت و یکپارچگی………………………………………………………………………………….82
5-4.محتواهای مناسب جهت استفاده درآموزش ارزش ها…………………………………………….83
5-4-1.قرآن………………………………………………………………………………………………………..83
5-4-2.نهج البلاغه………………………………………………………………………………………………..84
5-4-3.ادعیه و احادیث و روایات………………………………………………………………………….. 85
5-4-4.طبیعت……………………………………………………………………………………………………..86
5-4-5.تاریخ……………………………………………………………………………………………………….87
5-4-6.متون ادبی………………………………………………………………………………………………..88
5-4-6-1.شعر…………………………………………………………………………………………………….89
5-4-6-2.داستان…………………………………………………………………………………………………90
5-4-6-3.ضرب المثل های اصیل…………………………………………………………………………..90
5-4-7.تجربه…………………………………………………………………………………………………………92
5-4-8.خود (انسان)………………………………………………………………………………………………..93
5-4-9.جامعه………………………………………………………………………………………………………..94
5-4-10.اسوه های جامعه و تاریخ……………………………………………………………………………..95
5-4-11.رسانه های صوتی و تصویری……………………………………………………………………….96
فصل ششم:روش های آموزشی:
6-1.مقدمه…………………………………………………………………………………………………………….99
6-2-نکات لازم جهت انتخاب روش های آموزش……………………………………………………….99
6-2-1.برآورد زمان ………………………………………………………………………………………………99
6-2-2.منابع آموزشی مورد نیاز………………………………………………………………………………..99
6-2-3.تکالیف فراگیر…………………………………………………………………………………………….99
6-2-4.تناسب روش ها با هدف……………………………………………………………………………….100
6-2-5.تنوع و جذابیت روش…………………………………………………………………………………..101
6-2-6.تناسب روش با توانائیها و ویژگی های یادگیرنده……………………………………………….101
6-2-7.تناسب با شرایط و امکانات محیطی و مالی………………………………………………………101
6-2-8.کمک به فراگیران در انجام فعالیت و ایجاد تفکر………………………………………………101
6-2-9.تناسب روش با محتوا……………………………………………………………………………………102
6-3.روش پله کانی آموزش ارزش ها……………………………………………………………………….102
6-3-1.مرحله اول:مرحله قبل ازآموزش یا(مرحله آمادگی وآگاهی)…………………………………….103
الف.تعیین هدف……………………………………………………………………………………………………103
ب .ایجاد عشق و علاقه و انگیزه نسبت به وصول هدف…………………………………………………104
پ .شناخت متربی و تعیین نقطه شروع……………………………………………………………………….105
ت .تزکیه قبل از تعلیم…………………………………………………………………………………………….106
ث.ایجادآگاهی نسبت به اصول اولیه مقوله ارزش ها…………………………………………………….108
-توضیح و تبیین ارزش و ضد ارزش…………………………………………………………………………108
6-3-2.مرحله دوم – مرحله آموزش یا (مرحله پایه گذاری)………………………………………….109
-رو ش های مناسب جهت آموزش ارزش ها در مرحته آموزش یا پایه گذاری………………..109
6-3-2-1.روش شعر……………………………………………………………………………………………….109
6-3-2-2.روش بازی………………………………………………………………………………………………112
6-3-2-3.روش تقویت نگاه……………………………………………………………………………………..115
6-3-2-4.روش داستانگویی …………………………………………………………………………………..117
6-3-2-5.روش مقایسه …………………………………………………………………………………………..118
6-3-2-6.روش تصویرسازی …………………………………………………………………………………..120
6-3-2-7.روش مشاهده و تقلید………………………………………………………………………………..121
6-3-2-8 .روش مشاهده و تقابل……………………………………………………………………………….123
6-3-2-9.روش معرفی و تقلید………………………………………………………………………………….123
6-3-2-10.روش معرفی و تقابل………………………………………………………………………………..124
6-3-2-11.رو ش تمثیل…………………………………………………………………………………………..125
6-3-2-12.سئوال تأکیدی وبرانگیزاننده……………………………………………………………………..126
6-3-2-13.روش سقراطی یا دیالکتیک………………………………………………………………………127
6-3-2-14.روش سوال و جواب……………………………………………………………………………….127
6-3-2-15.روش ابطال، تخلیه، جایگزینی…………………………………………………………………. 128
6-3-2-16.روش تحلیل دعا…………………………………………………………………………………….130
6-3-2-17.روش بیان حکمت و برهان……………………………………………………………………….132
6-3-2-18.روش تحلیل آیات قرآن…………………………………………………………………………..135
6-3-2-19.روش رسانه ………………………………………………………………………………………….135
6-3-2-20.روش تحلیل تاریخ و عبرت آموزی……………………………………………………………136
6-3-2-21.روش موعظه و اندرز……………………………………………………………………………….137
6-3-2-22.روش تذکر و یادآوری…………………………………………………………………………….139
6-3-2-23.روش ایفای نقش…………………………………………………………………………………….140
6-3-2-24.روش تحلیل و تصریح ارزش ها…………………………………………………………………142
6-3-2-25.روش مناظره………………………………………………………………………………………….143
6-3-2-26.روش سنتی یا تلقینی………………………………………………………………………………..144
6-3-2-27.روش فراگیر …………………………………………………………………………………………145
6-3-2-28.روش قرار گرفتن در محیط ارزشی…………………………………………………………….147
6-3-2-29.روش همدلی………………………………………………………………………………………….148
6-3-2-30.روش توضیح و تبیین ارزش ها…………………………………………………………………..149
6-3-2-31.روش بیان معیارها……………………………………………………………………………………150
6-3-2-32.روش تحلیل ضد ارزش ها و تبیین خطرات حاکم بر آن ها……………………………..150
6-3-2-33.روش استدلال وقضاوت اخلاقی……………………………………………………………….151
6-3-2-34.روش آموزش تلفیقی با سایر دروس…………………………………………………………..152
6-4.مرحله سوم: مرحله بعد از آموزش یا(مرحله پرورش)………………………………………………153
6-4-1.افزایش دامنه ی توانایی شناختی متربی در حوزه ی ارزش ها………………………………..156
6-4-1-1.معیار ارزشی…………………………………………………………………………………………….157
6-4-1-2.اقسام ارزش ها………………………………………………………………………………………….158
6-4-1-3.سلسله مراتب ارزشی…………………………………………………………………………………159
6-4-2.ایجاد بصیرت و راهکارهایی جهت دوری از قضاوت های سطحی و عجولانه:………….160
6-4-2-1.معرفی راه های شناخت ارزش ها…………………………………………………………………161
6-4-2-2.شناخت تمهیدات ومکانیسم های شیطان وهوای نفس که مانع از تشخیص ارزش ها وضدارزش هاست…………………………………………………………………………………………………..162
6-4-2-3. رعایت احتیاط………………………………………………………………………………………..169
6-4-2-4 رعایت اعتدال و میانه روی…………………………………………………………………………169
6-4-2-5.بیداری وجدان اخلاقی و ایجاد مسئو لیت اخلاقی…………………………………………..173
6-4-3.تکرار و تمرین …………………………………………………………………………………………….174
فصل هفتم:ارزشیابی
7-1.مقدمه…………………………………………………………………………………………………………….178
7-2. تحلیل و تعیین نظام ارزشیابی……………………………………………………………………………. 179
7-3-انواع ارزشیابی های مناسب جهت آموزش ارزش ها………………………………………………179
7-3-1.استفاده از روش بالینی…………………………………………………………………………………..180
7-3-2.پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………….180
7-3-2-1.پرسشنامه آلپورت ، فیرنون و لندزی……………………………………………………………..180
7-3-2-2.معیار بررسی انتخاب………………………………………………………………………………….181
7-3-3.قرار گرفتن در میدان عمل……………………………………………………………………………..182
7-3-4.ایجاد موقعیت های معماگونه………………………………………………………………………….183
7-3-5.درخواست تکرار آموخته ها…………………………………………………………………………..184
7-3-6.نمایش تصنعی عمل به ضد ارزش……………………………………………………………………185
7-3-7.قرار دادن متربی در یک موقعیت وسوسه انگیز…………………………………………………..186
7-3-8.تحلیل محتوا……………………………………………………………………………………………….187
7-3-8-1.تحلیل داستان…………………………………………………………………………………………..187
7-3-8-2.تحلیل فیلم……………………………………………………………………………………………..188
7-3-9.کنترل نامحسوس متربی………………………………………………………………………………. 188
7-3-10.مشاهده طبیعی…………………………………………………………………………………………..188
7-3-11.مصاحبه……………………………………………………………………………………………………189
7-3-12.پرسیدن سئوال های خلاق…………………………………………………………………………..189
7-3-13.آزمون های داستانی…………………………………………………………………………………..190
7-3-13-1.انواع داستان ها……………………………………………………………………………………..192
7-3-14.داستان های نیمه تمام…………………………………………………………………………………196
فصل هشتم:بحث و نتیجه گیری
8-1. مقدمه………………………………………………………………………………………………………….198
8-2. نتیجه گیری و بحث……………………………………………………………………………………….198
8-3.پیشنهادهای تحقیق………………………………………………………………………………………….207
8-4.توصیه های تحقیق………………………………………………………………………………………….207
8-5.محدودیت ها………………………………………………………………………………………………..210
منابع و ماخذ
-منابع فارسی………………………………………………………………………………………………………212
-منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………223
-منابع الکترونیکی……………………………………………………………………………………………….224
1-1.مقدمه:
یکی از مباحث عمده و اساسی در تعلیم و تربیت هر جامعه توجه به موضوع مهم و تعالی بخش ارزش ها میباشد. مسئله ارزش ها یکی از مهمترین سوالات عصر ماست، همه به دنبال یافتن ارزش های واقعی هستند. ارزش هایی که انسانها بتوانند با استفاده از تبلور آنها در وجود خود، راه سعادت و کمال را یافته و به سر منزل مقصود برسند .
ارزش ها اموری مطلوب و ارزندهاند و آدمی را بدان ها نیاز است؛ زیرا گذران زندگی بدون وجود ارزش هایی چون انسانیت، آزادی، وفا، همکاری، همدلی و…. میسر نیست. ارزش ها سبب ایجاد انگیزه درونی در افراد، برای انجام فعالیتها و وظایف و در نتیجه ایجاد حرکت، تحول و دگرگونی در آنها میشوند.
سعادت، عظمت و همین طور ذلت و انحطاط افراد تا حدود زیادی به ذهنیات و تصوراتی بستگی داردکه به طورآگاهانه و نا آگاهانه در ضمیر آنها نقش گرفتهاند. کنشها و رفتارهای انسان، ریشه در اندیشه و منش او دارند و ارزش ها و ارزشگرایی انسان نقش تعیین کنندهای در مواضع و کنشها و رفتار وی دارند. یکی از مسائلی که ذهن انسان را همیشه به خود مشغول میدارد تشخیص و تعیین ضوابطی است که به کمک آنها بتوان خوب را از بد، رفتار اخلاقی را از غیر اخلاقی و رفتار انسانی را از ضد انسانی، متمایز ساخت. کیفیت زندگی ما و چگونگی رفتار و مناسبات و روابطی که با دیگر مردم داریم ،مستقیما متاثر از نظام ارزش ها و اصول اخلاقی است که بدان پایبندیم .
امور ارزشی مانند امور طبیعی و اجتماعی در زندگی آدمی نفوذ دارند. نقش ارزش ها و واقعیت آنها را در روابط افراد نمیتوان مورد انکار قرار داد. هدف بسیاری از ادیان و سازمانهای بین المللی تحکیم مبانی اخلاقی و ارزش های انسانی است. آدمی هرگاه از ارزش ها به عنوان معیاری استفاده میکند، تمام کارکردها، رفتارها، سخنان خود و دیگران را مستلزم انتخاب ارزش ها و ترجیح دادن امری به امردیگر میداند. همه مسائل زندگی ما ازدواج، شغل،تحصیل و مناسبتهای فکری تحت تاثیر ارزش هاست. ارزش ها به زندگی ما رنگ میدهند وباعث داوری و قضاوت ما درباره یک امر یا مسئلهای میشوند (مرادی، 1378، :27).
ارزش ها به این دلیل مهم و اساسی هستندکه تصمیمها و رفتارهای ما را جهتدهی میکنند. ارزش های هرکسی همان چیزهایی هستند که برای آنها ارزش قائل است. ارزش ها تعیین میکنند که شما چه کسی هستید و رفتارهای شما چگونه است. ارزش های همه مردم مهم و معنی دار هستند .
به خاطر داشته باشیم که افراد مختلف دارای ارزش های متفاوتی هستند.
فروید در تحلیل روانشناسی خود، ارزش ها را در نتیجه روابط متقابل بچه با محیط میداند. شناخت گرایان مانند پیاژه وکلبرگ، ارزش ها را به عنوان فرایند تفکر که از عملکرد هوش، قضاوت، استدلال و تصمیم گیری نشات میگیرند در نظر گرفتهاند. نظریه پردازان یادگیری معتقدند که ارزش ها مانند اعمال، رفتار و پاسخهای مطلوبی هستندکه رشد آنها از طریق تقویت، تشویق، تنبیه، تهدید والگوپذیری یا تقلید صورت می گیرد (شاکلا، 12:2004) .
دنیا و نعمتهای آن امانتی هستند که برای مدتی در اختیار ما هستند و سپس آنها را به فرزندان خود به ودیعه میسپاریم. همانقدرکه باید این نکته را در حفظ محیط زیست رعایت کنیم به همان اندازه هم باید در ارتباط با تربیت و انتقال ارزش ها به فرزندان خود، آنها را در نظر بگیریم(مریجی ،1387 :15).
همه ی ما به طور خود آگاه و یا ناخودآگاه ،و از طریق منابع مختلفی (منابعی که حتی گاهی به نمی توان به صحت آن ها اطمینان داشت)چیز هایی به نام ارزش ها را فرا می گیریم و بدین گونه نظام ارزشی ما شکل می گیرد .آموزش دقیق و حساب شده ارزش ها از این جهت حائز اهمیت است که بتواند با توجه به نظام ارزشی شکل گرفته در فرد به بازسازی واصلاح امور فراگرفته شده ی فرد کمک کند و یا این که وی را در فراگیری ارزش های جدید و تحکیم و تقویت آنها رهنمون شود.
این تکلیفی بس دشوار است؛ اما برای سربلند شدن درآن بایستی برنامههای منسجمی را جهت آموزش ارزش ها منطبق با مبانی رشد کودکان برای آنها پیاده کنیم و این خود مستلزم برنامه- ریزی صحیح و اجرای روشهای تدریس دقیق، حساب شده، مناسب و مفید میباشد.
1-2.بیان مسئله:
سعادت و سلامت جامعه در گرو تحقق انسانیت واقعی،وانسانیت واقعی در گرو شناخت و عمل به ارزش های اصیل انسانی به ویـژه ارزش های دینی و اخلاقیست. جایگاه رفیع «ارزش ها» در زندگی بشر، با همهی تفاوتها و تضادهایی که در نمودها و تظاهرات فرهنگها دیده میشود، نکته قابل توجهی است که هم در بقاء و دوام جوامع و هم در رشد و ارتقاء آنها نقش اساسی ایفاء میکند. بدون شناسایی و پیروی از ارزش ها و یا در صورت تصور نادرستِ ضد ارزش ها به جای ارزش ها، ما همیشه در معرض تصمیمات نادرست و اشتباهات آسیب پذیر خواهیم بود. همزمان با رشد کودکان آنها همواره در معرض ارزش های افراد دیگر در مدرسه، محل بازی و یا سایر فعالیتهای اجتماعی قرار میگیرند و ممکن است آنها در میان این ارزش ها دچـار سردرگمی گـردند ؛ لذا لازم است که ارزش هـای درست و علت آن بـرای کودکان تشـریح شود وچگونگی باز شناسی ارزش ها از ضد ارزش ها به آنها آموزش داده شود تا همزمان با رشد جسمانی، رشد ارزش ها نیزصورت گیرد.
ارزش ها همـان اعتبـاراتی هستند که انسان ها بـه نوعی در مقام عمل به آن ها ملتزم و پای بند هستند و به مفاد آن ها یا بر اساس آن ها عمل یا رفتار می کنندواین اعتبارات تنها در ارتباط با مفاهیم حقیقی و با تکیه بر آن ها قابل طرح خواهند بود و در غیر این صورت از خود وجود منحاز و مستقلی ندارند.ارزش ها به گونه های مختلف و متفاوتی ممکن است دارای اعتبار گردند.واژگان و اصطلاحاتی نظیر«باید و نباید»،«حسن و قبح(خوبی و بدی-زشتی و زیبایی)»،«درست و نادرست »،«وظیفه ،تکلیف و مسئولیت»همه از ادوات بیان ارزش ها هستندو در زمینه های مختلف ارزشیابی مورد استفاده قرار می گیرند ( رهنمایی1383: 50-49) .
مرادی (1387 :7)چنین بیان می دارد که تمامی افراد جامعه در وصف ارزش ها سخن بسیار می گویند و در بیان فواید آنها از یکدیگر سبقت میگیرند؛ اما آیا این ارزش ها در افراد تبلور نیز مییابد؟ به راستی این ارزش ها در عمل افراد تا چه حد هویدا و آشکار می شوند؟ در این جا سخن گهربار حضرت علی (ع) چه خوب مصداق می یابد که ” فا الحق اوسع الاشیاء و فی التواصف و واضیقها فی التناصف” (میدان) حق هنگام توصیف و بیان از هر چیزی وسیع تر است و هنگام انصاف از هر چیزی تنگ تر است.
از آنجایی که رفتار انسان تابع ارزش های اوست و روند رشد ارزش ها ازکودکی تا بزرگسالی ادامه دارد؛ لذا لازم است که ارزش ها از ابتدا به طور صحیح در نهادکودکان بنیان نهاده شود .در بزرگسالی نیز تغییرات ارزشی در جهت کسب ارزش های مطلوب و نابودی ارزش های نامطلوب، میتواند به عنوان پیش شرط لازم جهت آموزش ارزش ها تصور شود (شاکلا، 11:2004) .
ارزش هایکی از زیـر ساخـتهای مهم تربیت به شمار میآیند. ارزش ها به هـر بخـشی از زندگی فرد معنی میبخشند. همزمان با رشد کودکان آنها همواره در معـرض ارزش های افراد دیـگر، در مدرسه، محل بازی و یا سایر فعالیتهای اجتماعی قرار میگیرند و ممکن است آنها در میـان این ارزش ها دچار سردرگمی گردند؛ لذا لازم است که ارزش های درست و علت آن برای کودکان تشریح شود و چگونگی باز شناسی ارزش ها ازضد ارزش ها به آنها آموزش داده شود تا همزمان با رشـد جسمـانی، رشـد ارزش ها نیز صورت گیـرد.در این راستـا ودرجـهت تحکیـم ارزش هادر نهاد افـراد شایسته است که بعـد شنـاختـی افـراد در زمیـنـه ی ضـرورت ارزش هـا پــرورش یـابـد وسپـس زمینـه ی تمـرین،تقـویت،تحکیـم وتثبیـت ارزش هادر فضـاهای منـاسب وتحـت آمـوزشِ مناسب فراهم شود.
بنیان هر جامعه، خانواده، نهاد، فرهنگ و اجتماع به ارزش های حاکم بر آنها بستگی داردو عدم آگاهی دقیق و حساب شده از ارزش های والای انسانی و انحراف از حوزه ارزش های برتر به سمت ضد ارزش ها، میتواند باعث انحطاط کامل آنها گردد. بسیاری ازتنشها و شکستها و حتی فروپاشی اخلاق و معنویت ریشه در فرو پاشی ارزشهاداردو بسیاری از شکافها و اختلافات میان خانوادهها، جوامع و مذاهب حاکی از همین امر است. با توجه به مسائل عنوان شده و باتوجه به دامنه ی وسیع تبلیغ ضد ارزش ها از سوی دشمنان، نقش آموزش ارزش ها به مراتب حیاتیتر جلوه میکند.
بابایی(1372) چنین بیان میدارد که، بایستی دقت کرد همان اندازه که توجه به خود ارزش ها مهم است، التفات به شیوه اجرایی و تکنیکهای کاربردی آنها هم بسیار مهم است و چنانچه با بصیرت و آگاهی و با روش خوب – یعنی با دانش ،بینش و توانایی مناسب – انجام نگیرد نه تنها نتایج مفید حاصل نخواهد شد؛ بلکه ممکن است از جهات مختلف بازدهی منفی داشته باشد وتاثیر نامطلوب را برجای گذارد و در این صورت نه تنها مشکلی حل ،و گرهی گشوده نمی شود؛ بلکه نتیجه بسیار بدی به بار میآورد و منجر به بی اعتباری در یک امر بسیار مهم یعنی ارزش های انسانی می شود و این همان عامل انحراف و انحطاط جوامع است.
ونکاتایاه( 2007 : 37-36)معتقد است که آموزش تنها شامل بیان علوم موجود در کتابهای درسی یا آماده کردن بچهها برای یک حرفه نیست؛اگرچه این ها هم، اهداف مهمی هستند. اگر واقعا هدف یک سیستم آموزش ساخت زندگی شاد و صلح آمیز برای انسان باشد، بایستی توجه و دقت خاص و تمرکز دائمی بر روی افکار، احساسات، طرز فکرها، اعمال و سرانجام ارزش ها در زندگی انسان داشته باشد. سیستم آموزشی با وجود تمام پیچیدگیها و ریزه کاریهایی که داردتازمانیکه از ارزش های زندگی انسانی غفلت کند یا اهمیت شایستهای به آنها ندهد، ناقص است و مشکلات و رنجهای بشر علیرغم انفجار فوقالعاده علم برای همیشه افزایش خواهد یافت .
علوی (39:1386 ) چنین بیان میکنند که آموزش به معنای انتقال معلومات و مهارتها به دیگران است، به طوری که این معلومات و مهارتها به کار آیند و موجب تحول و دگرگونی در رفتار شوند.
روشن است که این نوع آموزش، زمانی صورت میپذیرد که تمامی عوامل اجرایی و محیطی با هم و به طور هماهنگ عمل کنند و آموزش ما به وسیله یک برنامهریزی دقیق و حساب شده حمایت شود. به گفته ی فیوضات (16:1388 ) چندین مفهوم بایددر کلمهی برنامهریزی مستتر باشد که عبارتند از 1- جریان و مداومت 2- ارشاد و هدایت 3- دورنگری و هدف گیری. دراین راستا می توان گفت که تنها با وجود چنین برنامهریزی امید آن می رود که آموزش ارزش ها نتایج دلخواه و مناسبی را عاید ما گرداند.
بررسی پیشینه تحقیقات در این مورد،حاکی ازفقدان تحقیقات انجام شده درحیطه ی آموزش ارزش هاو ارائه راه کارهای مناسب در این زمینه است و به خوبی نمایانگر لزوم، برنامه ریزی در جهت به کارگیری روشهای تدریس مناسب وکار آمد درحیطه آموزش ارزش هاست.
بِیلی(2004: 12)معتقد است که یک راه برای مفهوم سازی موضوعات این است که توجه داشته باشیم، آموزش ارزش ها مانندپیازدارای لایه های مختلفی است.لایه بیرونی ترشامل تأثیرات خارجی است، مسائلی نظیر هنجارهای فرهنگی، سیاست های دولتی، نوع مدارس،ارزش های والدین و سایر اطرافیان. لایه دوم براساس مدیریت و رویه های مرسوم مدارس است و لایه سوم شامل تأثیرات ورای برنامه آموزشی می باشد، انتخاب ارزش های موجود در برنامه های آموزشی مختلف و همچنین نحوه ای که این ارزش ها باید در برنامه های آموزشی آموخته شوند و لایه نهایی شامل درس های ارزشی است که براساس چیستی و چگونگی محتوای آموزشی می باشد.
از آنجایی که رشد ارزش ها تحت تاثیر شبکه پیچیدهای از عوامل محیطی، خانه، گروههای همتا، اجتماع، رسانههای گروهی و آداب و رسوم قومی که در جامعه شایع هستند قرار میگیرد،ارتقاء آگاهی افراد نسبت به ارزش ها، افزایش قدرت تشخیص آنها نسبت به ضد ارزش ها، تقویت و نهادینه کردن ارزش ها،و انتقال ارزش ها وآموزش آنها علاوه بر اینکه از اهم وظایف وکارکردهای آموزش و پرورش است، یاری و همکاری سایر نهادها را نیز میطلبد و این امر بایستی با یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده در راس مسائل تربیتی کشور قرار گیرند و ضروری است که اهداف و فعالیتهای این نیروها و نهادها باید باهم هماهنگ شوند وصاحب نظران مسائل تربیتی با دیدی وسیع و تلاشی مضاعف در پی پاسخگویی به این نیاز برآیند تا نتیجه خوبی عاید همگان و به ویژه نسل جوان و آینده ساز کشورگردد.
با توجه به دامنه وسیع کارکرد و اهمیت زیاد مبحث ارزش ها، و با توجه به فقدان روش هایی مناسب جهت آموزش ارزش ها ، محقق در این تحقیق بر آن خواهد شد تا از زاویه نگاه صاحب نظران بر نکاتی انگشت گذاردکه برای متولیان و دستاندرکاران مسائل فرهنگی وتربیتی قابل تأمل باشد. در این راستاست که وظیفه به بار نشسته برای محقق در جهت اصلاح نابسامانیهای یاد شده، بازآفرینی و احیا ی ارزش ها و زمینه سازی جهت شکوفایی و درونی کردن ارزش ها از طریق ارائه روشهای تدریس مناسب و کارآمد و بیان نکات مرتبط با آن در جهت آموزش ارزش ها به انجام خواهد رسید. در این جا نکته قابل توجه این که آموزش ارزش ها فقط منوط به ارائه روش های آموزش مناسب نیست ؛بلکه به جد می توان بیان کرد که یک آموزش زمانی می تواند موفقیت آمیز باشد که زمام کار به یک مربی وآموزش دهنده کاردان و ماهروآراسته به ویژگی های خاص سپرده شود ،متربیان وآموزش گیرندگان از ویژگی های خاصی بر خوردار باشد،از محتواهای غنی ومناسب استفاده شود و در پایان،جریان آموزش با یک ارزشیابی مناسب و درست ارزیابی شودو در یک معنای کلی می توان گفت که آموزش کامل و مناسب ارزش ها تابع یک چارچوب نظامندوهدفدار است که استحکام این چارچوب منوط به رعایت نکات فوق الذکر می باشدو این تحقیق بر آن است تا- برای ارائه یک آموزش مناسب و کامل-نکات مرتبط با آموزش دهنده،آموزش گیرنده ،محتواهای درسی و ارزشیابی را به شیوه ای مبسوط بیان نمایدو تا حد ممکن فاصله میان تئوری و عمل را حذف کرده و تحقق ارزش های والای انسانی را نه به صورت شعارگونه، بلکه به صورت عملی ممکن سازد.
تعقیب نتایج حاصل میتواندگامی در جهت رشد و کمال نسل نوخواسته مزین به ارزش های والای دینی و اخلاقی باشد. نظر به اهمیت ارزش های دینی و اخلاقی و نظر به این که این ارزش ها به عنوان خط مشی و پایه واساس سایـرارزش ها محسوب می شوند ،محقق در این تحقیق تاکید اصلی را روی این ارزش ها و به ویژه ارزش های والای اسلامی گذاشته است.
1-3.هدف های تحقیق:
1.شناسایی نکات مرتبط با آموزش دهنده در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
2.شناسایی نکات مرتبط با آموزش گیرنده در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
3.شناساسایی نکات مرتبط با محتوای درسی در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
4.شناسایی نکات مرتبط با روشها و فنون تدریس در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
5.شناسایی نکات مرتبط با ارزشیابی در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
1-4.اهمیت و ضرورت انجام تحقیق: پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نـوک پیکان حمله دشمنان به بـاورها، آراء اعتقـادی و فکری معـطـوف گردیده است و پـس از خـاموش شـدن شعله جنگ تحمیلی، زیـاده خـواهـان و منحرفان با قلمهای زهرآلود که با خامه غرب و غربزدگی سیراب شده به جنگ ارزش های الهی رفته و به تحقیر و تضعیف آنها پرداخته و در صددند جامعه را با پیدایش رفتارهای تبه کارانه آلوده نمایند (مریجی1384: 24) .
با توجه به این که درجامعه امروزی هر روز شاهد تبلیغ هر چه بیشتر ضد ارزش ها هستیم و نسل جوان ما در معرض خطر فراگیری این ضد ارزش ها هستند، نقش آموزش ارزش ها و بارز نمودن اهمیت آنها به مراتب مهم تر وحیاتیتر به نظر میرسد .
در حال حاضر بسیاری از مسائل بزرگی که افراد و جوامع انسانی با آن روبرو هستند از جنبه جهت گیری ارزشی برخوردار هستند. ارزش ها در زندگی فردی واجتماعی آن چنان نقش مهمی را ایفا میکنند که به منزله عناصر فرهنگی و اجتماعی، سهم کلیدی در هویت بخشی فردی و جمعی عهده دار هستند.
مصباح یزدی (127:1376) یکی از راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی را ترویج ارزش های دینی در یک سطح گسترده و فراگیر می داند. هنگامی که از جامعهای سالم و سعادتمند سخن به میان میآید به اوج ضرورت ارزش ها پی برده میشود؛ زیرا علت بسیاری از آشفتگیهای جوامع اخیر به علت پایبند نبودن به ارزش های والای انسانی است.
از لحاظ جامعه شناسی نیز ارزش ها به عنوان عنصری برجسته مورد توجه همگان میباشند .
در این رابطه، مریجی(9:1382)معتقد است که قوام جامعه درحقیقت به وجود ارزش های حاکم بر آن جامعه است.
ذو علم (1380 )در این باره می گوید که ارزش ها را به عنوان عامل ثبات جامعه هستند که نقش عمدهای رادر تسهیل وتمهید ارتباطات اجتماعی اقشار و گروههای اجتماعی ایفا میکنند و زمینهساز تعامل اجتماعی میباشند، برای حفظ جامعه، همسو با قوانین و مقررات حاکم بر آن جامعه که توسط حکومتها اعمال میشود، ارزش ها نقش عمدهای را ایفا میکنند و میتوان گفت که وجود یک نظام ارزشی استوار و مقبول در جامعه سرمایهی بزرگی برای آن جامعه به شمار میرود، که به کمک آن نظم لازم جهت رشد و تعالی آن جامعه فراهم میشود و مانع از صرف هزینههای گزاف و استفاده از ابزارهای کنترل و استفاده از روشهای متکی به جبر و زور میشود ، نقش ارزش ها ، جدای از آثـار اخلاقی و معنوی، در تأمین امنیت ، استقرار، نظم ، اجرای
قانون و عدالت و جلوگیری از دامنههای وسیع جرم و جنایت حائز اهمیت بسیار زیاد است.
آذربایجانی و موسوی اصل(168:1387) معتقدند که پرهیز از جرمها و انحرافات، بدون دینداری ممکن نیست ؛زیرا این جرمها با مسائل اخلاقی مرتبطاند و اخلاق بدون دین، پشتوانه و اعتباری ندارد. مفاهیم اخلاقی بدون پشتوانه ایمان به خدا و دینداری همانند بادام و گردویی است که پوست دارد ولی تو خالی است و بدون مغز است. با این بادام و گردو میتوان کودک یا آدم نادان را فریب داد؛ ولی انسانهای بالغ و عاقل هیچگاه فریب آن را نخواهند خورد. قرآن کریم اصول اخلاقی افراد بی ایمان را به درختی تشبیه میکند که ریشهاش از زمین کنده شده و هیچ ثبات و قراری ندارد. در مقابل افراد با ایمان و دین مدار همانند درخت پاکیزهای هستند که در زمین ریشه دوانده و شاخههایش سر به آسمان کشیده است چنین درختی همیشه و در تمام فصول در حال ثمردهی و میوه دادن است.
باید تلاش نمود تا دین و ارزش های دینی و اخلاقی در تار و پود جامعه نفوذ یابد .اگر ارزش های دینـی و اخلاقـی بر فرهنگ جامعه حاکم باشد و مردم با ایـن ارزش ها زندگـی کننـد سعـادت آن
جامعه تضمین خواهد شد.
بر اساس مباحث عنوان شده، بذل توجه و تلاشهایی جهت شناخت ارزش ها، آموزش، تقویت و نهادینه کردن آنها نقش بسیار موثری در جهت تبلورکمالات و فضائل انسانی دارد ولازم به ذکر است که حصول به این اهداف، بسیج همگانی، تلاش های مدبرانه، هدفمند و هماهنگ تمام نهادها، بالاخص نهاد آموزش و پرورش و سایر نهادهای تربیتی را می طلبد.
سیدی(1378 :214-228)معتقد است که اهمیت و نقش ارزش ها در چند زمینه متجلی می شود که عبارتند از:
- نقش ارزش ها در زمینه تربیت
- نقش ارزش ها در زمینه مشاوره و راهنمایی
- نقش ارزش ها در زمینه بهداشت روانی که در موارد زیر کاربرد دارد:
الف. روان درمانی
ب. پیشگیری
به طور کلی برای ایجاد این تحولات فرهنگی و ارزشی، ایجاد تحولات عمیق در نفوس و درون انسانها لازم به نظر میرسد و برای ایجاد این تحولات، جز شیوههای فرهنگی، اعتقادی و تربیتی و آموزشی راهی دیگر وجود ندارد. لذا بستر سازی و فراهم کردن زمینه لازم و مساعدِ همزمان با آن
،به کارگیری روشهای سنجیده و تحقیق جـهت آموزش ارزش ها از جمله ی راهکارهاییست کـه
که در راستای این هدف ضروری به نظر میرسد.
بر طبق مسائل عنوان شده میتوان چنین بیان کردکه بذل توجه به یافتن روشهای مناسب جهت آموزش ارزش ها به منظور درونی کردن آنها، بایستی در ردیف اهم موضوعات و مسائل تربیتی قرار گیرد. تحقیق حاضر با توجه به جایگاه عظیم ارزش ها، به خصوص در امر تعلیم و تربیت، بر این فرض استوار خواهد شد که با استفاده از تبیین ارزش ها و ارائه راهکارها و روش های تدریس مناسب در جهت آموزش ارزش ها گامی شایسته در جهت پرورش نسلی جوان مزین به ارزش های نهادینه شده دینی و اخلاقی بردارد؛ زیرا بسیار دیده شده که افراد زیادی ارزش ها را به صورت کاملا شعارگونه پذیرفته وبه صورت لفظی و کلامی و با شیوهای بسیار متعصبانه ازآنها سخن به میان میآورند ؛اما متاسفانه در حوزه اجرا بسیار ضعیف عمل مینمایند؛ زیرا به هیچ وجه پایبند به آن چه میگویند نیستند. به طور مثال تا کنون با افراد زیادی برخورد کردهایم که ساعتها با الفاظی بسیار جذاب و شیوا درباره ی “حق الناس” صحبت به میان میآورند، اما ازآنجایی که این ارزش در تار و پود وجود آنها ریشه ندوانده است، شاهد رفتاری مغایر با گفتار آن ها خواهیم بود که حاکی از عدم اعتقاد قلبی و عمیق آن ها نسبت به این ارزش میباشد. اینجاست که تناقض میان حرف و عمل به روشنی نمایان میشود.
1-5.سوال های تحقیق:
1.نکات مرتبط با آموزش دهنده یا مربی در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟
- نکات مرتبط با آموزش گیرنده یا متربی درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟
- نکات مرتبط با محتواهای درسی درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟
- نکات مرتبط با روش ها و فنون تدریس درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟
- نکات مرتبط با ارزشیابی درآموزش ارزش های دینی و اخلاقی کدامند؟
1-6. تعاریف مفاهیم مطرح شده در سوالهای تحقیق:
1-6-1. تعاریف مفهومی:
آموزش دهنده: آنکه تعلیم وآموزش میدهد (دهخدا،1371 : 92).
آموزش گیرنده:کسی که نزد دیگری علم ادب یا هنر آموزد (دهخدا ،1371-99). آموزش: کوششی که معلم برای انتقـال معلوماتی خـاص به شاگردان خود به کار می برد، بـه عبارتی آموزش به معنای انتقال معلومات و مهارتها به دیگران است به طوری که این معلومات و مهارتها به کار آیند و موجب تحول ودگرگونی در رفتار گردند (علوی، 1386 :39).
آموزش در لغت به معنای عمل آموختن، یاد دادن ، تعلیم، تربیت و پرورش می باشد (دهخدا،1371 :92) .
ارزشیابی: اگر معلمی بعد از اندازهگیری وبدست آوردن اطلاعات،کیفیت نتایج یا اطلاعات به به دست آمده را مورد توجه قرار دهد و به تحلیل آن بپردازد گفته میشود که او عمل ارزشیابی را انجام داده است. (شعبانی،1385،ص334)
آموزش ارزش ها:آموزش ارزش ها در بر گیرنده ایجادِمیزان حساسیت به ارزش ها، توانایی انتخاب ارزش های صحیح و درونی کردن و تشخیص آنها در زندگی فردی و به عبارتی زندگی کردن مطابق با آنهاست؛ بنابراین آموزش ارزش ها موضوعی نیست که محدودیت زمانی داشته باشد بلکه تلاشی مستمر در تمام طول زندگی است (ونکاتایاه، 2007 : 37).
ارزشیابی: اگر معلمی بعد از اندازهگیری و بدست آوردن اطلاعات،کیفیت نتـایج یا اطلاعات بدست آمده را مورد توجه قرار دهد و به تحلیل آن بپردازد گفته میشودکه او عمل ارزشیابی راانجام داده است (شعبانی،334:1384).
ارزش: کلمه “ارزش” در زبان فارسی، اسم مصدر ارزیدن و دارای معانی متعددی است. در فرهنگ معین آمده است که ارزش یعنی:1.بهاء، ارز، قیمت، ارج
2.قدر، برا زندگی، شایستگی، زیبندگی، قابلیت، استحقاق (مرادی،24:1378).
ارزش های دینی: این ارزش ها باورهای خاصی هستند که آنقدر منحصر به فردند که که اگر فرد واقعا به آنها اعتقاد ندا
1-7-1-2- سلامت خانواده اصلی و ابعاد آن 9
1-7-1-3- حمایت اجتماعی و ابعاد آن 9
1-7-1-4- حل مشکل خانواده و ابعاد آن 10
1-7-2- تعاریف عملیاتی 10
1-7-2-1- عملکرد ازدواج 10
1-7-2-2- سلامت خانواده اصلی 10
1-7-2-3- حمایت اجتماعی 10
1-7-2-4- حل مشکل خانواده 11
(پیشینه پژوهش)
2-1- مقدمه………….. 13
2-2- پیشینه نظری 13
2-2-1-1- تعاریف ازدواج 13
2-2-1-2- مراحل انتخاب همسر 14
2-2-1-3- ویژگیهای روابط زوجین 14
2-2-1-4- انواع ازدواج 15
2-2- 1-5- سلامت ازدواج 16
2-2-1-6- عوامل مختلکننده روابط زوجین 17
2-2-1-7- وظایف زوجین 17
2-2-2- سلامت خانواده اصلی 19
2-2-2-1- تأثیر خانواده اصلی بر روابط زوجین 19
2-2-2-1-1- دیدگاههای روانتحلیلی 19
2-2-2-1-1-1- نظریه دلبستگی 20
2-2-2-1-1-2- ایماگودرمانی 21
2-2-2-1-1-3- روابط موضوعی 21
2-2-2-1-2- دیدگاههای سیستمی 22
2-2-2-1-2-1- نظریه میلان 22
2-2-2-1-2-2- نظریه بوئن 22
2-2-2-2- سلامت خانواده اصلی 23
2-2-2-2-1- ابعاد هشتگانه سلامت خانواده از نظر بارنهیل 23
2-2-2-2-2- کنشهای خانواده از نظر فلک 24
2-2-2-2-3- طرح سه محوری تسنگ و مک درموت 25
2-2-2-2-4- الگوی کارکرد خانواده مک مستر 25
2-2-2-2-5- الگوی منحنی اولسون 27
2-2-2- 2-6- سلامت خانواده از دیدگاه تجربهگرایان 27
2-2-2-2-7- مدل بیورز 29
2-2-2-2-8- مدل بوئن 31
2-2-2-3-ابعاد سلامت خانواده اصلی 33
2-2-2-3-1- صمیمیت 33
2-2-2-3-2- استقلال و خودمختاری 35
2-2-3- حمایت اجتماعی 35
2-2-3-1- تعاریف مختلف از حمایت اجتماعی 36
2-2-3-2- انواع حمایت اجتماعی 37
2-2-3-3- کارکردهای حمایت اجتماعی 38
2-2-4- حل مشکل خانواده 39
2-2-4-1- مهارتهای حل مشکل 40
2-2-4-2- بررسی رویکردهای مختلف به حل مشکل 41
2-2-4-2-1- دیدگاه رفتاری 41
2-2-4-2-2- دیدگاه فلدمن 42
2-2-4-2-3- دیدگاه راهحلمحور 42
2-2-4-2-4- دیدگاه روایت درمانی 43
2 -2-4-2-5- رویکرد مشکلمدار مک مستر 43
2-2-4-2-6- مدل کایرین، ماگویری و هرلبوت 43
2-2-4-2-7- مدل فوکِس 44
2-3- پیشینه پژوهش 46
2-3-1- پژوهشهای انجام شده مرتبط با موضوع در ایران 46
2-3-1-1- عملکرد ازدواج 46
2-3-1- 2- خانواده اصلی 46
2-3-1-3- حمایت اجتماعی 49
2-3-1-4- حل مشکل خانواده 52
2-3-2- پژوهشهای انجام شده مرتبط با موضوع در خارج 54
2-3-2-1- خانواده اصلی 54
2-3-2-2- حمایت اجتماعی 55
2-3-2-3- حل مشکل 57
فصل سوم (روششناسی پژوهش)
3-1- روش پژوهش 60
3-2- جامعه پژوهش، نمونه و روش نمونه گیری 60
3-3- روش گردآوری دادهها 60
3-4- دادههای مورد نیاز متناسب با سوالها و فرضیههای تحقیق 61
3-5- نحوه توصیف و تحلیل اطلاعات 61
3-6- مشخصات ابزار جمعآوری اطلاعات 61
3-6-1- مقیاس عملکرد ازدواج 61
3-6-2- مقیاس سلامت خانواده اصلی 62
3-6-3- مقیاس حمایت اجتماعی 63
3-6-4- مقیاس حل مشکل خانواده 64
(یافتههای پژوهش)
4-1- مقدمه 67
4-2- یافتههای توصیفی 67
4-2-1 توصیف ویژگیهای دموگرافیک زوجین 67
4-2-1-1- توزیع جنسیت 67
4-2-1-2- توزیع سن 67
4-2-1-3- توزیع میزان تحصیلات 68
4-2-2- یافتههای توصیفی متغیرهای پژوهش 69
4-2-2-1- مقیاس عملکرد ازدواج 69
4-2-2-2- مقیاس سلامت خانواده اصلی 69
2-4-2-3- مقیاس حمایت اجتماعی 70
4-2-2-4- مقیاس حل مشکل خانواده 70
4-3- یافتههای استنباطی 71
4-3-1- فرضیههای اصلی 71
4-3-1-1- فرضیه اول 71
4-3-1-2- فرضیه دوم 71
4-3-1-3- فرضیه سوم 73
4-3-1-4- فرضیه چهارم 73
4-3-1-5- فرضیه پنجم 74
4-3-1-6- فرضیه ششم 74
4-3-1-7- فرضیه هفتم 75
4-3-1-8- فرضیه هشتم 75
4-3-2- فرضیههای فرعی 76
4-3-2-1- فرضیه اول 76
4-3-2-2- فرضیه دوم 78
4- 3-2- 3- فرضیه سوم . 79
4-3-2-4- فرضیه چهارم 79
4-3-2-5- فرضیه پنجم 80
)
5-1- مقدمه 86
5-2- بحث و نتیجهگیری 83
5- 2- 1- فرضیههای اصلی 83
5-2-2- فرضیههای فرعی 87
5-2- 3- نتیجهگیری 88
5-3- محدودیتهای پژوهش 89
5-4- پیشنهادات 90
منابع و مآخذ 92
پیوستها…………………. 105
فصل اوّل
طرح پژوهش
1-1- مقدمه
خانواده بعنوان یک نهاد کوچک اجتماعی، یک سیستم طبیعی و یا یک منظومه است که با ازدواج شروع میشود و ابعاد دیگر خانواده مانند زیرمنظومه زناشویی، زیرمنظومه فرزندان و زیرمنظومه والدین را دربرمیگیرد. ارتباط با والدین اولین ارتباطی است که فرزند با دنیای بیرون برقرار میکند. لذا والدین نقطه شروع آشنایی کودک با محیط اطراف هستند و میتوانند ذهن کودک را شکل دهند. این شکلدهی میتواند بصورت آشنایی با محیط فیزیکی، قوانین، یا چگونگی مواجهه با خطرات بیرونی و موازین اجتماعی باشد. علاوه بر این ساختار ارتباطی پیچیده و اثرگذار والدین و کودک، خود زیرمنظومه زناشویی ابعاد مختلفی دارد. یک زوج که با یکدیگر زندگی مشترک را شروع میکنند براساس ساختار طبیعی نیازهایی را از یکدیگر مرتفع میسازند. طی رابطه زناشویی، موازینی بین یک زوج برقرار میشود. موازین بین یک زوج میتواند دامنههای مختلف ارتباطی، نحوه برخورد با تعارضها و ارتباط با فرزند را شامل شود که میتواند ریشه در گذشته فرد داشته باشد که از خانواده الهام گرفته شده است (مینوچین و فیشمن، 1996). در کشور ما کانون خانواده و ازدواج به دلیل مسائل خاص فرهنگی و ارزشی، اهمیت بیشتری در مقایسه با کشورهای غربی دارد، لذا تلاش برای استحکام و تداوم خانواده و ارضای نیازهای عاطفی و روانی اعضاء، بویژه همسران در چارچوب خانواده از اهمیت بیشتری برخوردار است. علاوه براین، به دلیل اهمیت و نقش خانواده در فرهنگ ایران، وجود مشکلات، تعارض ها و نهایتاً از هم پاشیدگی خانواده می تواند آثار زیانباری بر زوجین، فرزندان و جامعه در مقایسه با داشته باشد (نظری و نوابینژاد، 1385). عوامل مختلفی هستند که میتوانند زندگی زوجین را تحت تأثیر قرار دهند. تاریخچه زندگی فرد و نحوه تعامل والدین و خانوادهاش در دوران قبل از ازدواج میتواند از جمله عواملی باشد که بر زندگی زوجین و رفتار آنها با یکدیگر تأثیر بگذارد. همچنین حمایت اطرافیان از جمله حمایت دوستان و خانواده و کسب مهارتهای مختلف مانند حل مشکل نیز از موارد دیگری هستند که در زندگی زوجین میتوانند اثر داشته باشند. لذا در این پژوهش به بررسی رابطه سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی و حل مشکل خانواده با عملکرد ازدواج پرداخته شده است.
1-2- بیان مسئله
زوجها با آرمان زندگی مشترک و برخورداری از حمایت و آرامش به سوی تشکیل خانواده گام برمیدارند خانواده با هویتی به مثابه یک موجود زنده تحول مییابد. نولر و فینی (2002) اعتقاد دارند زوجها بعنوان واحدی نگریسته میشوند که هریک از طرفین با الگوهای رفتاری از پیش تعیینشده، زمینه را برای واکنش فرد مقابل فراهم میسازد که وی نیز فضای روانی و نوع رفتار آماده خود را دارد. در این فضا که شناخت و عواطف و رفتار هریک از زوجها در آن نقش بسزایی ایفا میکنند، اگر یکی از زوجها با تعاملات مثبت یا منفی، فضا را آماده یا آلوده سازد، زوج دیگر نیز در این فضا درگیر میشود و گویا دریچهای با عواطف مشترک به دوسو گشوده میشود. لارسون و هولمن (1994) سه دسته عوامل خاص را در رضایت زناشویی موثر میدانند. نخست عوامل بافتی مانند بافت کنونی و عوامل فرهنگی و اجتماعی، دوم خصایص و رفتارهای فردی زوجین و سوم فرایند تعاملی زوجین. آنان نتیجه میگیرند که موارد مرتبط با این عوامل، پیشبینیکننده مناسبی از رضایت زناشویی هستند. همچنین نظریات متعددی هستند که تاثیر والدین و خانواده اصلی بر شکلگیری شخصیت و نوع برخورد فرد با مسائل در آینده بخصوص زندگی مشترک را بیان میکنند. از جمله این نظریات میتوان به نظریه روانکاوی فروید اشاره کرد که بیان میدارد رفتار والدین تا حد زیادی شکلدهنده شخصیت کودک است (بارکر، 1981). نظریه بعدی که میتوان به آن اشاره کرد نظریه یادگیری اجتماعی بندورا است؛ که طبق آن کودک چگونه رفتارکردن را از والدین یاد میگیرد و چنانچه والدین با یکدیگر تعارض داشته باشند کودک فرصت یادگیری درست رفتارکردن را از دست میدهد (حسینیان، یزدی و جاسبی، 1386). همچنین کسب حمایت اجتماعی از دوستان و خانواده نیز از جمله عواملی هستند که در میزان رضایت زوجین نقش دارند. افراد وقتی که میدانند از طرف خانواده، دوستان و نزدیکان حمایت میشوند، احساس خشنودی بیشتری دارند و در مقابله با مشکلات با منطق و عملکرد بهتری عمل میکنند. بدیهی است که همه انسانها در هنگام گرفتاریها به حمایت اطرافیان و دوستان خود نیاز دارند تا احساس امنیت کنند. در واقع هرچه حمایت اجتماعی دیگران بیشتر باشد، امیدواریشان نیز بیشتر میشود. پژوهشها نیز نشان دادهاند افرادی که از منابع حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند، سلامت روانی بهتری داشته و بهتر با تغییرات سازگار میشوند (کوهن و ویلز، 1985). پژوهش نبوی و شهریاری (1391) نشان داد که حمایت اجتماعی با تحت تاثیر قراردادن ابهام نقش خانوادگی، تعارض در خانواده را کاهش میدهد؛ بنابراین حمایت دوستان و خانواده میتواند به زوجین کمک کند تا بتوانند مشکلاتشان را با فشار روانی کمتری حل نمایند.
حل مشکل بطور کارآمد متغیر دیگری است که میتواند به عملکرد سالم زندگی زناشویی منجر شود. احمدی (1386) نشان داد که حل مشکل خانواده با رضایت زناشویی همبستگی دارد. چمپیون و پاور (2000)، نیز به این نتیجه رسیدند که حل مشکل خانواده تعامل بین زوجین را تسهیل میکند. از طرفی کراپلی (2005) بیان میدارد زوجینی که تعاملات منفی بیشتری بین آنها رد و بدل میشود، فرصتی برای استفاده از این مهارتها نمییابند به نظر میرسد ارتباط بین استفاده از مهارتها و تعامل مثبت زناشویی یک ارتباط دوسویه است یعنی مهارتها میتوانند تعامل مثبت را ایجاد کنند و هم تعامل منفی موجب ناتوانی زوجین در استفاده از مهارتها میشود؛ بنابراین لازم است تا مشخص شود حل مشکل خانواده بعنوان یک مهارت تا چه حد میتواند عملکرد سالم ازدواج را پیشبینی کند. باتوجه به ارتباطی که متغیرهای ذکر شده میتوانند با عملکرد ازدواج داشته باشند و پژوهشهای محدود در این زمنیه این پژوهش در صدد است تا به پیشبینی عملکرد ازدواج بر اساس سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی و حل مشکل خانواده بپردازد.
1-3- ضرورت انجام پژوهش
درمورد اهمیت خانواده همین بس که اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تاثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند توسط خانواده تعدیل شود. از این رو خانواده پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. سلامت خانواده، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها با اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد، برای کودکان بسیار حائز اهمیت است. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است. مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم، موفق و فعال جامعه از داخل خانوادههای سالم بیرون آمدهاند. همانطور که اغلب افراد ناسالم، پرورشیافته خانوادههای ناسالم بودهاند. انسانها با ورود به اجتماع، ویژگیهای سالم یا ناسالمی را که در خانواده دریافت کردهاند وارد اجتماع میکنند، از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است (نظری، 1386).
علیرغم اهمیت زیاد خانواده، امروزه نتایج آمارها حکایت از گسستن خانواده در عصر حاضر دارد. طبق آمار سازمان ثبت احوال ایران در سال (1392)، 155369 طلاق در کل کشور ثبت شده است. بعبارتی در مقابل هر 5 ازدواج یک مورد طلاق گزارش شده است. در سال 92 نسبت به سال 91 حدود 5000 مورد طلاق بیشتری ثبت شده است. همچنین در سال 91 در مقابل هر 5/5 ازدواج یک طلاق ثبت شده است (www.sabteahval.ir). طی تحقیقات صورتگرفته به نظر میرسد یکی از عوامل اثرگذار بر زندگی بعدی فرد، یعنی زندگی مشترک، خانواده اصلی باشد. نتایج پژوهشهای حسینیان، یزدی و جاسبی (1386) و خمسه و حسینیان (1389) نیز نشان میدهند که بین رضایت و صمیمیت زناشویی با خانواده اصلی و تجربه خشونت در دوران کودکی همبستگی معنیداری وجود دارد. یافتههای جاکت و سورا (2001) از پژوهشی با شرکت 232 زوج نیز نشان داد، زنانی که در خانوادههای گسسته (مطلقه) بزرگ شده بودند، در مقایسه با زنانی از خانوادههای باثبات، در روابط جاری خود با همسرانشان بیشتر از بدبینی و تعارض و کمتر از اعتماد و رضایت گزارش دادند. این نتایج نشان میدهد، افرادی که در خانوادههای مشکلدار پرورش می یابند احتمالاً مستعد تکرار تجارب و مشاهدات گذشته در زندگی زناشویی خود هستند. از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی است که بسیاری از نیازهایش را از طریق ارتباط با دیگران برآورده میسازد. ادراکی که فرد از حمایت دیگران دریافت میکند میتواند به او در کاهش تنشهای حاصل از موقعیتهای مختلف کمک کند. یافتههای لی، یه چانگ، پارک و هونگ چانگ، (2004) نشان میدهند که حمایت اجتماعی نیرومندترین نیروی مقابلهای برای رویارویی موفقیتآمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنشزا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل میکند. دوشه و همکاران، (2006) نیز به این نتیجه رسیدند که مشکلات روانی در زنان پس از یائسگی با حمایت اجتماعی آنان ارتباط دارد؛ بنابراین حمایت اجتماعی به افراد برای مقابله با موقعیتهای مختلف کمک میکند همچنین زندگی زناشویی فرد را با کاهش تنشها تحت تأثیر قرار دهد.
توانایی در حل مشکلات نیز یکی از مهارتهایی است که میتواند در زندگی زناشویی تأثیرگذار باشد. همانطور که پژوهش جاکوبسن (1996) عنوان میکند زمانیکه همسران دچار مشکلات ارتباطی و حل مسئله شوند، کار با همدیگر را مشکل مییابند و پذیرش تفاوتهای همدیگر برای آنها دشوار میشود.
بنابراین بدلیل اهمیت خانواده و از طرفی بصدا در آمدن زنگ خطر درباره گسستگی خانواده ضرورت وجود داشت تا ابعاد بیشتری از عوامل مؤثر بر مسائل زناشویی و ازدواج بررسی شوند.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- اهداف اصلی
- بررسی رابطه بین سلامت خانواده اصلی و عملکرد ازدواج.
- بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی دوستان، خانواده و عملکرد ازدواج.
- بررسی رابطه بین حل مشکل خانواده و عملکرد ازدواج.
- بررسی ارتباط چندگانه بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده، حمایت اجتماعی دوستان و حل مشکل خانواده با عملکرد ازدواج.
- بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در سطح سلامت خانواده اصلی.
- بررسی تفاوت بین حوزیان و دانشجویان در میزان حمایت دوستان و خانواده.
- بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در میزان حل مشکل خانواده.
- بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در میزان عملکرد ازدواج.
1-4-2- اهداف فرعی
- بررسی رابطه بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده و دوستان و حل مشکل خانواده با مؤلفههای عملکرد ازدواج شامل ارتباط، ابرازگری عاطفی، حل مسئله، نقش، انعطافپذیری، فرزندپروری، اقتصاد، خانواده و دوستان، ارزشها، مراقبت جسمانی و روانی و عملکرد کلی.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در سطح سلامت خانواده اصلی.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان حمایت دوستان و خانواده.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان حل مشکل خانواده.
- بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان عملکرد ازدواج.
1-5- فرضیه های پژوهش
1-5-1- فرضیه های اصلی
1-بین سلامت خانواده اصلی و عملکرد ازدواج ارتباط معنیدار وجود دارد.
2-بین حمایت اجتماعی خانواده و دوستان با عملکرد ازدواج ارتباط چندگانه وجود دارد.
3-بین حل مشکل خانواده و عملکرد ازدواج ارتباط معنیدار وجود دارد.
4-بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده حمایت اجتماعی دوستان و حل مشکل خانواده با عملکرد ازدواج ارتباط چندگانه معنیدار وجود دارد.
5-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر سلامت خانواده اصلی تفاوت معنیدار وجود دارد.
6-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر حمایت خانواده و دوستان تفاوت معنیدار وجود دارد.
7-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر حل مشکل خانواده تفاوت معنیدار وجود دارد
8-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر عملکرد ازدواج تفاوت معنیدار وجود دارد.
1-5-2- فرضیه های فرعی
- بین
تاریخچه وب.. 14
اهمیت وبسایتها در مراکز پژوهشی.. 16
وب و فعالیتهای کتابداری و اطلاعرسانی.. 17
طراحی صفحات وب.. 18
معماری اطلاعات در وبسایتها.. 20
تعریف موتور جستجو.. 22
فن آوری موتورهای جستجو.. 23
نمایه سازی موتورهای وب.. 25
دو عامل مهم در نمایه سازی وب.. 26
نقش موتورهای جستجو در نمایه سازی وب.. 28
انواع نمایه سازی موتورهای جستجو.. 29
سئو چیست؟.. 30
اهمیت سئو در چیست ؟.. 32
بهینه سازی سایت.. 32
تعریف تراکم کلمات کلیدی.. 37
اهمیت تراکم کلمات کلیدی.. 37
تحلیل تراکم کلمات کلیدی.. 38
متاتگ چیست ؟.. 38
انواع اصلی متاتگ.. 38
کاربرد متاتگ در صفحات وب.. 39
عوامل مورد استفاده در موتورهای جستجو برای رتبه بندی سایتها.. 40
برخی از مهمترین معیارهای مشترک در رتبه بندی اغلب موتورهای جستجو.. 41
عوامل توصیفی مورد استفاده در الگوریتم موتورهای جستجو.. 41
دیگر عوامل موثر در بهینه سازی رتبه سایت.. 43
فاکتورهای مهم بهینه سازی سایت در گوگل: 45
رتبه بندی در گوگل چیست؟.. 46
عوامل موثر در افزایش رتبه درگوگل:.. 46
رتبه صفحه چیست؟.. 49
اهمیت رتبه صفحه: 49
ترافیک وب سایت چیست؟.. 49
افزایش ترافیک و بالا بردن رنکینگ سایت با استفاده از کلمات کلیدی.. 50
رتبه الکسا چیست ؟.. 51
اهمیت رتبه بندی الکسا.. 52
پیچ رنک گوگل مهمتر است یا رتبه سایت در الکسا؟.. 52
رتبهبندی دانشگاهها.. 53
رتبهبندی دانشگاههای جهان.. 54
رتبهبندی دانشگاههای ایران.. 58
پیشینه پژوهش.. 60
پیشینه پژوهش در ایران.. 60
پیشینه پژوهش در خارج.. 68
مقدمه.. 72
روش پژوهش.. 72
جامعه آماری.. 73
ابزار گردآوری اطلاعات.. 74
روش گردآوری دادهها.. 75
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات.. 76
مقدمه.. 78
ارائه یافتههای پژوهش.. 78
پاسخ به پرسشهای اساسی پژوهش.. 78
پرسش اساسی اول: 78
پرسش اساسی دوم: 103
پرسش اساسی سوم: 105
پرسش اساسی چهارم: 107
مقدمه.. 110
تجزیه و تحلیل یافتهها.. 110
پیشنهادات.. 113
پیشنهادهای اجرایی.. 113
پیشنهاداتی برای پژوهشهای آتی.. 115
منابع و ماخذ.. 117
چکیده
امروزه وب، اصلیترین ابزار دسترسی و اشاعه اطلاعات به شمار میرود، به گونهای که کتابخانههای دانشگاهی به عنوان قطب آموزشی دانشگاهها با عرضه خدمات خود از طریق اینترنت و وب موجبات رشد هر چه بیشتر خود و کاربران را فراهم میسازند. زیرا امروزه دانشجویان برای بهرهگیری از منابع و اطلاعات به اینترنت روی میآورند. از سوی دیگر، یکی از اولین دغدغههای ناشران وبسایتها دستیابی به رتبههای برتر در میان وبسایتهای مشابه و همموضوع است. بدین منظور همواره سیاههای از عناوین، کلیدواژهها و توصیفهایی که احتمال کسب رتبههای برتر را دارند، تهیه و در طراحی صفحات لحاظ میشود. بنابراین مدیران سایتها و وبلاگها نه تنها باید صفحات خود را حاوی مطالب مفید و جذاب برای مخاطبان کنند، بلکه باید این صفحات را به گونهای طراحی کنند که رتبه آنها در موتورهای جستجو قابل توجه باشد. بررسیها حاکی از آن است که به منظور بازیابی موفق اطلاعات در وبسایتها بررسی میزان تراکم کلمات کلیدی یکی از عوامل اصلی به شمار میآید. تراکم کلمات کلیدی، مقیاسی از میزان کلمات کلیدی موجود در محتوای صفحه به نسبت کل کلمات موجود در همان صفحه است. پژوهش حاضر سعی بر این دارد تا با استفاده از تحلیل محتوا به ارزیابی تراکم کلمات کلیدی در وبسایت کتابخانههای دانشگاههای تابعه وزارت علوم شهر تهران بپردازد. جامعه پژوهش 15 وبسایت کتابخانههای مرکزی دانشگاههای تابعه وزارت علوم شهر تهران را شامل میشود. گردآوری دادهها توسط نرمافزار تحلیلگر تراکم کلمات کلیدی، انجام گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد هیچ کدام از دانشگاهها در وبسایت خود از کلمات کلیدی مناسب استفاده نکردهاند. در این میان، وبسایت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به دلیل استفاده از کلمات کلیدی پربسامد و مرتبط در ابر برچسبهای اصلی، توانسته است میزان رویتپذیری بالایی را کسب نماید. همچنین، در رتبهبندی وبسایتهای کتابخانههای مرکزی، دانشگاه تهران در موتور جستجوی گوگل رتبه بالایی را به خود اختصاص داده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استفاده از تراکم کلمات کلیدی و همچنین توجه به اهمیت برچسبها در وبسایتها، میتواند نقش مهمی را در بالا بردن رتبه سایت و افزایش رویت سایت ایفا نماید که باعث تحقق بازیابی موفق کتابخانههای دانشگاهی میشود.
کلیدواژهها: تراکم کلمات کلیدی، طراحی وبسایت، کتابخانه مرکزی دانشگاهی، ابربرچسب.
مقدمه
امروزه اینترنت به وسیلهای در دسترس برای اکثر مردم جهت تبادل و اشاعه اطلاعات بدل شده است، به طوری که میزان استفاده از آن به سرعت در حال افزایش است. در ایران نیز با فراهم شدن زیرساختهای فناوری و مخابراتی روز به روز شمار استفادهکنندگان از این شبکه فزونی میگیرد.
این پژوهش در نظر دارد به ارزیابی وبسایت کتابخانههای مرکزی دانشگاههای تابعه وزارت علوم شهر تهران بپردازد. در این فصل به معرفی پژوهش حاضر پرداخته شده است . عناوین فصل عبارتند از : بیان مسأله، اهداف پژوهش، سؤالات پژوهش، فرضیههای پژوهش، تعاریف عملیاتی و محدودیتهای پژوهش.
بیان مسأله
همزمان با تولد وب، جهان شاهد تغییرات شگرفی در حوزه ذخیره و بازیابی اطلاعات بوده است. هر روز بر تعداد صفحات وب افزوده میگردد و حجم وسیعی از اطلاعات، در بستر آن، به صورت ساختار نیافته(یالتاقیان، 2002) و فارغ از کنترل محتوایی و کتابشناختی منتشر میشود (زانگ و جاستریم، 2005؛ گوتلیب و الیوپولوس، 2003). در چنین وضعیتی، مسئله اساسی، چگونگی کنترل و مدیریت بدنه ساختارنیافته و رشد سریع این بدنه است (اسدی و جمالی مهمویی، 2004).
تاکنون ابزارهای کاوش از قبیل «موتورهای کاوش»، «ابرموتورهای کاوش»، «راهنماهای موضوعی» و «نرمافزارهای کاوش» محیط مجازی وب را تا اندازهای تحت کنترل و مدیریت خویش درآوردهاند.
کاربران از میان ابزارهای رایج کاوش، موتورهای کاوش را به عنوان نقطه آغازین ورود به اینترنت تلقی میکنند (اسپینک و دیگران، 2001 نقل در دوال و واگان، 2004؛ بار- ایلان، 2005؛ زانگ و دیمیتروف، 2004)، بیش از 95% ترافیک کاوش در اینترنت به موتورهای کاوش مربوط است و 80% کاربران، اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق موتورهای کاوش به دست میآورند (هاتلی، 2002 نقل در زانگ و دیمیتروف، 2005). یافتن اطلاعات موضوعی ویژه در وب دشواریهایی دارد و هر روز بر حجم این دشواریها افزوده میگردد (دروت، 2000). تعداد نتایج بازیابی شده موتورهای کاوش، اغلب چنان فراوان است که کاربر عملاً جز مرور چند صفحه نخست نتایج، از سایر صفحات منصرف میشود (جانسن، اسپینک، و ساراسویک، 2000؛ فدایی عراقی2005 ؛ یالتاقیان، 2002) و به ناچار به رتبهبندی ارائه شده موتورهای کاوش اعتماد میکند (بارـ ایلان، 2005).در این وضعیت، چنانچه صفحهای مرتبط، در رتبههای اول جای نگیرد، ممکن است از دید کاوشگر پنهان بماند (زانگ و جاستریم ، 2005، ص92؛ گوتلیب و الیوپولوس، 2003).
از سویی، یکی از اولین دغدغههای ناشران وبسایتها دستیابی به رتبههای برتر در میان وبسایتهای مشابه و هم موضوع است. بدین منظور همواره سیاههای از عناوین، کلیدواژهها و توصیفهایی که احتمال کسب رتبههای برتر را دارند، تهیه و در طراحی صفحات لحاظ میشود (ریچاردسون، 2003 نقل در زانگ و دیمیتروف،2005). طراحی نرمافزارهایی چون «تحلیلگر چگالی کلیدواژه» ،«ورد ترکر»،«وب پزیشن گولد»، و شکلگیری و گسترش وبسایتهایی که خدمات توصیهای و مشاورهای بهینهسازی صفحات را به منظور کسب رتبههای برتر در موتورهای کاوش ارائه میدهند، تأییدی بر حساسیت و توجه به این مسئله است.
با وجود ابهامهای موجود در زمینه الگوریتم، رتبهبندی موتورهای کاوش، پژوهش پیرامون چگونگی رتبهبندی نتایج متوقف نشده است و تلاشهایی در زمینه کشف عوامل اثرگذار و تعیین میزان اثرگذاری آن عوامل، انجام پذیرفته است (زانگ و دیمیتروف، 2004؛ 2005 ).
از دهه 1990 میلادی که اینترنت و وب جهانگستر سرعت بیشتری پیدا کرد، نتایج بسیاری از فرآیندها و بروندادهای علمی_ پژوهشی و فعالیتهای دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی در وبسایتشان منتشر شده و فرصتی برای تبادل اطلاعات فراهم آورده است. تعداد زیاد کاربران، محیط کاربری، محتوای وب و روند روزافزون موارد مذکور، از جمله دلایل افزایش توجه علمی به اینترنت عنوان شده است. المایند و اینگورسن مطالعه وب را ” وبسنجی” نامیدند (مسگر پور، 1388). وبسنجی به تحلیل کمی پدیده وب با استفاد ه از روشهای اطلاع سنجی میپردازد. وجود تعداد زیاد مواردی چون صفحات، عکسها، پیوندها و … در وب، معیارهای متنوعی برای انجام تحلیلهای کمی فراهم کرده که در حیطه مطالعات وب سنجی و سایبرمتریک قرار میگیرد (بجنوربن و اینگورسن، 2004). در حال حاضر، زمینههای تئوری و تجربی مهمی برای کاربرد روشهای متریک در تحلیل فعالیتها و انتشارات تحقیقاتی موجود است ( تلوان و واگان، 2004)؛ یکی از مهمترین کاربردهای وب سنجی، رتبه بندی دانشگاههای جهان بر اساس وبسایتمیباشد (آگیلو،گرانادینو، اورتگا و دیگران، 2006) .
از طرفی کتابخانههای دانشگاهی به عنوان قطب آموزشی دانشگاهها محسوب میشود و همانند دیگر نهادهای اجتماعی تلاش میکنند با عرضه خدمات خود از طریق اینترنت و وب موجبات رشد هر چه بیشتر خود و کاربران را فراهم سازند. زیرا امروزه دانشجویان برای بهره گیری از منابع و اطلاعات به اینترنت روی میآورند. بنابراین مدیران سایتها و وبلاگها نه تنها باید صفحات خود را حاوی مطالب مفید و جذاب برای مخاطبان کنند، بلکه باید این صفحات را به گونهای طراحی کنند که رتبه آنها در موتورهای جستجو قابل توجه باشد. زمانی که شخصی در حال جستجو در یک موتور جستجو مانند گوگل است، گوگل تمام صفحاتی را که موضوع آنها با عبارتی که شما جستجو کردهاید مرتبط است، لیست میکند. اما اینکه چه صفحاتی از کدام سایتها در صدر نتایج جستجو قرار میگیرند به عوامل مختلفی بستگی دارد یکی از آنها تراکم کلمات کلیدی که درصد دفعاتی است که کلیدواژه یا عبارت در مقایسه با کل کلمات یک صفحه در صفحه وب ظاهر میشود، میباشد. بنابراین باید متن سایت به تعداد منطقی کلمات کلیدی داشته باشد. برای این منظور متن سایت به گونهای تنظیم شود که نسبت کلمات کلیدی به کل کلمات موجود در متن قابل توجه باشد. (شعبان زاد و موسوی چلک، 1385)
از آنجایی که وبسایتهای دانشگاهی در امور آموزشی و پژوهشی دارای اهمیت زیادی میباشند و وبسایتکتابخانههای مرکزی نیز تقریبا بیشترین حجم اطلاعات را در خود جای میدهد، دانستن وضعیت این وبسایتها از نظر تراکم کلمات کلیدی برای رتبهبندی این سایتها مهم میباشد. بی توجهی به ساختار وب سایت، جنبههای وب سنجی و تراکم کلمات کلیدی موجود در وبسایتها از جمله اشکالاتی است که به اینگونه وبسایتها وارد است .بنابراین در این تحقیق محقق به دنبال جواب دادن به این سوال است که وبسایت کتابخانههای دانشگاهی دولتی شهر تهران تا چه میزان از کلمات کلیدی برخوردارند و نیز تراکم و توزیع آنها چگونه است؟
اهداف پژوهش
هدف اصلی:
ارزیابی تراکم کلمات کلیدی در وبسایت کتابخانههای دانشگاههای تابعه وزارت علوم شهر تهران
اهداف فرعی:
- بررسی توزیع کلمات کلیدی در وبسایتهای کتابخانه مرکزی دانشگاههای تحت پوشش وزارت علوم شهر تهران
- شناسایی پربسامدترین کلمات کلیدی در وبسایتهای مذکور
- رتبهبندی وبسایت کتابخانه مرکزی دانشگاههای تحت پوشش وزارت علوم شهر تهران براساس کلمات کلیدی
- بررسی جایگاه کلمات کلیدی در برچسبهای وبسایتها
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهمی
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش 7
1-6. تعاریف مفهومی 8
1-7. تعاریف عملیاتی 8
فصل دوم: مبانی نظری پیشینه پژوهش 9
2-1. مقدمه 10
2-2. ارتباط علمی 11
2-3. انواع ارتباطات علمی 13
2-3-1. ارتباطات علمی داخلی و خارجی 13
2-3-2. ارتباطات علمی رسمی 14
2-3-3. ارتباطات علمی غیررسمی 14
2-3-3-1. دانشگاه نامرئی 16
2-4. فرایند ارتباطات علمی 17
2-5. سطوح ارتباطات علمی 18
2-6.کانالهای ارتباطات علمی 19
2-7. کارکردهای ارتباطات علمی 21
2-8. عوامل شکلگیری دسترسی آزاد 23
2-9. مجلات دسترسی آزاد 24
2-9-1. هدف مجلات دسترسی آزاد 24
2-9-2. مجلات دسترسی آزاد و کیفیت آن 25
2-9-3. مزایای مجلههای دسترسی آزاد 25
2-10. دسترسی آزاد و نقش آن در ارتباط علمی 26
2-11. استناد 26
2-11-1.تاریخچه استناد 27
2-11-2. تعریف استناد 27
2-11-3. دلایل استناد 28
2-11-4.کاربرد استناد 29
2-12.اعتبار 30
2-13.تاریخچه و مفاهیم اعتبار 32
2-13-1. اعتبار و کیفیت 36
2-13-2. اعتبار و اعتماد 37
2-14. اعتماد 37
2-14-1. ماهیت و مفهوم و تعریف اعتماد 38
2-14-2. ویژگیهای اعتماد 42
2-14-3. ابعاد اعتماد 43
2-15. مرور کلی بر اعتماد در علوم مختلف 44
2-16. پیشینه پژوهش 45
2-16-1. پیشینه پژوهش در داخل کشور 45
2-16-2. پیشینه پژوهش در خارج از ایران 52
2-17.جمع بندی 61
فصل سوم: روش پژوهش 62
3-1. مقدمه 63
3-2. نوع و روش پژوهش 63
3-۳. جامعه آماری و روش نمونهگیری و حجم نمونه 63
3-4. ابزار گردآوری دادهها 64
3-5. روایی ابزار گردآوری دادهها 65
3-6. پایایی ابزار گردآوری دادهها 65
3-7. روش تجزیه و تحلیل دادهها 65
فصل چهارم: یافتههای پژوهش 66
4-1. مقدمه 67
4-2. شاخصهای توصیفی گویههای پژوهش به تفکیک متغیرها 67
4-2-1. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه 67
4-2-2. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد 69
4-2-3. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه دسترسی آزاد 71
4-3. تحلیل استنباطی سؤالات پژوهش 73
فصل پنجم: بحث، نتیجهگیری و پیشنهادها 84
5-1. مقدمه 85
5-2. خلاصه ای از یافتهها 85
5-3.پاسخ به پرسشهای پژوهش 85
5-3-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟ 85
5-3-1-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟ 86
5-3-2. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟ 87
5-3-2-1. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟ 87
5-3-3. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟ 88
5-3-3-1. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت علمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟ 89
5-3-4.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه مطالعه استفاده می کنند؟ 89
5-3-5.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه استناد استفاده می کنند؟ 90
5-4. بحث و نتیجه گیری 90
5-5. پیشنهادهای حاصل از پژوهش 95
5-6. پیشنهاد برای پژوهشهای آتی 96
منابع 97
الف) منابع فارسی 98
ب) منابع لاتین 102
پیوستها 106
پرسشنامه شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی 107
مقدمه
ارتباطات علمی بخشی از کلیت علم است و نه آن چیزی است که بدان افزوده شده باشد. ارتباطات علمی عامل اصلی توسعه دانش و تسریعکننده استفاده از علم است. ارتباطات علمی را میتوان مشتمل بر انتقال اطلاعات و نتایج فعالیتهای علمی از طریق شبکه متخصصان و از سوی دیگر نظام بازیابی و ارزیابی این یافتهها و فعالیتهای پژوهشی پژوهشگران از سوی همکاران علمی دانست. این ارتباط از دو جنبه محتوایی و اجتماعی قابل بررسی است. ارتباط علمی دانش علمی را انتقال میدهد (جنبه محتوایی) و میان دانشمندان روی میدهد (جنبه اجتماعی) (زره ساز،1390).
از نیمه اول قرن بیستم ارتباط علمی به عنوان یکی از ساز وکارهای اصلی مؤثر بر نهاد علم در کانون مطالعات جامعه شناختی مورد توجه قرار گرفته و در این میان اهمیت آن در تولید دانش مورد بحث وگفت وگو بوده است. در دهههای اخیر با گسترش جامعه اطلاعاتی، توسعه ارتباطات الکترونیک و از بین رفتن محدودیتهای فضایی و مکانی در روابط مجازی، مقوله ارتباطات علمی با کاربرد مفاهیم تازه یک بار دیگر توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است (محمدی،1386). انتشار محتوای مجلات علمی به صورت الکترونیکی و دسترسی آزاد علاوه بر این که باعث دسترسی عموم افراد به آنها میشود احتمال مورد استناد قرارگرفتن آنها را توسط نویسندگان دیگر نیز بالا برده و موجب افزایش تأثیر علمی و استناد آنها میگردد(هارناد و همکاران،2004).
هر روزه افراد با اطلاعات زیادی مواجه میشوند که قابل استفاده هستند، مثل دوستان، دانشگاهها، کتابها، اخبار، مقالات، تلویزیون، وب سایتها و… به عبارت دیگر افراد اکثراً توسط اطلاعات محاصره شده اند اما تشخیص این مسئله که چه منبعی قابل اعتماد است آسان نیست. توانایی ارزیابی اطلاعات معتبر مهارت مهمی است که در مدرسه، کار و زندگی روزمره به کار گرفته میشود. همه اطلاعات ضرورتاً ارزش یکسانی ندارند. در بیشتر موارد اطلاعات مطمئنتر و موثقتر نسبت به اطلاعات نامعتبر بهتر نشان داده میشوند. این چالش که کدام منیع معتبرتر است باعث شده است که مفهوم اعتبار توجه قابل ملاحظه ای را از اواخر دهه 1990 به خود جلب کند.
در اواخر دهه 1990 اینترنت شروع به فراهم آوری اطلاعات در یک محیط تعاملی کرد که به کاربران اجازه میداد که برای نیازهای اطلاعاتی خود جستجو کنند و با دیگران به روشهایی که هرگز از قبل ممکن نبود ارتباط برقرار کنند (ریح و هیلگوس، 2008). در نتیجه پژوهشگران و شاغلان در حوزههای مختلف مثل علوم اطلاعات، تجارت، نظامهای مدیریت اطلاعات، مطالعات ارتباطی، تعامل انسان-کامپیوتر (HCI) و روانشناسی از جنبههای مختلف به بررسی تعیین اعتبار پرداختند. در علوم اطلاعات، اعتبار یکی از معیارهای قضاوت ربط درنظرگرفته شده است زمانی که تصمیم گرفته میشود که اطلاعات بازیابی شده پذیرفته شود یا پذیرفته نشود (ریح و دنیلسون، 2007).
پژوهشگران حوزه ارتباطات، اعتبار را همچون یک عامل پژوهشی برای تشخیص دادن اعتبار پیام، اعتبار منبع و اعتبار رسانه بررسی کردند. سلف (1996) اعتبار را به عنوان قابل قبول بودن، اعتماد، قابلیت اطمینان، صحت و درستی، بیطرفی، عینی بودن و دهها مفهوم دیگر بیان میکند. همان طور که یک شخص به خاطر صداقت، دقت در انتخاب کلمات و بیمیل بودنش برای فریب دادن دیگران قابل اعتماد است اطلاعات زمانی قابل اعتماد است که که آن اطلاعات قابل اطمینان، بیغرض و بیطرفانه ظاهر شود (ریح و هیلگوس، 2008).
اعتبار منبع، مفهومی بنیادی در ارتباطات است که شاید بتوان قدمت آن را برابر عمر ارتباط دانست. معتبر بودن منبع در واقع پیش شرط لازم برای برقراری یک ارتباط کامل بین فرستنده پیام و مخاطب آن است و تخصص از عواملی دانسته شده است که باعث افزایش اعتماد به منبع میگردد، زیرا که بسیاری از افراد، اظهارنظرهای متخصصان را راحتتر میپذیرند به عبارت دیگر پیام منبع معتبر، راحتتر نفوذ میکند و کمتر مورد انتقاد قرار میگیرد (ادیب هاشمی،1372). فگ و تسنگ (1999) اعتبار را قابلیت اطمینان اطلاعات توصیف کردهاند که عموماً به عنوان یک کیفیتی از اطلاعات درنظرگرفته میشود. هنگامی که افراد اعتبار را ارزیابی میکنند اشارات گوناگونی از اطلاعات یا نویسنده آن را درنظر میگیرند که فرض میکنند که به کیفیت اطلاعات مرتبط است. نتایج این چنین ارزیابی سطحی از اعتماد است. اعتماد یک فاکتور قطعی برای تصمیمگیری در استفاده از اطلاعات است (لوکیسن و اسچراگن،2013).
هاولند و ویس (1951) نشان دادند که اطلاعات از منابعی که اعتبار بالایی دارد مورد اعتمادتر از اطلاعاتی است که از منابعی با اعتبار پایین میآید. به هر حال، این تفاوت با زمان محو میشود و اطلاعات از هر دو نوع منبع بعد از هفتههای اندکی به طور یکسانی مورد اعتماد قرار میگیرد. افراد به یک منبع اطلاعاتی اعتماد میکنند و آن را مورد مطالعه قرار میدهند و در صورت لزوم در کار پژوهشی خود استفاده میکنند و به آن استناد میدهند. استناد یکی از عناصر اصلی در نگارش علمی است و نقش بارزی در تولید و نشر اطلاعات دارد و از اصول اساسی تألیف پژوهش است و اثری در جامعه علمی با اقبال روبهرو میشود که در رعایت این اصل دقت و تلاش لازم در آن اثر شده باشد (عبدالمجید،1386).
هیچ مقالهای بدون استناد به دانش پیشین خود نمیتوانسته و نمیتواند به تنهایی روی پای خود بایستد. دانشمندان با تکیه بر سکوی دانش پیشینیان گام برمیدارند و پلکان دانش بشری را بنا میکنند و به حرکت صعودی خود ادامه میدهند. استنادها تنها مجموعهای از اطلاعات کتابشناختی موجود در پایان مقاله یا به صورت پانوشت یا دادههای بدست آمده از نمایههای استنادی نیستند، استناد بیانگر تصمیم نویسندهای است که قصد دارد روابط بین مدرکی را که در دست تهیه دارد با متون دیگر نشان دهد (صابری، محمد اسماعیل و شاه شجاعی، 1387). دانشمندان هر رشته تخصصی، دانستهها، نظریهها، مفاهیم و نتایج فعالیتهای علمی خویش را به اشتراک میگذارند و این نظریهها و مفاهیم و نتایج فعالیتها موجب شهرت و برتری آنان میشود. بنابراین پالایشی برای دستیابی و انتخاب به این اطلاعات باید انجام گیرد (داورپناه،1386). بنابراین اگر بتوانیم به اطلاعاتی که معتبرتر است و ارزش پژوهشی بیشتری دارد دست یابیم و بتوانیم منابع معتبرتر را انتخاب کنیم و از آن استفاده کنیم یا به آن استناد کنیم باعث میشود که نوشته علمی ما ارزش پژوهشی بیشتری داشته باشد و بیشتر مورد استفاده و استناد دیگر محققان قرار گیرد.
1-2. بیان مسئله
هر اثر علمی در واقع حاصل ارتباطات علمی و مشارکت علمی دانشمندان در یک حوزه علمی است. اعضای هیئت علمی به عنوان بارزترین عنصر تولید اطلاعات علمی مطرح هستند و انتظار میرود که سهم بیشتری در ارتباطات علمی داشته باشند. با ظهور اینترنت و وب جهان گستر تغییرات اساسی در ارتباطات علمی به وجود آمده است، به گونهای که نوشتههای علمی فقط برای یک جامعه محدود قابل دسترس نیست بلکه مخاطبانی به وسعت جهان دارد و دسترسی آزاد شکل نوینی از ارتباطات علمی را به وجود آورده است. ظهور اینترنت مسئله اعتبار اطلاعات را افزایش داده است. زیرا که شمار اسناد و مدارک تولید شده روز به روز در حال افزایش است. بنابراین انتخاب کردن سندی که معتبر و قابل اطمینان باشد تلاشهای شناختی قابل ملاحظهای را طلب میکند. بنابراین با افزایش حجم اطلاعات مخصوصاً در حوزههای علمی و تخصصی شدن رشتههای علمی از طرفی و کمبود زمان و سرمایه تلقی شدن اطلاعات از سوی دیگر، دستیابی به اطلاعات با کیفیت و معتبر در زمان کم و با سرعت بالا مورد نیاز است چرا که اطلاعات معتبر و ارزشمند عنصر اصلی پژوهش در تمامی حوزههای علمی است. از زمان پیدایش وب و استفاده روز افزون از آن در تمامی امور بشر همواره موضوع اعتبار، صحت و قابل اعتماد بودن اطلاعات آن، از مهمترین دغدغههای متخصصان به شمار آمده است. برای مثال فلنیگین و متزگر(2000) پژوهشی را برای ارزیابی اعتبار اطلاعات اینترنت توسط پرسشنامه انجام دادند. گزارش این تحقیق نشان داد که افراد اطلاعات اینترنت را به اندازه اطلاعات بدست آمده از تلویزیون، رادیو و مجلات معتبر میدانند و اطلاعات موجود در روزنامهها را از بقیه رسانهها معتبرتر میدانند. لییو و هوآنگ(2005) نیز به بررسی این که چه طوری دانشمندان اطلاعات مبتنی بر وب را ارزیابی میکنند پرداختند و این که چه معیارهایی را هنگام ارزیابی اعتبار اطلاعات به کار میگیرند. لوکیسن و اسچراگن(2013) نیز پژوهشی را بر روی تأثیر نشانههای منبع و آشنایی با عنوان بر روی ارزیابی اعتبار اطلاعات انجام دادند.
با توجه به گسترش روز افزون اطلاعات و افزایش دسترسی آزاد به این اطلاعات، شناسایی شاخصها یا به عبارت دیگر ویژگیها و معیارهایی که اعضای هیئت علمی بر اساس آنها به ارزیابی اعتبار اطلاعات موجود در مقالات میپردازند و در کارپژوهشی خود از آن استفاده میکنند ضروری است و باعث شکلگیری این مسئله شده است. چرا که ارتباطات علمی شامل داد وستد اطلاعات علمی است و شامل مطالعه منابع اطلاعاتی و اشاعه آن میباشد و برای آن که فرد بتواند به نوعی اعتبار اثر خویش را افزایش دهد باید از میان منابع و مدارک موجود به اطلاعاتی مؤثق و قابل اعتماد تکیه کنند و به مطالعه آن بپردازند و از آن استفاده کنند. دلیل دیگری که باعث شکلگیری این پژوهش شده است خلأ پژوهشی است که در این زمینه وجود دارد زیرا که تا جایی که محقق جستجو نموده است اکثر پژوهشها در حوزه اعتماد و اعتبار در رشتههای کامپیوتر، علوم ارتباطات و تجارت الکترونیک در ایران انجام شده است و پژوهشی در این زمینه در علوم اطلاعات موجود نیست در این پژوهش به شناسایی شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه و استناد و همچنین با توجه به هدف مجلات دسترسی آزاد که افزایش تاثیر تحقیق از طریق افزایش دسترسی به نتایج تحقیق میباشد به شاخصهای اعتبار در زمینه دسترسی آزاد پرداخته میشود.
1-3. اهداف پژوهش
1-3-1. هدف اصلی
- شناسایی شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در حین مطالعه و استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
1-3-2. اهداف فرعی
- شناسایی شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه
- شناسایی شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد
- شناسایی شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه دسترسی آزاد
- شناسایی اهمیت کیفیت اطلاعات در میزان اعتماد به آن مقاله در زمینه مطالعه
- شناسایی اهمیت کیفیت اطلاعات در میزان اعتماد به آن مقاله در زمینه استناد
1-۴. پرسشهای پژوهش
این پژوهش درصدد است تا به پرسشهای اساسی زیر پاسخ دهد:
- شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟
1-1. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟
- شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟
2-1. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟
- شاخصهای اعتبار در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟
3-1.شاخصهای اعتبار در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت علمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟
4.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه مطالعه استفاده میکنند؟
5.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه استناد استفاده میکنند؟
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش
ارتباط لازمه حفظ حیات و پیشرفت جامعه بشری است. جامعه علمی به عنوان نبض حیات بشری و پیشرفت جوامع از این قاعده مستثنی نیست. ارتباط به طور کلی به معنای سهیم شدن در اندیشه دیگران، تفاهم و در نهایت اشتراک فکر است. وجود ارتباط در جوامع علمی شرط لازم برای دریافت نتایج و تفسیر تحقیقات و به تبع آن تولید اطلاعات علمی است (برهمند،1386). ارتباط علمی به عنوان درونداد پژوهشهای علمی عمل میکند و یکی از ز مینهها و شرایط توسعه علمی است، چرا که بدون وجود ارتباط علمی امکان انتقال دانستهها و دستاوردهای علمی میسر نخواهدشد و سرانجامی جز رکود و سکون علمی نخواهد داشت. ارتباط علمی را می توان یکی از ارکان اساسی نهاد اجتماعی علم محسوب کرد که بدون وجود آن، امکان رشد و توسعه علوم منتفی خواهدبود (داورپناه،1386).
ارتباط میان محققان با اشتیاق آنها برای انتقال نتایج آثارشان به همکاران خود در جامعه علمی آغاز میشود. ارتباطات علمی را میتوان به عنوان عنصر اصلی توسعه دانش و تسریع کننده علم دانست. ارتباطات علمی در درون سازمانهای آموزشی و پژوهشی و نیز فراتر از مرز نهادهای مزبور، همواره یکی از عومل تأثیرگذار بر تولید دانش بوده است و این ارتباط مستلزم ایجاد انسجام و هماهنگی در جامعه علمی، تعامل دیدگاهها، ترکیب ایدهها و ایجاد نظریههای جدید است و در کل تحول ساختاری نهاد علم و بازسازی مداوم سیستمهای بنیادی دانش را فراهم میآورند. پرداختن به موضوع اعتبار از چند جنبه حائز اهمیت است. اول، همانطور که اشاره شد روزبهروز بر مقدار اطلاعات تولید شده هم به صورت چاپی و هم به صورت الکترونیکی افزوده میشود و هم چنین با توجه به گسترش مجلات دسترسی آزاد و امکان انتشار اطلاعات بدون محدودیت، شناسایی منابع معتبر از منابع نامعتبر اهمیت بسیار ضروری و مهمی است. دوم، توجه به متون و تحقیقات نشان میدهد که علیرغم جدید بودن موضوع، توجه محققان تا حدی در غرب به آن جلب شده است و تحقیق و بررسی در این زمینه شروع شده است. در ایران هم مطالعات و پژوهشهایی انجام شده است ولی بیشتر در حوزه تجارت الکترونیک است و در حوزه علوم اطلا