خانواده اصلیترین نقش را در تربیت فرزندان دارد. یك خانواده سالم خانواده ای است كه همه امور و فعالیتهای آن منطبق با موازین و معیارهای حاكم بر جامعه باشد. یافتههای تحقیقات حاكی از آناند كه ۴۴ درصد بزهكاران جامعه ما در خانوادههای بی بند و بار زندگی میکردهاند. بی توجهی والدین به تربیت فرزندان عواقب وخیمی در آینده فرزندان به دنبال خواهد داشت. نوع شغل پدر و مادر، وضعیت مسكن، كثرت یا قلّت اولاد، همسایگان، ساكنان دیگر منزل، ویژگیهای اخلاقی پدر و مادر، نحوه رفتار با كودكان، طلاق، وجود ناپدری و نامادری، تعدد ازدواج، فرهنگ خاص حاكم بر خانواده، میزان تحصیلات والدین، پدرسالاری یا مادرسالاری، وضع اقتصادی خانواده، از هم پاشیدگی و سردی خانواده، جدایی والدین و عدم پیوستگی اعضای خانواده، و سست بودن اركان خانواده از عوامل مهمی میباشند كه زمینه انحراف و كجروی را در فرد ایجاد مینمایند. تحقیقات نشان میدهند كه افراد معتاد بیش از افراد غیرمعتاد به خانوادههای از هم پاشیده و بی ثبات تعلّق دارند. یكی دیگر از زمینههای اعتیاد فرزندان اعتیاد پدر، مادر و یا اعضای خانواده میباشد. امروزه نهاد خانواده در غرب از جایگاه اصلی خود دور شده است. به هم خوردن نظم خانوادگی، سست شدن پایه این نهاد اساسی، شانه خالی كردن جوانان از قبول مسئولیت ازدواج، منفور شدن مادری، كاهش علاقه پدر و مادر و به ویژه مادر به فرزندان، جانشین شدن هوسهای سطحی به جای عشق، و افزایش طلاق، سبب گردیدهاند كه در این جوامع، نهاد خانواده كاركرد خود را در مورد كنترل آسیبهای اجتماعی از دست بدهد. اما در جامعه ما كه یك جامعه اسلامی است و تعالیم اسلامی ارزشهای خانوادگی را به بهترین وجه بیان كرده و مورد تأكید قرار داده است، نباید شاهد سست شدن پایههای خانواده باشیم. به طوری كه بیش از چهار هزار دستورالعمل به صورت مستقیم درباره خانواده و ارزشهای حاكم بر آن از طرف معصومان بیان شده است. در نتیجه پژوهشی كه از ۸۰۰ كودك بزهكار به عمل آمده، معلوم شد كه ۶۵ درصد مادرانشان طلاق گرفته یا در حال جدایی بودهاند. بررسی دیگر نشان میدهد كه ۸۸ درصد كودكان مجرم دارای پدر و مادری بودهاند كه از هم جدا زندگی كرده و بین آن ها اختلاف نظر و ستیزه وجود داشته است. در ذیل به برخی عوامل زمینه ساز گرایش فرد به اعتیاد در خانواده اشاره میگردد:
- كمبود محبت در خانواده:
بسیاری از صاحب نظران در مسئله بزهكاری، كمبود محبت و ضعف عاطفی را ریشه اصلی جرم و انحراف دانستهاند. تحقیقی از غرب درباره بزهكاران نشان داده است كه ۹۱ درصد مجرمان در ارتباط با جرم به نحوی دچار مشكل عاطفی بودهاند. فرد در خانواده زمانی كه نیازهای عاطفیاش برآورده نشود، مجبور میشود دست نیاز به سوی دیگران دراز نماید. در این زمان است كه شكارچیان از این موقعیتها سوء استفاده میکنند و با ارتباط عاطفی دروغین افراد را به سوی انحراف میکشانند.
- افراط در محبّت:
زیاده روی در محبت نیز خود مانند كمبود محبت اثر منفی بر تربیت فرزندان دارد، به نحوی كه فرزند همیشه متكی به پدر و مادر میباشد و هیچ گاه احساس استقلال و بزرگمنشی نخواهد كرد. زمانی كه چنین فردی وارد جامعه شود و در این موقعیت از محبتهای پدر و مادر به دور باشد، احساس كینه و عقده جویی می کند و برای جبران این مسئله دست به هر خلافی خواهد زد.
- تبعیض بین فرزندان:
این مسئله نیز یكی دیگر از مواردی است كه فرد در خانواده احساس حقارت و حسادت می کند. توجه نكردن به این امر خود میتواند زمینه اعتیاد در اعضای خانواده را ایجاد نماید.
- محدود كردن فرزندان:
همان گونه كه آزادی بی حد و حصر منجر به گرایش فرد به انحرافات اجتماعی میشود، محدود بودن نیز میتواند عامل گرایش فرد به انحرافات اجتماعی باشد; زیرا از سویی، محدود بودن منجر به فعال شدن حس كنجكاوی فرد و از سوی دیگر، منجر به بروز مشكلات عاطفی میشود. كنترل بیش از حدّ فرزندان سبب میشود كه فرد وابسته به كنترل خارجی (زور) باشد; یعنی تا زمانی كه از طریق اعمال زور رفتارش تحت كنترل است دست به عمل منحرفانه نمیزند، اما به محض اینكه كنترل والدین ضعیف شود و یا والدین به دلیل اشتغالات فرصت كنترل را نداشته باشند، خود را رها مییابد و به رفتارهای انحراف آمیز روی میآورد; زیرا از كودكی حس كنترل درونی (وجدان) او خاموش بوده و همیشه به كنترل خارجی و احتمالا زور وابسته بوده است.
- اعتیاد یكی از اعضای خانواده:
افرادی كه در خانوادههای معتاد زندگی میکنند، ترس و قبح معتاد شدن برایشان از بین رفته است و عادی شدن مصرف مواد در خانواده موجب سهولت گرایش دیگر اعضا به مصرف مواد مخدر میشود. اگر پدر و مادر در خانواده معتاد باشند اعتیاد آن ها از یك سو، كنترل و تسلط آن ها را بر فرزندان كاهش میدهد و از سوی دیگر، عامل انتقال این عادت به فرزندان میشود. البته گاهی اوقات برخی فرزندان به دلیل انزجار از رفتار پدر و مادر و عبرت گرفتن از آن ها، از این صفت دوری میجویند، اما چنین والدینی در گرایش به اعتیاد فرزندانشان نقش مؤثر دارند. نتایج تحقیقات نشان میدهند كه بسیاری از معتادان در خانواده، افراد معتاد، از قبیل پدر، مادر، پدربزرگ و… داشتهاند.
- رفاه اقتصادی خانواده:
در خانوادههایی كه رفاه و درآمد اقتصادی زیاد است، روابط انسانی بر اثر كثرت كار و یا سرگرمی ضعیف میگردد. ضعف روابط انسانی نیز به نوبه خود عامل مساعدی برای كشش فرد به مواد مخدر است. بهترین دلیل این مدعا افزایش روزانه درصد معتادان در جوامع صنعتی غرب است كه با رشد صنعت، روابط انسانی ضعیف تر میگردد. همچنین افرادی كه درآمد بیش از حد دارند موقعیت و زمینه مساعدتری برای شركت در کلوپهای شبانه و یا تفریحات متنوع در داخل یا خارج از كشور دارند و بدیهی است كه این قبیل امكانات و تفریحات، زمینه را هم برای مصرف و هم برای فروش مواد مخدر بسیار مساعد می کند. «خداوند در قرآن كریم، رفاه طلبی و “اتراف” را به شدت مورد حمله و نكوهش قرار میدهد و آن را عامل مستقیم در ایجاد طغیان، فساد و ظلم و کژیها معرفی می کند. همچنین در متون دینی آمده است كه رفاه طلبی و زندگی مرفّهانه سبب طغیان در برابر خداوند، سیطره شهوات بر انسان، همراهی با ظالمان، فاسقان و كافران، لذت گرایی، غرق شدن در کامیابیها و نیز اقدام به كجروی ها میشود. پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) در فرازی میفرمایند: من از ثروت بیش از حد، بیش از فقر برای شما هراسان هستم و آن را موجب هلاكت و سقوط می دانم، و نیز امام علی (علیه السلام) فزونی ثروت را مایه هلاكت، طغیان و فنا دانسته است.»
- بی سوادی یا كم سوادی والدین:
تحصیلات پایین یا بی سوادی نقش مهمی در فرهنگ عمومی جامعه و همچنین در حریم خانواده و تربیت فرزندان دارد. بی سوادی و كم سوادی عامل بسیاری از مسائل، مشكلات، نارساییهای اجتماعی و انحرافات است. روشن است كه پدر و مادر باسواد بسیار بهتر و با دید باز نسبت به دنیای پیرامون، مسائل و مشكلات خانواده را حل میکنند. والدین تحصیل كرده با روشهای علمی و منطقی میتوانند فرزندان را كنترل نمایند. آنان اغلب به دلیل آگاهی و شناخت مسائل و نیاز زندگی خود، شرایط مادی و معنوی و عاطفی مناسبی را برای فرزندان ایجاد میکنند. حال آنكه، بی سوادی والدین منجر به مسائلی از قبیل: روشهای غیرمنطقی در تربیت فرزندان، پی نبردن به نیازهای روانی فرزندان، نپذیرفتن تغییرات در نگرشهای جوانان و تأكید بر روشها و اعتقادات سنّتی خود میشود كه تمامی این مسائل موجب میگردند فرد نوعی احساس تنهایی و كمبود نماید و در نتیجه، در پی یافتن همدرد و همدل، به هر شخص و هر موادی روی آورد.
غالب تحقیقات نشان میدهند كه بیشتر معتادان، والدینشان بی سواد و كم سوادند. «پدر ۶۴ درصد معتادان و مادر ۸۳ درصد آن ها بی سواد میباشند و علاوه بر آن، ۵۱ درصد معتادان خود بی سواد بودهاند و یا دارای تحصیلات قدیمی و ابتدایی هستند. همچنین ۴۰ درصد همسران ایشان نیز بی سواد بودهاند.»
- فقر خانواده:
فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیدههایی هستند كه به نظر بسیاری از صاحب نظران با هم مرتبط میباشند. آنان پدیدههای مزبور را در دو طبقه خرد و كلان تبیین کردهاند. در سطح خرد، فقر را معلول ویژگیها و استعدادهای فردی شخص میدانند و عواملی همچون ضعف جسمانی و اختلالات روانی و بی استعدادی را از جمله مواردی میدانند كه در رابطه با ایجاد فقر مؤثرند. اما در سطح كلان، فقر و انحرافات هر یك معلول تلقّی شده، در یك چرخه علّی و معلولی قرار میگیرند. بر اساس این گونه تبیینها، مشخص میشود كه در سطح نهادها، سازمانها، روابط اجتماعی و خصایص ساختاری جامعه مشكلی وجوددارد و سبب ایجاد یك معضل در جامعه شده است. تحقیقات و پژوهشها در عین حال كه مؤید وجود رابطه مستقیم بین فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید می کند. بر این اساس، فقر به عنوان یكی از مسائل اجتماعی، در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن، به ویژه در زمینه <a href="http://www.jlj.ir/article_11160_815f0d3fc6cdae6db7fcddd5407e85a1.pdf” title=”جرایم زنان“>جرایم زنان، اعتیاد و سرقت تأثیرگذار است. در رویكرد دینی نیز این همبستگی میان فقر و انحرافات اجتماعی مورد تأیید است; بر این اساس، فقر انگیزش روی آوری به كجروی را افزایش میدهد. همچنان كه رفاه طلبی و ثروتمند بودن در گرایش فرد به سوی انحرافات اجتماعی، انگیزه ای بسیار قوی میباشد. همان گونه كه فقر میتواند فرد را به سوی قاچاق مواد مخدر و اعتیاد بكشاند، خود نیز یكی از عواقب اعتیاد میباشد; یعنی رابطه ای دوسویه بین فقر و اعتیاد وجود دارد، به گونه ای كه هرگاه فرد فقیر به دلیل مشكلات مالی به اعتیاد روی آورد، اعتیاد باعث فقر هر چه بیشتر او میشود; زیرا از سویی، مصرف مواد مخدر نیازمند به صرف هزینه میباشد و از سوی دیگر، فرد معتاد ضعیف شده است و اراده كار كردن ندارد. آمارهای موجود تأییدكننده ارتباط بین اعتیاد و فقر میباشند. به عنوان نمونه، بر طبق آماری كه در بین سالهای ۱۳۷۱ ـ ۱۳۷۷ انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد كه بین تغییرات نسبت خانوادههای زیر خط فقر نسبی و تعداد دستگیر شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگی بالایی وجود دارد.
- ستیزه والدین:
خانواده، حریم امن و آرامش است. ستیزه و اختلاف در خانواده از علل مهم گرایش افراد به ناهنجاریها و اعتیاد است. افراد پرورش یافته در خانواده نابسامان و از هم گسیخته زمینههای بیشتری در گرایش به انحراف و اعتیاد دارند. طبق یافتههای تحقیقی ۴۴ درصد بزهكاران جامعه ما در خانوادههای لاابالی زندگی میکنند. همچنین در پژوهش دیگری نشان داده شده است كه ۸۲ درصد معتادان، ستیزههای خانوادگی را در فرار فرزندان و روی آوردن به اعتیاد مؤثر میدانند. زمانی كه محیط خانواده، محیط مناسبی برای زندگی نباشد، فرد سعی میکند بیشترین وقت خود را در خارج از خانه صرف نماید و این كار، ارتباط افراد را با شكارچیانی كه به دنبال شكار میگردند مهیا میسازد. باید توجه داشت كه هر قدر ستیزههای خانوادگی بیشتر باشد، احتمال كشش افراد به طرف مصرف مواد مخدّر و دیگر انحرافات اجتماعی بیشتر است.
راهكارهای پیشگیری از اعتیاد در زمینه علل خانوادگی:
- والدین باید ارتباط با فرزندانشان را بهبود بخشند و به آن ها استقلال رأی و دخالت در امر تصمیمگیری بدهد.
- انتخاب یك مشاور، برای خانواده و گرفتن راهنمایی از او برای ابراز محبت و علاقه به فرزندان و همچنین رفع نیازهای عاطفی آن ها.
- جلوگیری از بحث و مجادله والدین و تقویت روحیه گذشت و ایثار در خانواده.
- والدین باید پشتوانه مادی و معنوی فرزندان در موقعیتهای شغلی، تحصیلی و… باشند.
- تمامی خواستههای فرزندان را نباید بدون چون و چرا برآورده ساخت، بلكه اجازه دهند فرزندان سختی زندگی را كمی احساس نمایند تا زمانی كه در اجتماع قرار گرفتند و با مشكلی روبه رو شدند، بتوانند با آن مقابله كنند.
- خانوادهها باید عیوب فردی و اجتماعی فرزندان را به آنان تذكر دهند تا فرزندان كمبودها و نقصهای دوران كودكی خود را به دوران بزرگسالی منتقل نكنند و در پی رفع عیوب خود باشند.
- والدین بین فرزندان خود تبعیض قایل نشوند.
- توجه و كنترل فرزند از نظر چگونگی مصرف پول و سعی در رفع نیازهای مالی فرزندان در حدّ معقول.
- نظارت بر وضعیت تحصیلی و شغلی فرزندان و توجه به آن ها در موقع ترك تحصیل و… .
- تحكیم پایههای اعتقادی و آموزش فرزندان و آشنا كردن آنان با عوارض اعتیاد به جای محدود كردن آنان.
- اجرای طرح قانونی، كه از كودكان بی سرپرست حمایت شود.
- حمایت از خانوادههای فقیر توسط دولت (تقویت مراكزی مانند كمیته امداد امام خمینی (قدس سره)).
- ایجاد بازار كار برای جوانان و نوجوانان.
- ایجاد شغل در شرایط خاص برای افراد معتاد، به نحوی كه هم جنبه درآمدی برای آن ها داشته باشد و هم اینكه با كنترلوبرنامه ریزی برای آن ها زمینه ترك اعتیاد پی ریزی گردد.
- از طریق رسانههای همگانی باید برنامههایی را پخش كرد كه بر كانون گرم خانواده تأكید كند و از خانواده با الگوی غربی در برنامهها انتقاد شود، به نحوی كه بر زندگی خانوادگی همراه با محبتوبه حضوروهمدلی والدین تأكید نماید.