مقایسه مرگ و میرهای ناشی از حوادث ترافیکی بین ایران با جهان 12
مرگ و میرهای ناشی از حوادث ترافیکی در ایران.. 13
عوامل مؤثر بر بروز تصادفات ترافیکی.. 13
نقش عوامل انسانی در بروز تصادفات.. 13
عوامل مؤثر در بروز رفتارهای پرخطر ترافیکی.. 15
متغیرهای جمعیت شناسی.. 15
جنسیت.. 15
سن.. 15
تجربه رانندگی.. 16
ویژگی های شخصیتی.. 17
تنیدگی (استرس).. 17
هیجان خواهی.. 17
تکانشگری.. 18
نابهنجاری.. 18
مکان کنترل.. 19
کنش های اجرایی.. 19
تبیین های نظری برای رفتار خطرناک هنگام رانندگی.. 21
جبران ریسک و نظریهی تعادل حیاتی خطر وایلد.. 21
چگونه مردم می توانند درباره خطرات بخوبی قضاوت کنند؟.. 21
رانندگان بازخورد کمتری درباره خطرات رانندگی دریافت می کنند. 22
ادراک دقیق خطر از نظر روانشناختی، غیر ممکن است… 22
تصمیم گیری انسان، غیرمنطقی و مستعد سوگیری است… 22
اکثر رانندگان، توانایی خود را بیش تر برآورد می کنند.. 23
چرا رانندگان پرخطر، جبران ریسک را نشان نمی دهند؟.. 24
.. 25
کارکردهای سودمندی سرعت منحرف شده.. 26
نظریه ی ریسک- صفر سامالا.. 26
تفاوت های فردی و رانندگی پرخطر.. 27
تفاوت های فردی در مهارت.. 27
انواع متفاوت خطرپذیری.. 27
متغیرهای شخصیتی و ریسک پذیری.. 28
هیجان جویی.. 28
خشم و پرخاشگری در رانندگی.. 29
منبع کنترل.. 31
نتیجه گیری نقش عوامل شخصیتی در حوادث.. 32
یک مدل تعاملی از رفتار خطرناک.. 32
نتایجی درباره نظریه سامالا.. 32
سبک زندگی و رفتار رانندگی.. 33
سایر نظریهها.. 34
نظریه نیازها.. 34
دیدگاه کنش اجتماعی.. 34
دیدگاه کنترل اجتماعی.. 34
تئوری رفتار برنامه ریزی شده و تئوری عمل منطقی در تحقیقات علوم بهداشتی: 35
زمینه های تاریخی و نظری تئوری رفتار برنامه ریزی شده:.. 35
اساس تئوریک رفتار برنامهریزی شده:.. 36
تئوری انتظار-ارزش.. 36
تئوری عمل منطقی یا استدلالی.. 38
تئوری رفتار برنامه ریزی شده:.. 38
محدودیتهای تئوری عمل منطقی، رفتار برنامهریزی شده: این محدودیتها عبارتند از:.. 39
اجزای تئوری رفتار برنامهریزی شده توسعه یافته.. 39
گرایش و نگرش نسبت به رفتار(Attitude):.. 39
هنجارهای انتزاعی یا فشارهای اجتماعی(Subjective Norms):.. 40
کنترل رفتارهای درک شده:.. 41
قصد رفتاری:.. 42
رفتار:.. 43
درک رفتاری دیگران:.. 44
باورهای ویژه در باب سلامت.. 44
آموزش در حوزههای مختلف رفتار رانندگی.. 46
تاثیر کیفر محرومیت از رانندگی بر پیشگیری از جرایم رانندگی.. 47
یافتههای پژوهشی در خصوص موضوع.. 50
یافته های موجود در ایران:.. 50
یافته های موجود در خارج از ایران:.. 55
جمع بندی.. 57
.. 60
طرح پژوهش.. 60
جامعه و نمونه آماری، روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه.. 60
ابزارهای پژوهش.. 61
پرسشنامه رفتار رانندگی منچستر (MDBQ).. 61
پرسشنامه نگرش نسبت به رعایت/ عدم رعایت سرعت و سبقت در رانندگی 62
پرسشنامه درک خطرات ترافیکی.. 63
روش اجرای پژوهش.. 63
برنامه آموزش:.. 64
روش تجزیه و تحلیل دادها.. 66
.. 67
مقدمه.. 67
بررسی توصیفی مطالعه اول.. 67
مشخصات جمعیت شناختی شرکت کنندگان.. 67
بررسی توصیفی مطالعه دوم:.. 73
بررسی استنباطی فرضیه ها.. 74
بررسی مفروضه های تحلیل کوواریانس.. 74
.. 79
نتیجه گیری.. 86
محدودیتهای پژوهش.. 88
پیشنهادات.. 89
.. 90
منابع فارسی.. 90
منابع لاتین.. 92
پیوستها.. 105
چکیده
عوامل بروز تصادفات ترافیکی به سه دسته عوامل محیطی، عوامل فنی و عوامل انسانی تقسیم میشوند. پژوهشهای روانشناسی عموماً بر عوامل انسانی به عنوان عامل اصلی در شکل گیری تصادفات رانندگی متمرکز می شوند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه رفتارهای پرخطر رانندگی، درک خطرات ترافیکی و نگرش نسبت به رعایت سرعت و سبقت مجاز بر اساس الگوی نظریه رفتار برنامه دار در رانندگان مبتدی و باتجربه و بررسی اثربخشی آموزش بر درک خطر، نگرش و رفتارهای پرخطر مبتدیان بود. مطالعه در هدف اول توصیفی از نوع علّی ـ مقایسهای و در هدف دوم شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش حاضر 100 نفر از دانشجویان و کارمندان دانشگاه فردوسی برای مطالعه اول بودند. از میان راننده های مبتدی 20 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل برای مطالعه دوم قرار داده شدند. رفتارهای پرخطر رانندگی با استفاده از پرسشنامه رفتار رانندگی منچستر و درک خطرات ترافیکی با استفاده از پرسشنامه درک خطرات ترافیکی راندوم مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش نگرش نسبت به رعایت سرعت و سبقت مجاز در رانندگی از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس الگوی نظریه رفتار برنامه دار که مولفه های نگرش، قصد، کنترل رفتاری ادراک شده، هنجارهای ذهنی، توصیفی و اخلاقی را مورد اندازه گیری قرار می داد، استفاده شد. همچنین یک برنامه آموزشی 5 جلسهای به گروه آزمایش ارائه شد و رفتار پرخطر رانندگی، نگرش و درک خطرات ترافیکی دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش و پسآزمون سنجیده شد. نتایج مطالعه اول نشان داد که درک خطرات ترافیکی رانندگان مبتدی کمتر از باتجربه ها است. همچنین رانندگان باتجربه نگرش مثبتتری نسبت به رعایت سرعت و سبقت مجاز در رانندگی نسبت به مبتدیان داشتند. در رفتارهای پرخطر رانندگی بین مبتدیان و باتجربهها تفاوتی دیده نشد. نتایج مطالعه دوم نشان داد که آموزش به رانندگان مبتدی نسبت به گروه کنترل منجر به افزایش درک خطر شد. همچنین، انگیزه، هنجارهای ذهنی و ادراک کنترل رفتاری آنها را نسبت به رعایت قوانین سرعت و سبقت بیشتر کرد. بعد از ارائه آموزش تفاوت دو گروه آزمایش و کنترل در رفتارهای پرخطر رانندگی معنادار بود. برای نتیجهگیری، رانندگان مبتدی نسبت به باتجربهها از درک خطر پایین تر و نگرش منفیتر برخوردار بودند. از طریق آموزش میتوان درک خطر رانندگان مبتدی را افزایش داد، انگیزه، هنجارهای ذهنی و ادراک کنترل رفتاری آنها را نسبت به رعایت قوانین سرعت و سبقت بیشتر کرد و میزان ارتکاب به رفتارهای پرخطر رانندگی را کاهش داد.
کلید واژهها: رفتارهای پرخطر رانندگی، درک خطرات ترافیکی، نگرش، رانندگان، مبتدی، باتجربه، آموزش
فصل اول: مقدمه پژوهش
بیان مسأله
تقریباً بیش از یک قرن است که علم روانشناسی به گونه ای توسعه یافته که همه ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد و با مطالعهی علمی رفتار انسان در حوزههای مختلف نقش بسزایی در ارتقاء فرهنگ جوامع داشته است. یکی از حوزههای رفتاری که تقریباً در اواخر قرن گذشته مورد توجه روانشناسان قرار گرفته، رفتارهای ترافیکی بوده است. گیبسون و کروکز (1938، نقل از گروگر، 2002) دو روانشناس مشهور اشاره می کنند که “در اوایل ظهور زندگی ماشینی از میان همهی مهارتهایی که زندگی متمدن از انسان طلب میکند رانندگی اتومبیل یکی از مهمترین هاست، حداقل به این دلیل که خطا در آن بزرگترین تهدید زندگی اوست”.
مطالعات در کشورهای توسعه یافته نشانگر این امر است که عامل انسانی در 95% تصادفات خیابانی نقش دارند، بنابراین تصادفات خیابانی بیشتر نتیجهی عملکرد بد رانندگان است و نه نقص فنی وسایل نقلیه (روسنبلوم و والتز، 2010)، اگر چه بخش عمده ای از رفتار خطرزای رانندگان غیر عمدی است. در ایران نقش عوامل انسانی در تصادفات جادهی بین 90-95% گزارش شده است (آیتی، 1371). خراسانی زواره، محمدی، لافلام و نقوی (2008) در مطالعات خود نرخ مرگ ناشی از حوادث ترافیکی در ایران را 341 نفر در هر 100 هزار نفر تخمین زده اند. بنابراین عملکرد ایمن و شایسته در رانندگی یک مهارت ضروری در زندگی اجتماعی مدرن است، از این رو درک عوامل مرتبط با رفتار رانندگی مناسب به افزایش عملکرد بهینه در رانندگان منجر می شود.
هرچند ماشین برای نسل بشر آسودگی به ارمغان آورده است؛ هم زمان سوانح آن برای بشر مرگ آفرین بوده است. ایران از این نظر دارای یک وضعیت بحرانی است زیرا به طور استثنایی رتبه اول سرانه مرگ در جادهها را داراست. رتبه اولی که هیچگاه کاهش نیافته است. با این حال در جوامع دیگر نیز سوانح خسارت آفرین است. تحقیقات نشان میدهد که تنها در آمریکا خسارات ناشی از تصادفات رانندگی برابر 6/230 میلیون دلار است. بیشتر پژوهشها معتقدند که این سوانح رانندگی، رویدادهایی هستند که بر اثر عملکرد نادرست انسانی و رفتارهای مخاطره آمیز آنان ایجاد میشوند. به همین دلیل در طول سال ها، تعیین رفتار مخاطره آمیز مرکز توجه روانشناسان بوده است و آنها متغیرهای مختلفی از آن جمله متغیرهای جمعیت شناختی را مورد بررسی قرار دادند و یافتههای گوناگونی بدست آوردند. به عنوان مثال فتچنهاور و رود در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که مردان به خاطر نگرش مثبت به خطر کردن، بیش از زنان رفتار مخاطره آمیز انجام میدهند. اما هیچ کدام از آن یافته ها آنچنان که باید راهگشا نبود. بعدها این پژوهشگران مرکز توجه خود را به سوی تعیین ویژگیهای شخصیتی که منجر به رفتار مخاطره آمیز میگردد؛ تغییر دادهاند. از مهمترین این ویژگیهای تاثیرگذار در سوانح اضطراب، پرخاشگری، تکانش پذیری، مسئولیت ناپذیری و هیجان طلبی است (عریضی، براتی، 1390).
سوانح رانندگی هر ساله جان میلیونها نفر را در سراسر جهان میگیرد و خانوادههای بسیاری را عزادار، درمانده و یا معلول میکند. در کشور ما، سالانه حدود 22500 نفر در اثر حوادث مرگبار رانندگی جان خود را از دست میدهند و حدود بیش از 200000 نفر مجروح و یا معلول شده و راهی بیمارستانها میگردند. این آمار تکان دهنده جانی و مالی همواره باعث نگرانی است و باید در جهت کاهش آن اقدامات موثری انجام گیرد (شفیع آبادی، اکبری و اسماعیلی، 1389). سه عامل (جاده، وسیله نقلیه و انسان) در بروز سوانح موثرند ولی عامل انسانی مهمترین نقش را ایفا میکند. در این زمینه متغیرهایی چون توجه، ادراک، خستگی، داروها، سن و… نقش تعیین کننده ای دارند.بررسی و شناسایی این عوامل میتواند نقش مهمی در پیشگیری از سوانح رانندگی داشته باشد.
لازم به تذکر است دو عامل مهم دیگر یعنی ایمن سازی جادهها و به روز کردن تجهیزات وسایط نقلیه برای کاهش سوانح رانندگی هیچگاه نباید مورد غفلت قرار گیرد و مسئولین ذیربط برای نجات جان و مال انسانها باید در جهت تأمین امکانات ضروری در این زمینه ها نهایت تلاش را داشته باشند. امیدواریم مطالب این پژوهش بتواند در زمینه نقش عامل انسانی در کاهش سوانح رانندگی برای رانندگان عزیز، برنامه ریزان امور رفت و آمد و مسئولان ذیربط مفید واقع شود.
تحقیقات نشان دادهاند که یکی از مهمترین عوامل انسانی که در ایجاد تصادفات نقش دارند شامل رفتارهای پرخطر رانندگی (منستید و همکاران،1990، به نقل از هاشمی،1390) است. رفتارهای پرخطر رانندگی شامل مجموعه رفتارهای غلط در رانندگی میباشد و ارتباط آن با جنسیت (رسنبلام و ولف، 2002)، سن (کانستانیو و همکاران، 2011)، عدم تجربه (لوی، 1990)، استرس (دونووان و همکاران، 1983)، مصرف الکل، پرخاشگری یا افسردگی (سیمون و کاربت، 1996)، تکانشگری و هیجان خواهی (آسلی، مک گورین و مک نئال، 2003)، کاهش توانائی شناختی (آدریان و راسکل، 2011) تایید شده است. در رابطه با رفتارهای پر خطر در ترافیک مردان بیش از زنان رفتارهای پر خطر رانندگی نشان می دهند و گرایش بیشتری نسبت به تخلفات رانندگی دارند در حالیکه زنان نسبت به مردان لغزشهای رانندگی بیشتری را گزارش می کنند (راهودس و پیویک، 2010). تجربه رانندگی بطور منفی با رفتارهای رانندگی ایمن مرتبط است. بنابراین سالهای اولیه رانندگی با میزان بالاتر تصادفات همراه است. تحلیل تصادفات اغلب نشان میدهد که خطر تصادف رانندگان جوانتر به خصوص فورأ بعد از گرفتن گواهینامه بالاتر است. رانندگان مبتدی، مهارتهای ضعیفتری برای کنترل وسایل نقلیه دارند و کمبود مهارت های ادراکی و شناختی مورد نیاز برای رانندگان ایمن عامل دیگری است که رانندگی پرخطر را در رانندگان مبتدی و به خصوص در رانندگان جوان موجب می شود (هاشمی،1390).
از عوامل دیگری که بر رفتارهای پرخطر رانندگی اثر می گذارند نابهنجاری، سرپیچی از قوانین و مولفههای انگیزشی و اجتماعی است (ریسن، 1990 نقل از هاشمی، 1390). نابهنجاری یعنی انحراف از هنجارهای اجتماعی، افرادی که نمره بالاتر در نابهنجاری می گیرند، به احتمال بیشتری در رفتارهای پرخطر رانندگی و تصادف درگیر میشوند (اولتدال و راندمو، 2005). انگیزش یکی از موضوعات مهم در تخلفات رانندگی است. این که چه عاملی رانندگان را برای مرتکب شدن به این رفتارها بر میانگیزد که خودشان و دیگران را در مرکز خطر قرار میدهند (فوروارد، 2009). مطالعات نشان داده اند که یکی از عوامل فردی تاثیرگذار در تولید گره های ترافیکی عامل انگیزش و نگرش است.
هربرت اسپنسر (1862) نگرش را یک اصطلاح در روانشناسی اجتماعی در تلاش برای درک رفتار انسان معرفی کرد (به نقل از هاشمی،1390). دو الگوی اصلی در این زمینه الگوی نظریه عمل استدلالی (فیشبین و آیزن، 1957) و نظریه رفتار برنامه دار (آیزن، 1988) میباشد (به نقل از آرمیتیج و کنانر، 2001). نظریه رفتار برنامه دار شکل گسترده نظریه عمل استدلالی است.در طول دو دهه گذشته، نظریه رفتار برنامه دار به طور وسیعی برای مطالعات رفتار انسان،به خصوص در پیش بینی قصد افراد برای انجام رفتاری و درک رفتار اجتماعی به کار برده شده است (هاشمی،1390). بر طبق نظریه عمل استدلالی، اگر مردم رفتاری را مثبت ارزیابی کنند (نگرش) و اگر آنها فکر کنند که رفتارشان از نظر دیگران پسندیده است (هنجارهای ذهنی) و قصد بالایی برای انجام رفتار داشته باشند (انگیزش)، آن رفتار به احتمال خیلی زیاد انجام میشود.از نظر آیزن،این الگو تنها برای پیش بینی رفتارهایی است که تحت کنترل فرد است. به همین دلیل آیزن (1985) یک الگوی گستردهتری از آن را پیشنهاد کرد که عامل دیگری تحت عنوان کنترل رفتاری ادراک شده را در بر میگیرد و هر دو نوع رفتارهای ارادی و غیرارادی را شامل میشود (فوروارد، 2006). نظریه رفتار برنامه دار یک ساختاری از باورهای خودکارآمدی یا کنترل رفتاری ادراک شده را در یک چارچوب عمومی تر از ارتباط بین باورها، نگرش ها، قصدها و رفتار قرار می دهند (آیزن،1991).
عامل دیگر که در بروز رفتارهای پرخطر ترافیکی تصادفات و معضلات ترافیکی نقش دارند میتوان به توانایی افراد در درک خطر اشاره کرد. توانایی درک خطر یک مهارت شناختی است و به طور کلی تحول آن وابسته به تحول شناخت است. اهمیت و ظرفیت شناختی و توانایی بازداری توجه از انحراف به عامل های نامربوط و حواس پرت کننده برای رشد مهارت درک خطر افراد در مطالعات طبیبی و ففر (2003 ،2007) مورد تایید قرار گرفت. درک خطرات اشاره به توانایی راننده به درک و بازشناسی خطر در حال ظهور در خیابان دارد که راننده را مجبور می کند سرعت یا جهت حرکتش را تغییر دهد. توانایی درک خطر مستلزم توانایی، وارسی و درک موقعیت بالقوه خطرناک در لحظه و توانایی پیش بینی ترافیکی است؛ اینکه چگونه موقعیت ترافیکی تغییر مییابد (مسون، 2003). در ابتدای یادگیری رانندگی در افراد مبتدی نسبت به باتجربهها از لحاظ توانایی در درک خطر ضعیف هستند، درک خطر را می توان آموزش داد و به طور معکوسی با میزان تصادف در ارتباط است.
با توجه به نتایج تحقیقات که تجربه، توانایی درک خطر و نگرش نسبت به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی بر بروز رفتارهای پرخطر ترافیکی اثر میگذارد دو سوال در پژوهش حاضر مطرح شد؟ سوال اول: آیا رفتارهای پرخطر ترافیکی، درک خطرات ترافیکی و نگرش در دو گروه رانندگان مبتدی و باتجربه متفاوت است؟ سوال دوم پژوهش: آیا آموزش موجب افزایش درک خطر، بهبود نگرش به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و کاهش میزان رفتار پرخطر ترافیکی در رانندگان مبتدی می شود؟
ضرورت و اهمیت پژوهش
تصادفات ترافیکی یکی از معضلاتی است که اکثر کشورهای دنیا بدان گرفتارند و هر ساله میزان زیادی از مرگ و میرها به علت این تصادفات ایجاد می شود و گاه اثرات جبران ناپذیری را به بار می آورد. این در حالی است که بسیاری از این معضلات با آموزش و ایجاد نگرش صحیح در افراد نسبت به پدیده ی رانندگی را می توان کاهش داد. یکی از گروههایی که وظیفهی خطیر این آموزش و سبب شناسی آن را بر عهده دارند روانشناسان هستند.
اضطراب مسافرت، افسردگی، اضطراب کلی، اختلالات خواب، ترس مرتبط با تصادف، عصبانیت و رفتارهای پرخاشگرانه هیجانی از پیامدهای گزارش شده در افراد بعد از تصادفات ترافیکی می باشد (الیس و همکاران، 1998). آسیبهای ترافیکی نه تنها بر فرد آسیب دیده بلکه بر خانواده او نیز اثرات فیزیکی و روانشناختی به همراه دارد (اورشن و همکاران، 2009). در پژوهش بریانت و همکاران(2004) مشاهده شد که نشانههای اختلال استرس پس از سانحه در 84 درصد مادران و افزایش سطح برانگیختگی به همراه تجربه دوباره سانحه در 81 درصد از موارد وجود داشت. سه چهارم مادران احساس ترس شدیدی را تجربه میکردند و نیمی از آنها میترسند که کودکانشان ممکن است شدیداً آسیب دیده باشند و یا کشته شده باشند.
بنابراین بررسی این که چه عوامل انسانی بر بروز رفتارهای پرخطر رانندگی و احتمالاً تصادف تاثیر گذارند از اهمیت ویژهای برخوردار است. همچنین، در ایران خلاء تحقیقاتی در زمینه مقایسه ادراک خطر، رفتار پرخطر رانندگی و نگرش در افراد مبتدی و باتجربه و ارائه آموزشهای مبتنی بر رویکردهای روانشناختی به رانندگان مبتدی وجود دارد.
اهداف پژوهش
هدف کلی:
ارزیابی رفتارهای پرخطر ترافیکی، توانایی درک خطرات ترافیکی و نگرش در دو گروه رانندگان مبتدی و با تجربه و بررسی اثربخشی آموزشی بر درک خطر، نگرش و رفتارهای پر خطر ترافیکی رانندگان مبتدی.
فرضیه های پژوهش
میزان رفتارهای پرخطر رانندگی در رانندگان مبتدی و باتجربه بطور معناداری متفاوت است.
میزان درک خطرات رانندگی در رانندگان مبتدی بطور معناداری کمتر از رانندگان باتجربه است.
میزان نگرش مثبت به رعایت قوانین رانندگی در رانندگان مبتدی نسبت به باتجربه بطور معناداری کمتر است.
میزان رفتار پرخطر ترافیکی در گروه آزمایش پس از ارائه آموزش نسبت به گروه کنترل بطور معناداری کمتر است.
میزان درک خطرات ترافیکی در گروه آزمایش پس از ارائه آموزش نسبت به گروه کنترل بطور معناداری بیشتر است.
میزان نگرش مثبت در گروه آزمایش پس از ارائه آموزش نسبت به گروه کنترل بطور معناداری بیشتر است.
تعاریف نظری و عملی متغیرها
تعاریف نظری
درک خطر: درک خطر قضاوت ذهنی است که فرد در مورد ویژگیها و شدت یک خطر انجام میدهد (هورسویل و مککنا، 1999).
نگرش: یک گرایش روانشناسی میباشد که بوسیله ارزیابی یک رفتار ویژه با درجهای از طرفداری کردن یا طرفداری نکردن مشخص میشود. شامل مولفه های زیر می شود (آیزن، 1991، 1988).
عقاید رفتاری: نتایج درک شده از یک رفتار می باشد.
ارزیابی نتایج: ارزیابی نتایج درک شده از یک رفتار می باشد.
هنجارهای انتزاعی: فشار اجتماعی درک شده برای انجام دادن یا ندادن یک رفتار مشخص می باشد.
عقاید هنجاری: درک ترجیهات اشخاصی می باشد که برای فرد مهم هستند مبنی بر اینکه آیا شخص باید رفتار مورد نظر را انجام دهد.
انگیزه برای تطابق: اندازه ای که یک فرد احساس می کند تمایل دارد تا رفتارش را با انواع مختلف فشار اجتماعی تطبیق کند.