دیوید سن و همکاران (۲۰۰۵)،در تحقیقی به بررسی رابطه حمایت اجتماعی مشاهده شده و رفتارهای سازگاری جوانان پرداختند و نتیجه گرفتند که ارتباط بین حمایت اجتماعی و رفتار های سازش یافته دانش آموزان معنادار است. بنابرین « سازگاری» را می توان به عنوان یک توانایی و ابزار کنار آمدن با شرایط متغیر محیطی و درونی در نظر گرفت. مندل وهمکارانش(۲۰۰۶)،تاب آوری را انعطاف پذیری مؤثر دربرابر حوادث زندگی می دانند وبیان می کنندکه:تاب آوری توانایی سازگاری مناسب درهنگام قرارگرفتن درمعرض زمینههای استرس زا و خطرناک میباشد.
فورمن،آدلر،(۱۹۸۹)،نشان دادند که رابطه درون خانواده می تواندبه کسب مهارت های اجتماعی و شناختی که دررشد سالم، عوامل کلیدی هستندکمک کندواین عامل درافزایش تاب آوری درنوجوان حائز اهمیت است(هولمز[۹۴]،۲۰۰۶).
پاول[۹۵] (۲۰۰۶)،درتحقیقی تحت عنوان نقش هم سالان بر مصرف سیگار توسط نوجوانان ،به بررسی تأثیرهم سالان بزهکار وسیگاری بر گرایش توجوانان به مصرف سیگارپرداخته است.مهم ترین نتیجه به دست آمده ازاین قراراست که اگروالدین رفتاری خصومت آمیز،سهل انگارانه یااستشهادگرایانه داشته باشند هم سالان علاقه مندوتوانا نه تنها مفری برای نوجوان محسوب می شوندبلکه اورادرک کرده واز او حمایت میکنند.
تحقیقات انجام شده در داخل کشور
درگزارشی ازکانون اصلاح تربیت کودکان تهران(۱۳۶۹)،دریک سوم ازخانواده های بزهکار در خانه درگیری وجودداشته و۵۰ درصدنیز فاقدمحبت بوده اندکه بتوانداعضای یک خانواده رابه هم نزدیک کند. مطالعات انجام شده برروی ناجوانان در زمینه اعتیاد مانند”بررسی وشناخت عوامل اجتماعی موثردر اعتیادافراد”و”نقش خانواده دراعتیادنوجوانان پسر”نشانگر آن است که رفتاروالدین با فرزندان بی توجه،بدون محبت وخشونت آمیزبوده است.همچنین نوجوانان خانواده های معتادباوالدین خودهمانند سازی میکنند و تعدادمعتادین در این خانواده هابه وضوح بیشتر است. در این مطالعه طولی درباره رفتارانزواطلبی وارتباط آن باساخت خانواده برروی ۲۶۷دانش آموزپسرمدارس راهنمایی در تهران انجام شد.این نتیجه به دست آمد که رفتار پرخاشگرانه وانزواطلبی از شایع ترین مشکلات رفتاری دانش آموزان است که باافزایش سن نیز بیشترمی شود.عوامل تحصیلی وخانوادگی به عنوان ابزارمستعدکننده شناخته شده اندوسهم رفتار پدران که بیشتر پرخاشگر و خصمانه بوده دربروزاین مشکلات نیززیادبوده است(کرمی ،نوری،۱۳۶۴-۱۳۶۹).
طبق آماری که حکمت(۱۳۷۰)،به نقل از اوسترستران درباره ۳۰۰دخترجوان مجرم ارائه نمود، یادآوری کرده: ۱۵درصد ازآنان به علت های مختلف،از عوامل خانوادگی ومهرمادری محروم بودند.
از مقایسه اصول بزهکاری می توان نتیجه گرفت که روابط خانوادگی دانش آموزان بزهکاردرحد متعارف نیست.به این معنا که باتعارض والدین بایکدیگراحترام آن ها نسبت به هم کم بوده است وبین آن ها هم فکری وجود نداشته وهمچنین گزارش شده که تعداد بیشتری از دانش آموزان بزهکارنسبت به غیربزهکاردر خانواده هایی زندگی می کنندکه درآن ناپدری یانامادری وجوددارد.بررسی مظلومی (۱۳۷۱)،از۴۰نوجوان ۱۳-۱۸ساله پسرتهرانی که به دلایل وانگیزه های مختلفی خانه رابرای چندساعت تا چندروزترک کرده بودندنشان می دهند که کمبودعاطفه،درگیری ارزشی باوالدین،شرایط نامناسب زندگی درخانه به دلیل فوت-جدایی یاازدواج مجددیکی از والدین وفشارهای ناشی از اختلافات والدین بایکدیگرعلل به وجودآورنده فرارازخانه بوده است.
حسینیان آقا ملکی(۱۳۷۶)،ازپژوهشی باعنوان بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری وعزت نفس دانش آموزان متوسطه به نتایج زیر دست یافت:بین رفتاردموکراتیک والدین وتمامی ابعادعزت نفس دانش آموزان رابطه مثبت ومعنی داری وجورداردومیانگین عزت نفس دانش آموزانی که والدین آنان رفتاردموکراتیک دارندبیش ازمیانگین عزت نفس دانش آموزانی است که والدین سهل گیری دارند. همچنین بین رفتارمستبدانه وعزت نفس دانش آموزان رابطه منفی معنی داری وجوددارد ومیانگین عزت نفس دانش آموزانی که والدین آنان رفتارمستبدانه دارندکمترازمیانگین عزت نفس دانش آموزانی است که والدین سهل گیری دارند.علاوه براین میانگین عزت نفس تحصیلی وبدنی واجتماعی دانش آموزانی که والدین سهل گیری دارندبا میانگین عزت نفس دانش آموزانی که والدین آنان رفتارمستبدانه ای دارندتفاوت معناداری ندارد.همچنین دانستن خداوندبه عنوان منشأقدرت وآرامش وانجام فرایض دینی به صورت معناداری با درجه پایین افسردگی درهنگام ترخیص از بیمارستان ارتباط داشته است(فصل نامه اندیشه ورفتار،۱۳۷۶).
سهرابیان (۱۳۷۹)،در بررسی تاثیر نگرش مذهبی بر سازگاری فردی اجتماعی دانش آموزان نشان داد که بین اعتقادات مذهبی و سازگاری فردی اجتماعی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
البرزی وسامانی(۱۳۸۰)،رابطه بین اعتقادات واضطراب وفشارهای روانی رادرافراد سنجیدندوبه این نتیجه رسیدند که باافزایش نگرش مذهبی،میزان اضطراب وفشارروانی درافرادکاهش مییابد.
درتحقیقی ازخسروپورسازدونی(۱۳۸۰)،رابطه بین تأثیرارزش های مذهبی وطول درمان بیماران مبتلا به افسردگی اساسی وافسرده خویی را مورد بررسی قراردادندونتیجه گرفتندکه عقایدمذهبی دربیماران روانی می توانددرکاهش طول مدت درمان مؤثرباشد.نتایج یک آزمون نشان دادبیمارانی که باورهای مذهبی قوی داشتند واعمال مذهبی راانجام میدادند،نسبت به گروه دیگرکمترافسردگی داشتند.
نتایج بهرامی احسان ( ۱۳۸۱ )،نشان میدهد که بین جهت گیری مذهبی و « اضطراب» رابطه معکوس و بین جهت گیری مذهبی و «حرمت خود» رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد.
درتحقیق کشتکاران(۱۳۸۷)،که بر روی دانشجویان دانشگاه شیراز انجام شد مشخص شد که بین الگوهای ارتباطی خانواده باتاب آوری دانشجویان ارتباط معنی داری وجود دارد.
همچنین مؤمنی وشهبازی راد(۱۳۹۰) نشان دادند که بین معنویت،تاب آوری وراه بردهای مقابله ای با کیفیت زندگی رابطه وجوددارد.
هاشمی وجوکار(۱۳۹۰)،به بررسی رابطه بین تعالی معنوی و تاب آوری دردانشجویان دانشگاه پرداختند و نتیجه به دست آمده از این تحقیق بیانگرآن بود که بین تعالی معنوی دردانشجویان و تاب آوری ارتباط معنی داری وجود دارد.
درپژوهش حسینی قمی وسلیمی بجستانی(۱۳۹۰)مشخص شد که بین جهت گیری مذهبی وتاب آوری دربین مادران دارای فرزند بیمار رابطه معنی داری وجود دارد.
کرمی،زکی یی وعلیخانی(۱۳۹۱) دربررسی رابطه جهت گیری مذهبی بامیزان تاب آوری وامیدواری دردانشجویان دانشگاه رازی به نتیجه دست یافت که رابطه معنی داری بین جهت گیری مذهبی با تاب آوری و امیدواری وجود دارد.
جمع بندی پیشینه تحقیق
“