این نظریه، ریشه های اعتیاد فرد به اینترنت را به سالهای آغازین زندگی وی ارتباط میدهد. به عبارتی، عمدهترین دلایل گرایش اعتیادآور فرد به اینترنت، شوکهای روحی یا کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ارتباط با سایر ویژگیهای خاص شخصیتی و یا سایر اختلالات، خلق و خوها یا گرایشهای روانشناختی ارثی است. طبق این دیدگاه، بسته به حوادثی که در دوران کودکی برای فرد اتفاق افتاده است و یا ویژگیهای شخصیتی که در طی بلوغ در این فرد شکل گرفته است، او برای تقویت یک رفتار اعتیادآمیز یا هر رفتار دیگری مستعد می شود. دراین حالت، آنچه که اهمیت دارد، موضوع یا فعالیت نیست، بلکه فرد شرایطی است که وی متأثر از آن، معتاد می شود (معید فر و همکاران، 1384).
2 ـ 1 ـ 10 ـ 2 ـ نظریه کنترل اجتماعی
بر اساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان می شود، “پیوند اجتماعی” است، به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مسئولیت و اعتقاد است. ضعف هر یک از این چهار عنصر در فرد می تواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود .
الف)دلبستگی: کسانی که به دیگران دلبستگی و علاقه ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند.
ب)تعهد: هر چقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانوادهاش، دوستان و غیره کمتر باشد، احتمال ارتکاب رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
ج) درگیری (مشغولیت): کسانی که مشارکت مداوم در فعالیتهای زندگی، کار، خانوادگی و غیره ندارند و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.
د)باور و اعتقاد: اگر فردی اعتقاد قوی به ارزشها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزشها وفادار نباشد، احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود (امیدوار و صارمی، 1381).
2-1-10-3-شناختی
همانند دیدگاه روانکاوی، دیدگاه شناخی متوجه فرایندهای درونی است. البته این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها وانگیزشها تاکید کند، براینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده وتفسیرمی کنند وآنها را درحل مشکلات به کار می گیرند، تاکید دارد. اصولا دیدگاه شناختی بیشتر به افکار کنونی وشیوه های حل مساله توجه دارد تا تاریخچه شخصی. در این دیدگاه، اعتیاد به اینترنت برآمده ازشناختهای معیوب ویا پردازش معیوب شناختی است و درمان آن مبتنی بر تصحیح فرایند شناختهای معیوب است (امیدوار وصارمی، 1381).
بدون هیچ دلیل منطقی متفکران اعتیاد وقتی پیش بینی فاجعه می کنند بیمناکند. در حالی که معتادان تنها افرادی نیستند که نگرانند و اتفاقات منفی را پیش بینی می کنند، آنها تمایل به انجام این کار را بیشتر از بقیه دارند. یانگ پیشنهاد می کند که این نوع از افکار فاجعهآمیز ممکن است با استفاده افراطی اینترنت برای فراهم کردن مکانیزم فرار روانشناختی به منظور اجتناب از مشکلات واقعی یا درک شده مرتبط است. درمطالعات متوالی فرض می شود که شناختهای نابهنجار دیگر مثل اعتقادات مرکزی منفی، فاجعه آمیز، تعمیمی افراطی و تحریکات شناختی با استفاده افراطی از اینترنت مرتبط است. یانگ فرض می کرد که آنهایی که از باورهای مرکزی منفی رنج میبرند ممکن است کسانی باشند که بیشتر به ناتواناییهای تعاملی ناشناخته اینترنت به منظور غلبه به این ناشایستگیهای دریافتی کشیده شده اند. او پیشنهاد کرد که بازسازی شناختی باید برای درمان باورهای مرکزی منفی زیربنایی، تحریف های شناختی و توجیهات عقلانی مثل (فقط چند لحظه بیشتر اذیت نکنید) برای مدیریت موثر علایم اولیه بیماران مورد استفاده قرار گیرد (یانگ،2007).
2-1-10-4- رفتاری
این تبیین بر پایه مطالعات بی.اف.اسکینر راجع به شرطی شدن عامل یا کنشگر است. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش وارد اینترنت می شود. پاداشهایی که فرد از این رفتار میگیرد، فرار از واقعیت، رسیدن به عشق و سرگرمیهای زیاد است و چنانچه فرد در زمان های آتی نیز به این پاداشها نیاز داشته باشد، احتمالاً به اینترنت روی خواهد آورد. در نتیجه این روند تقویت شده و چرخه همچنان ادامه پیدا می کند (معید فر و همکاران، 1384).
2-1-10-5-شناختی- رفتاری
محققان اعتیاد اینترنتی را با علایم اعتیاد مشابه با اختلالات کنترل تکانهای در مقیاس محور یک DSM متصل کردند و اشکال گوناگونی از DSM-IV را برای بنا نهادن معیاری برای تعریف اعتیاد اینترنتی بکار گرفتند درمان رفتاری شناختی بعنوان یک اختلال کنترل تکانهای ثابت شده که درمانی مؤثری برای اختلالات وسواسی مثل اختلال انفجاری متناوب، قمار مرضی و موکنی میباشد. درمان شناختی ـ رفتاری همچنین در درمان استعمال مواد مخدر، اختلات عاطفی و اختلالات خوردن مؤثر است (یانگ،2007).
گسترش اعتیاد به اینترنت، با شرایط روانشناختی قبلی به وجود می آید. در اکثر مواقع، این آسیب شناسی شامل افسردگی، اضطرب اجتماعی و انواع روان پریش هاست. وقتی فرد در معرض استفاده از اینترنت قرار میگیرد، فرایند کاربرد مشکلزای اینترنت شروع می شود. این آسیب شناسی زمینهای، نوعی آمادگی وتمایل است و موجب شروع استرس می شود (امیدوار و صارمی، 1381).
دیویس (2001) مدل علت شناسی استفاده مرضی از اینترنت (استفاده کردن رویکرد شناختی ـ رفتاری) پیشنهاد کرد. فرض اصلی این مدل این بود استفاده مرضی اینترنت از شناختهای مشکل زا همراه با رفتارهای آمیخته شده بودند، که یا پاسخهای انطباقی حفظ می کند یا شدت آن را افزایش میگرفت ناشی می شد. این مدل بر افکار یا شناختهای افراد به عنوان منبع اصلی رفتاری غیرطبیعی تأکید می کند. او حدس زد علایم شناختی استفاده مرضی از اینترنت ممکن است اغلب پیشرفت کننده و علت علایم رفتاری یا هیجانی باشند یا بر عکس باشند. مشابه، فرضیات اساسی تئوری شناختی افسردگی، این مدل روی شناختهای انطباقی مرتبط با استفاده مرضی از اینترنت تمرکز دارد و در توضیح این نظریه دیویس (2001) مفاهیم علت های لازم، کافی و تسهیل کننده را توصیف می کنند.
علت ضروری: یک عامل سبب شناسی است که باید حضورداشته باشد، به منظوراینکه نشانگان اتفاق بیفتد.
علت کافی: یک عامل سبب شناسی است که وجود و اتفاق افتادن آن پدیدار شدن نشانگان راتضمین می کند.
علت تسهیل کننده: یک عامل سبب شناسی است که احتمال پیدار شدن نشانگان را افزایش میدهد اما نه علت ضروری است وکافی.
در مدل شناختی- رفتاری استاده مرضی از اینترنت وجود آسیب روانی زیر بنایی را بعنوان عادت درنظر گرفته شده بود همان طور که مطالعات رابطه بین اختلات روانشناختی مثل افسردگی، اضطرب اجتماعی و وابستگی به مواد را نشان داد.
برطبق گفته دیویس (2001) نظریه شناختی ـ رفتاری می تواند از آغاز و بقاء کاربرد مرضی اینترنت را توضیح دهد. این مدل استفاده مرضی تعمیم یافته اینترنت و استفاد مرضی فراگیر اینترنت از هم متمایز می کند. استفاده ویژه از اینترنت شامل سوء استفاده از عملکردهای خاص اینترنتی، مثل قمار بازی اینترنتی، خرید یا دیدن عکسهای جنسی اینترنتی می شود. او اظهار میدارد احتمال وقوع این رفتار خاص در صورتی که اینترنت موجود نباشد در دیگران نیز دیده می شود. استفاده مرضی فراگیر از اینترنت اشاره دارد به جایگاه سراسری بیشتری از رفتارهای اینترنتی که نمیتواند خارج از محدویت اینترنت، وجود داشته باشد مثل اتاقهای چت، گردش در وب، و ایمیل. مدل شناختی ـ رفتاری پیشنهاد می کند که شناخت های نابهنجار برای گسترش رفتارهای استفاده مرضی فراگیر اینترنت بحرانی هستند. مثل شناخت های نابهنجارشامل عدم اعتماد بنفس، نشخوار فکری، خودکارایی پایین و خودارزیابی منفی می شود. رفتارهای بد کارکردکه همراه با شناختهای استفاده اینترنت فراگیر مرضی اتفاق میافتد شامل استفاده وسواسی از اینترنت منجر به بازدههای منفی در کار، مدرسه یا روابط شخصی، افکار یا دروغگویی درباره استفاده از اینترنت و استفاده از اینترنت برای فرار از مشکلات فردی (مثل افسردگی، تنهایی و غیره) تمام وقت، شناختهای استفاده فراگیر مرضی از اینترنت و شدت رفتارها و ادامه تولید، بازدههای منفی بوجود آمدن احساس تنزل یافته از خود ارزشی و افزایش خروجی ها اجتماعی می شود.