کاپلان[1] (1998) تئوری توضیحی که مهارت اجتماعی ناکارآمد را طلب می کند ابداع کرد. فرض اولیه اش این بود که افراد افسرده و تنها دیدگاه منفی نسبت به صلاحیت اجتماعی خود دارند. دومین فرضیهاش این است که چند ویژگی ارتباطی که به واسطه کامپیوتر ایجاد می شود، وجود دارد که به اشخاصی که خود را در شایستگی، پایین اجتماعی میبینند نسبت داده می شود. فعل و انفعالات رابطههای که بواسطه کامپیوتر بوجود میآید به افراد انعطاف بیشتری درخود پندار نسبت به ارتباطات رودرو دارند در آنها اطلاعاتی که احساس کنند که منفی یا مضر است. را ویرایش یا حذف می کنند. همچنین بیشتری برای ساخت مبالغه یا تشدید جنبه های مثبت خود یک فرد وجود دارد. بنابراین برای بعضی افراد اینترنت محیطی فراهم می کند که آنها میتوانند تمرینهایی برای کنترل بر روی برداشتهایی دیگران از آنها دارند داشتند باشند. توضیح دادن فعل و انفعالات اجتماعی آنلاین ممکن است ریشه در اعتقاد مشخص باشد در این که روابط که بواسطه کامپیوتر ایجاد میشوند آسانتر داشته باشد (یعنی نیاز کمتری به مهارتهای بین فردی دارد) خطری کمتری دارد (بعنوان مثال گمنامی بیشتر، احساس فزایندهای ازخودآگاهی عمومی) و هیجان بیشتری نسبت به ارتباطات رودررو دارند. همانطور که مارتین و شوماخر (2000) تأیید کردن،″اینترنت از لحاظ اجتماعی می تواند رهاساز باشد یعنی فرد را از لحاظ اجتماعی آزاد می کند″.
2-1-10-7-نظریه عصب شناختی
نظریه های شناختی بر انتقال دهندههای عصبی مختل شده بویژه انتقال دهنده دوپامین برای درمان اعتیاد اینترنتی، استفاده میشوند. تا اندازهای بخاطر شباهتهای بین اعتیاد اینترنتی و وسواس فکری ـ عملی، فرض براین است که در اعتیاد انتقال دهنده عصبی″دوپامین نقش داردکه ادعا شده در اعتیادهای رفتاری مانند قمار مرضی، اعتیاد اینترنتی تأثیرگذار است. بطور متداول هیچ شاهد مستقیمی درحمایت نقش این سیستم انتقال دهنده سبب شناسی اعتیاد اینترنتی وجود ندارد. و بیشترین مورد ابتلاﺀ به اعتیاد اینترنتی در مراجعان نوجوان است. که آنها در خطر فزاینده برای این اعتیاد و اعتیادهای دیگر قرار دارند آنها فرض کردند که نابالغی سیستم منوآمین نرژیک قشر زیر قشری پیشانی در طی تکانشی بودن نوجوانی است (پلانتا[2] و همکاران، 2006).
2-1-10-8- مکانیسم های فرهنگی
فرض براین که مکانیسمهای فرهنگی حقیقتی را مشخص می کند که اعتیاد اینترنتی در جایی اتفاق می افتد که کاربرد کامپیوتر در دسترس باشد. گزارش حاکی از آن است که این اختلال در کشورهای مثل امریکا، فنلاند، مجارستان، چین وجود دارد احتمال کمتری وجود دارد، که اعتیاد اینترنتی در کشورهای کمتر توسعه یافته جایی که دسترسی به کامپیوتر و اینترنت محدود است وجود داشته باشد بجز افرادی که در چرخه آموزشی، شغلی یا دولتی قراردارند یا در میان نخبگان. همانطورکه رایانه ها بخش چشمگیر زندگی روزانه ما می شوند در موارد اعتیاد اینترنتی مدل ترمیمی که برای پرهیز از مشروبات الکلی بکار میرود کارآمد نیست. بنابراین متخصصان بالینی توافق کردند که درکل استفاده کنترل شده از اینترنت مناسبترین روش برای درمان اعتیاد اینترنتی است. تمرکز اولیه بررسی درمان برای هر دو رفتار رایانهای و غیر رایانهای درمان رفتاری است. رفتار رایانهای کاربرد برخط واقعی را با هدف اولیه پرهیز از کاربردهای مشکل زا بررسی می کند در حالیکه استفاده کنترل شده از اینترنت برای اهداف قانونی است برای مثال یک وکیل معتاد به دیدن عکسهای جنسی اینترنتی نیاز به یادگیری برای خودداری از دیدن وب سایتهای افراد بالغ دارد، در حالیکه هنوز توانایی دسترسی به اینترنت برای هدایت تحقیق قانونی و فرستادن ایمیل به مراجعان را دارد. رفتار غیر رایانهای به کمک به مراجعان برای گسترش تغییرات مثبت شیوه زندگی برای زندگی بدون اینترنت تمرکز دارد. فعالیتهای زندگی که با رایانه انجام نمیشوند ممکن است شامل عملکرد ارتباطی، اجتماعی و شغلی شده و با آن ارزیابی شوند. یانگ استفاده کردن از ثبت روزانه اینترنت را برای ارزیابی رفتار رایانهای حد پایه برای درمان کلینکی پیشنهاد کرد. وقتی که حد پایه مشخص شد درمان رفتاری برای یادگیری مجدد اینکه چگونه از اینترنت برای دستیابی به بازده خاص استفاده شود مثل کاربرد برخط تعدیل شده و خصوصاً پرهیز از کاربردهای برخط مشکلزا و استفاده کنترل شده برای اهداف قانونی مورد استفاده قرار داد. مدیریت رفتار برای هر دو کاربر رایانه و رفتار غیر رایانهای انطباقی بر روی رفتار کنونی تمرکز دارد (یانگ، 2007).
2-1-11-اقدام های درمانی
2-1-11-1- دارو درمانی :
هادلی و همکاران (2006 ) نتایجی را از یک مطالعه 19 آزمودنی که به وسواس فکری ـ عملی کامپیوتر مبتلا بودند گزارش کردند. آنها به دنبال توقف 9 هفتهای دارو نما به مدت 10 هفته، داروی سیتالوپرام دریافت کردند. در اولین مرحله (مرحله دارونما) آزمودنیها بهبود چشمگیری در ساعاتی که به فعالیت کامپیوتری غیر اصولی میپرداختن تجربه کردند و این بهبودها در سرتاسر مرحله دوم هم ادامه داشت (مرحله دارو). اگر چه تفاوتهای چشمگیری بین گروهای مصرف داروی سیتالوپرام و داروپلاسبو وجود نداشت این نتایج نشان داد بهبودی که آزمودنیها تجربه کردند می تواند نتیجه تأثیر دارونما باشد.
ساتر و همکاران به نقل یانگ (1999)در یک مورد جداگانه گزارش کردند که داروی سیتالوپرام اصرار آزمودنیها را برای قمار بازی اینترنتی کاهش می دهد.
شاپیرا[4] و همکاران (2000) از نتایج داده های مرتبط به گذشته از مدیریت داروی که روی 15 نفر از افرادی که استفاده مشکل زا از اینترنت داشتند را گزارش کردند. 5 نفر از 14 (36%) نفرآزمایشهای درمان انفرادی ضد افسردگی دریافت و به نتایج مطلوبی دست یافتند که با عنوان کاهش معتادل و مشخص در استفاده از اینترنت، تعریف شد. از بین 9 نفری که آزمایشهای (مثل فلوکستین، پارادوکسین، سرترالین) دریافت کرده بودند فقط در دو نفر نتایج رضایتبخشی مشاهد شد و همچنین از بین 24 نفر مورد آزمایش که یک داروی تعدیل کننده رفتار دریافت کرده بودند فقط در 14 نفر از آنها نتایج مثبتی مشاهده شد این پاسخهای مطلوب وقتی در آزمایشها به طور همزمان از محرکها یا داروهای ضد افسردگی استفاده شد به 75/0 افزایش یافت.
[1] - Caplan
[2] - Pallanti et al
[3] - Drug therapy
[4] - Shapira et al