با توجه به تعاريف متعدد و تحقيقات صورت گرفته در ايران و جهان با موضوع سرمايه اجتماعي يكي از جامعترين تعاريف كه توسط عبداللهي و موسوي جمعبندي و بيان شده است را در اين تحقيق مبناي عمل قرار خواهد گرفت كه در آن سرماية اجتماعي تعريف شده است به: آن نوع شبكهاي از روابط و پيوندهاي مبتني بر اعتقاد اجتماعي بين فردي و بين گروهي و تعاملات افراد با نهادها، سازمانها و گروههاي اجتماعي است كه قرين همبستگي و انسجام اجتماعي و برخورداري افراد و گروهها از حمايت و انرژي لازم براي تسهيل كنشها در جهت تحقق اهداف فردي و جمعي است. (موسوی و عبداللهی- 1386: 212)
پس سرمايه اجتماعي را در 3 بعد در نظر گرفته ميشود:
- مشاركت اجتماعي يا روابط الجهني، شبكة روابط با گروهها و نهادها
- اعتقاد اجتماعي به نهادها، گروهها و قواعد عمل جمعي و اعتقاد بين فردي
- همبستگي و انسجام اجتماعي
رابطه سرمايه اجتماعي با هويت
1-اعتماد اجتماعي:
اعتماد و لازمه شكل گيري پيوندها و معاهدات اجتماعي است، اعتماد اجتماعي ايجاد كننده تعاون و همياري است و فقط در اين حالت است كه در عين وجود تفاوتها قادر به حل مشكلات و انجام تعهدات اجتماعي ميشود. اعتماد اجتماعي برگرفته از عدالت ـ برابري و امنيت اجتماعي نيز زاينده آنها ميباشد. آنتوني گيدنز، اعتماد و تأثير آن بر فرآيند توسعه را زيربنا و زمينه ساز اصلي در جوامع مدرن ميداند، هر جا كه سطح اعتماد اجتماعي بالا باشد مشاركت و همياري مردم در عرصههاي اجتماعي بيشتر و آسيبهاي اجتماعي كمتر است (اكبري، 1383؛11).
زتومكا كه در ميان جامعه شناسان معاصر مبحث اعتماد اجتماعي را مورد عنايت ويژه قرار داده؛ معتقد است كه توجه به اعتماد اجتماعي ايده جديدي نيست، بلكه يك جريان چند قرني است..
بنظر او “برخورداري جامعه جديد از ويژگي هاي منحصر بفردي چون آينده گرايي؛ شدت وابستگي متقابل، گستردگي و تنوع جوامع، تزايد نقشها و تمايز اجتماعي، بسط نظام انتخاب، پيچيدگي نهادها و افزايش ابهام، ناشناختگي و تقويت گمنامي، و غريبه بودن نسبت به محيط اجتماعي، توجه به اعتماد اجتماعي و نقش آن در حيات اجتماعي شاهد رشد نوعي جهت گيري فرهنگ گرايانه كه در خود نوعي چرخش از مفاهيم سخت به مفاهيم نرم را دارد. چنين چرخشي زمينه توجه عميقتر به مفاهيم اعتماد را به دنبال داشته است و در طي دو دههگذشته شاهد موج جديدي از مباحث مربوط به اعتماد در مفاهيم علوم اجتماعي بويژه جامعه شناسي هستيم (ازكيا و عفاري، 1382، 280).
هرچه يك گروه اجتماعي داراي شعاع اعتمادبالاتري باشد، سرمايه اجتماعي بيشتري نيزخواهد داشت . چنانچه يك گروه اجتماعي برون گرايي مثبتي نسبت به اعضاي گروههاي ديگر نيز داشته باشد، شعاع اعتماد اين گروه از حد داخلي آن نيز فراتر مي رود.