امیل دورکیم از اولین جامعه شناسانی است که مفهوم انسجام و همبستگی اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است و وجود آنرا برای هر جامعهاي لازم ميداند.
جاناتان ترنر به نقل از دورکیم ميگوید انسجام وقتی رخ ميدهد که عواطف افراد به وسیله نمادهای فرهنگی تنظیم شوند، جايیکه افراد متصل به جماعت، اجتماعی شده باشند، جاييکه کنشها تنظیم شده و به وسیله هنجارها هماهنگ شدهاند و جاییکه نابرابریها قانونی تصور ميشود(اکبری ؛17:1383).
بنابراین جوامع مادامیکه جمعیت آنها اندک بوده و جوامعی ساده با باورها و ارزشهای محدود و ساده بودند انسجام در آنها مکانیکی بوده است اما دورکیم معتقد است جوامع سنتی در روند تکاملی خود تحت تاثیر عواملی، تغییراتی را در خود پذیرا ميشوند مهمترین این عوامل از نظر دورکیم پیشرفت تقسیم کار است که باعث تحولی عظیم در این جوامع گشته و در حقیقت بدلیل تقسیم کار است که جامعه سنتی مبتنی بر انسجام مکانیکی به جامعه صنعتی مبتنی بر همبستگی ارگانيكي تبدیل ميگردد(همان :18).
لذا وجود تقسیم کار است که جامعهاي با ماهیتی سنتی را به جامعهاي دگرگون شده و با ماهیتی صنعتی بدل ميکند. تقسیم کار هر چه پیچیدهتر و تخصصیتر ميشود توافق روی دایرههای اخلاقی کاهش ميیابد و تمایزات بین افراد رشد میکند وفاق حاصل از انسجام مکانیکی جای خود را به وفاق جدیدی ميدهد که برخاسته از انسجام ارگانيكی نظم جدید است (همان :18). اما در این زمینه که چه چیزی تقسیم کار را ایجاد و تشدید ميکند دوركیم ميگوید «بین تراکم مادی و تراکم اخلاقی پیوند نزدیکی وجود دارد به گونهاي که با افزایش تراکم مادی دورکیم به عناصری چون افزایش تراکم جمعیت، افزایش و تشکیل شهرنشینی، تعداد و سرعت راههای ارتباطی و حمل و نقل اشاره دارد». دورکیم معتقد است وقتی جامعهاي افزایش یافته متنوع ميگردد. رشد و افزایش تعاملات افراد به پیچیدگی و تخصصیتر شدن تقسیم کار و تراکم اخلاقی ميانجامد و به تعبیر گیروشه از این جریان متحرک عمومی، لاجرم درجه بسیار بالایی از فرهنگ حاصل خواهد شد. و بنا براین همین شدت روابط است که تمدن را در جوامعی ميسازد که انسجامش دیگر از نوع ارگانیکی است.(همان :18-19).
3-مشارکت اجتماعی:
واژه مشارکت يك كلمهی عربی و بر وزن مفاعله است. مشارکت در فرهنگ معین به معنای شرکت دادن، انبازی کردن و همین طور به معنای تعیین سود یا زیان دو یا چند تن که با سرمایه یهای معین در زمان های مشخص به بازرگانی پرداختهاند آمده است .دهخدا نیز در لغت نامهی خود این مفهوم را مأخوذ از تازی و به معنی شراکت و انبازی کردن و حصهداری و بهرهبرداری میداند.(اکبری؛ 27:1383) همچنین عدهاي مشارکت را از لحاظ لغوی به معنی کمک فعال و واقعی مشخص به یک عمل ميدانند. آلن بیرو ميگوید: «مشارکت به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است، به همین جهت از دیدگاه جامعه شناسی باید بین مشارکت بعنوان حالت یا وضع (امر شرکت کردن) و مشارکت بعنوان عمل و تعهد مشارکت) تمیز قائل شده واژه مشارکت معادل واژه «participation» لاتین است که از حیث لغوی به معنای درگیری و تجمع برای منظور خاص ميباشد. در فرهنگ بینالمللی و بستر معانی زیر برای اصطلاح «participation» آمده است: عمل یا وضعیت شرکت جستن، بهرهوری در چیزی، مشارکت بر اساس رابطه خویشاوندی که بیش از یک نفر در آن شرکت داشته باشند.(همان :28-27)
امامفهوم مشارکت قدمتی به درازای تاریخ زندگی اجتماعی بشر دارد که در طول حیات طولانی خود روند تکامل و دگرگونی را پشت سرگذاشته و به اقتضای شرایط زمانی و مکانی خود تعاریف مختلفی به خود دیده است. کائوتری اعتقاد دارد که مشارکت به قدمت تاریخ بشری پیشینه دارد چرا که نظر و عمل مشارکت در بطن هر جامعه و در مفاهیمی چون دلبستگی، اتحاد، همکاری، انجمن و مانند آنها نهفته است و از قدیم شالوده پیدایش اجتماعی ـ انسان شناختی نوع بشر تلقی شده است(اکبری؛ 28:1383). به نظر هال تعارض بین دیدگاه های عمل گرایانه و دیدگاه های عمدتا فلسفی از مشارکت موجب شده است که مفهوم مشارکت تبدیل به یک مفهوم چند وجهی شود و در طی زمان با معنای متفاوتی هویدا شود.(ازکیا و غفاري؛ 183:1380).
به دلیل همین پیچیدگی است که تعریف واحدی از مفهوم مشارکت نميتوان یافت که همه صاحبنظران روی آن توافق داشته باشند، لذا تعاریف گوناگونی از مشارکت در حوزههای مختلف علوم انسانی وجود دارد که به ذکر تعدادی از آنها مبادرت خواهیم کرد:
همچنین در تعریف مشارکت گفته شده: «مشارکت مردمی به معنای کوشش و تلاش جمعی در یک چارچوب سازمانی است که اعضا با ائتلاف منابع در صدد دستیابی به اهداف خودشان هستند. در نتیجه، مشارکت فرایندی فعال است که هر یک از مشارکتکنندگان به واسطه اندیشه، تأمل و نظارت فعالشان به اقدام و عمل مشارکتی ترغیب ميشوند».
بنابراین مشارکت اجتماعی را ميتوان فرایند سازمان یافتهاي دانست که از سوی افراد جامعه به صورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدفهای معین و مشخص به منظور سهیم شدن در منابع قدرت انجام ميگیرد. شهود چنین مشارکتی، وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها، سازمانهای محلی و غیر دولتی است .(همان، 293).