واژه نیاز ابتدا در اوایل دهه 1930 در مباحث روان شناسی به کار گرفته شد و منظور از آن متغیر انگیزاننده بود که باعث رفتار خاصی در فرد می شد. به تعبیر دیگر نیاز عبارت بود از یک خواست که باعث رها شدن انرژی می گردید و نیرویی ایجاد می کرد که برای نیل به هدف خاصی، رفتار ویژه ای را موجب می شود (بابایی، 1386 ).
نیاز یک مفهوم عمومی است که در زمینه های مختلف کاربرد نسبتا وسیعی دارد و تعاریف متعددی از آن ارائه می شود. این تعاریف اگر چه یک نوع مفهوم یا احساس مشترکی را انتقال می دهند با این وجود از مناظر و ابعاد مختلف و بعضا متفاوتی بدان می نگرند. در یک تعریف عمومی، نیاز چیزی است که برای ارضا و تحقق یک هدف قابل دسترس، ضروری یا مفید است. از این منظر نیاز یک نقش واسطه ای پیدا می کند که رفع آن موجب تحقق هدف یا تسهیل در آن می شود ( عباس زادگان و ترک زاده، 1386 ).
نیاز از نظر لغوی به معنای کمبود، احتیاج و از نظر مفهومی به یک حالت میان آنچه هست و آنچه می بایست باشد اطلاق می گردد ( پروند، 1385 ). در زمینه آموزش و یادگیری، نیاز برحسب ویژگی ها، توانایی ها یا دانش و نگرش هایی تعریف می شود که لازم است یادگیرنده یا گروهی از یادگیرندگان، از آن برخوردار باشند ولی در حال حاضر فاقد آن هستند ( میرزابیگی، 1389 ).
به طور کلی مفاهیم ارائه شده از نیاز را می توان در یکی از طبقات زیر قرار داد:
نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب: در این دیدگاه نیاز عبارت است از فاصله میان نتایج جاری و نتایج مورد نظر، بر اساس این نظریه نیاز در قلمرویی وجود دارد که در آن بین موقعیت واقعی با موقعیت مطلوب فاصله و شکاف موجود است این تعریف از نیاز امروزه طرفدار بیشتری دارد هر چند برخی منتقدین تشخیص موقعیت مطلوب را مشکل می دانند و آن را امری ارزشی می دانند که از فردی به فرد دیگر متفاوت است در نتیجه موقعیت مطلوب را امری نسبی می دانند ( کافمن، 1991 ).
نیاز به عنوان یک خواست یا ترجیح: در دیدگاه دوم نیاز عبارت است از خواست یا ترجیح، این برداشت از نیاز عموما دارای کاربرد گسترده ای در حوزه نیاز سنجی است. آن چه هسته اصلی در این نظریه را تشکیل می دهد آن است که نظریات و عقاید افراد و گروه ها در خصوص نیازها کانون اصلی نیاز سنجی است نه فاصله یا شکاف بین وضع مطلوب و وضع حاضر ( سوارز، 1996).
نیاز به عنوان یک عیب یا نقصان: سومین برداشت از نیازها، از نظر اسکریونبه عنوان یک نقصان، عیب و یا نوعی کمبود است. هنگامی که نوعی توانایی، مهارت و یا نگرش وجود نداشته باشد، و این غیبت منجر به ایجاد ضرر یا خسران در عملکرد فردی و یا سازمانی گردد، نشانگر وجود نیاز می باشد. بنابراین نیاز هنگامی مطرح می شود که در یک مورد خاص، سطح حداقل رضایت به دست نمی آید و یا نمی تواند بدست آید ( فتحی واجارگاه، 1388 ).
بنابراین می توان گفت آن چه که بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد، آن چه که ترجیحات، علائق و انتظارات افراد را شکل می دهد و سرانجام آن چه که بر عملکردهای مطلوب اثر منفی دارد، همگی نشانگر نیاز هستند.
2-2-1-1- اهمیت نیازها در زندگی انسان
همه روانشناسان به نیازها به منزله ی انگیزه های مهم رفتار توجه کرده اند. موجودیت زندگی و بقای انسان مشروط به وجود نیازهاست؛ زیرا زندگی حرکت و پویایی و یک جریان خودابقا کننده است. آن چه انسان را به تلاش و تکاپو وامی دارد و برای رفتار انرژی تولید می کند، همین نیازهاست.
نیازها همیشه به طبقه ای از اشیای هدف یا رویدادها مربوط می شود، بنابراین وقتی فرد به آب نیاز دارد، فقط نیازمند نیست، بلکه به چیزی نیازمند است. نیازها با مشخص کردن این که آیا به شی هدف نزدیک شد یا از آن دوری جست، نقش بسیار مهم در هدایت رفتار ما ایفا نموده و در نتیجه از خطرات و آسیب های احتمالی ما را مصون می دارد. « شدت رفتار » نیز با میزان قدرت نیاز مربوط به آن، تعیین می شود. این که انسان چه رفتاری را ابتدا باید انجام دهد و چه کاری را به بعد موکول کند، به ماهیت و نوع نیاز بستگی دارد. شدیدترین نیاز، فوری ترین توجه را دریافت خواهد کرد ( شجاعی، 1386 ).
وجود نیاز چنان در زندگی انسان مهم و حیاتی است که فقدان آن باعث رکود و مرگ تدریجی او خواهد شد. خداوند انسان را نیازمند آفریده تا همیشه به تلاش و تکاپو در پی جبران کاستی ها و ارضای نیازهای خود بوده و مسیر تکامل را بپیماید. بنابراین نیازها یگانه عامل انگیزش رفتار محسوب می شوند، اما برخی این تبیین را کافی ندانسته و معتقدند که: « خود نیاز به تنهایی نمی تواند عامل فعالیت انسان باشد؛ زیرا نیاز نوعی نداشتن و کمبود است. آن چه می تواند عامل فعالیت انسان بوده و نیروی انگیزشی داشته باشد احساس نیاز است. وقتی انسان چیزی را در خود احساس نیاز کرد و دانست که داشتن آن در بقای او نقش دارد یا نوعی ارزش محسوب می شود، در جهت نیل به آن تلاش می کند» ( مصباح یزدی، 1385 ).
[1] - Kaufman
[2] - suarez
[3]- scriven