1-5-6 تعریف عملیاتی خودپندارۀ تحصیلی: 9
1-6 متغیرهای تحقیق: 10
فصل دوم: مبانی نظری پژوهش و پیشینه تحقیق. 11
2-مقدمه : 12
2-1تعریف فراشناخت.. 12
2-1-1 راهبردهای فراشناختی. 13
2-1-1-1 خودآموزی. 16
2-1-1-2 خودبازبینی. 16
2-1-1-3 خودپرسی. 16
2-1-1-4 خود نظم دهی. 17
2-1-1-5 تدریس دو جانبه 17
2-1-1-6 بازآموزی اسنادی. 18
2-1-2 راهبردهای براون در بارهی کمک به فراشناخت دانشآموزان. 18
2-1-3 راهبردهای گوستا برای پرورش فراشناخت دانشآموزان. 20
2-1-4 ویژگی راهبردهای فراشناختی. 23
2-1-5 ارزشیابی رشد توانایی های فراشناختی. 27
2-2تعاریف خلاقیت.. 27
2-2-1 اهمیت خلاّقیت.. 31
2-2-2 مراحل خلاّقیت.. 31
2-2-3 ویژگی های مهم در خلاقیت.. 32
2-2-4 عوامل مؤثر در خلاّقیت و رشد آن. 34
2-2-5 خلاّقیت از دیدگاه مکاتب مختلف.. 35
2-2-5-1 مکتب رفتارگرایی: 35
2-2-5-2 مکتب روانکاوی : 36
2-2-6 ویژگیهای افراد خلاق. 37
2-2-6-1 ویژگیهای شناختی افراد خلاق. 37
2-2-6-2 ویژگیهای انگیزشی افراد خلاق. 37
2-2-6-3 ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق. 38
2-2-7پرورش خلاّقیت و ایدهپردازی در دانشآموزان. 42
2-2-8 اصول تورنس… 43
2-2-9 الگوی پرورش خلاقیت ویلیافر. 44
2-3 خود پنداره 46
2-3-1 تعاریف خود پنداره 47
2-3-2منابع تشکیل دهندۀ خود پنداره 49
2-3-3 ابعاد خودپنداره 50
2-3-4 رشد و تغییر خود پنداره 51
2-3-5 عوامل موثر بر رشد خودپنداره 52
2-3-6اهمیت خودپنداره 53
2-3-7 اجزا و عناصر خودپنداره 54
2-3-8 ویژگیهای خود پنداره 56
2-3-9 الگوهای نظری خودپنداره 58
2-3-9-1الگوهای تک بعدی : 58
2-3-9-2الگوی چند بعدی خودپنداره 59
2-4 پیشینه تحقیق. 63
2-4-1 مروری بر پیشینه داخلی. 63
2-4-2 مروری بر پیشینه خارجی. 64
فصل سوم:روش اجرای تحقیق. 69
3- مقدمه 70
3-1روش تحقیق. 70
3-2 جامعه آماری. 70
3-3 نمونه و روش نمونه گیری. 70
3-4 ابزارهای تحقیق. 71
3-5 روش اجرای تحقیق. 72
3-5-1 بسته آموزشی راهبردهای فراشناختی. 72
3-5-2 بستۀ آموزشی خلاقیت.. 72
3-6 روش تحلیل دادهها 72
فصل چهارم: یافته های پژوهش… 73
4- مقدمه 74
4-1توصیف داده ها 75
4-2 یافته های استنباطی. 78
4-3 فرضیه اول پژوهش… 79
4-4 فرضیه دوم پژوهش… 80
4-5 فرضیه سوم پژوهش… 82
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات.. 83
5-1 بحث و نتیجه گیری: 84
5-1-1بحث و بررسی فرضیه اول: 84
5-1-2 بحث و بررسی فرضیه دوم: 84
5-1-3 بحث وبررسی سوم فرضیه سوم 85
5-2محدودیتها و مشکلات تحقیق. 87
5-2-1 محدودیتهای در اختیار: 87
5-2-2محدودیتهای خارج از اختیار: 88
5-3 پیشنهادها 88
5-3-1 پیشنهادهای کاربردی. 88
5-3-2 پیشنهاد برای سایر پزوهشگران. 89
پیوست ها 90
منابع و مآخذ. 109
منابع فارسی. 109
منابع انگلیسی. 112
چکیده
به منظور بررسی تأثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی و خلاقیت برخود پندارۀ تحصیلی دانش آموزان در یک روش شبه آزمایشی 54 نفر از دانشآموزان دختر پایه هفتم یکی از مدارس منطقه 2 تهران از میان 75 نفر از دانشآموزان همین پایه در مکان مذکور بصورت تصادفی ساده انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 18 نفر ) گمارش شدهاند. افراد نمونه قبل و بعد از اجرای متغیرهای مسـتقل راهبردهای فراشناختی (گروه آزمایشی1) و آموزش خلاقیت (گروه آزمایشی2) پرسشنامه خودپندارۀ تحصیلی (دلاور،1372) را تکمیل کردهاند. آموزش راهبردهای فراشناختی با استفاده از مدل سکستون و همکاران(1998) در گروه آزمایشی 1و آموزش خلاقیت با استفاده از مدل ویلیامز(1970) و تورنس (1962) در گروه آزمایشی 2 اجرا شده و گروه گواه هیچ نوع آموزشی دریافت نکردهاست.
تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان دادهاست با 95 درصد اطمینان آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودپنداره تحصیلی دانشآموزان پایه هفتم مؤثر است ضمن آنکه با 95 درصد اطمینان آموزش خلاقیت نیز بر خودپنداره تحصیلی این گروه از دانشآموزان مؤثر میباشد.
کلید واژهها: دانش آموزان پایۀ هفتم_ راهبردهای فراشناختی_ خلاّقیت _ خودپندارۀ تحصیلی
1- مقدمه
از برجستهترین ویژگیهای انسان و اساس تداوم حیات قدرت اندیشه است. و یکی از کمبودهای حسرتبار در بسیاری از دانش آموزان و در مراحل بعد بزرگسالان، ناتوانی آنها در بیان اندیشه و حل مسئله و به نوعی ابداء و نوآوری میباشد. اگر چه انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکّر و اندیشه فارغ نبوده وبا نیروی تفکّر صحیح، تصمیم گرفته و توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل گردد. ولی لازمهی درست اندیشیدن و تفکر خلاّق، حل مسئله، تمرین اسـت.با توجه به اینکه از پیچیدهترین و عالیترین جلوههای اندیشه انسان تفکّر خلاّق است. لازم است دانش آموزان با اندیشههای زیبا خو بگیرند. بنابراین مهمترین نقش مربی این است که دانش آموزانرا به این راه هدایت کند و از راهبردهای مختلفی استفاده نماید. از جمله این راهبردها آموزش فرا شنـاخت و آموزش دست سازههای خلاّق اسـت که در سالهای اخیر مورد توجه آموزش و پرورش قرار گرفتهاست. تجربه نشان میدهد که اگر مفاهیم روان شناسی شناختی و فرا شناختی و کارهای عملی (دست سازهها) خوب توصیف کنیم و آموزش دهیم شاهد پیشرفت چشمگیری در جهت پرورش نسلی خلاّق با قدرت حل مسئله بالا و شکوفایی استعدادها در زمینههای مختلف تحصیلی در آموزش و پرورش خواهیم بود. که به نوعی این امر سسب با رفتن عزت نفس در نوجوانان ما خواهد شد و در پی آن بر افزایش خود پندارۀ تحصیلی افزوده میگردد.
این مفاهیم با بسیاری از اعتقادات، متخصصان آموزش و پرورش تناسب دارد. یعنی با حمایت از یادگیری فعال و نه منفعل و با قائل بودن ارزش برای تفاوتهای فردی و با احساس دربارهی اینکه دانش آموزان انسانهای جامعای هستند. دانش آموزان اغلب سعی میکنند، آموزشهایی را دنبال کنند، در حالی که عقیدهای دربارهی کاری که انجام میدهند، ندارند و غالباً از تشریح روشهای خودشان برای حل مسائل ناتوان هستند. و یا قادر به نوآوری و ساخت نیستند. اگر رفتار هوشمندانه به عنوان محصول تعلیم و تربیت گسترش پیدا کند، باید راهبردهای آموزشی که بطور هدفمند سوگیری شده و تواناییهای فراشناخت و تفکّر خلاّق، و ساخت و تولید ابزاری جدید که بر گرفته از فکر و ایدۀ نو برای ایجاد بازار کار را گسترش میدهد، در روشهای تدریس آموزش و پرورش برنامه ریزی شود.
جالب توجه است که آموزش مستقیم فراشناخت ممکن است مفید نباشد، زیرا وقتی راهبردهای حل مسأله به دانش آموزان تکلیف میشود به جای اینکه به وسیلهی خود آنها ایجاد شود ممکن است عملکرد آن چندان مطلوب نباشد، باید توجه کرد که وقتی فرا شناخت تدریس میشود فشار اضافی به دانش آموزان برای تمرکز بیشتر وارد نشود.
از راههای مختلفی می توان توانایی فرا شناخت و خلاّقیت دانش آموزان را افزایش داد. از جمله این روشها طرح سؤال و الگو دادن به دانش آموزان می باشد (درویزه1377) در این رابطه پالینسکارو براون آموزش دوجانبه را مطرح کردند.
علاوهبراین، بزرگسالان هدفها و منظورشان را به وسیلهی هماهنگی ماهرانهی راهبردهای متنوع پیشرفت میدهند که شامل تولید کردن، سازماندهی، ارزیابی و تدوین گفتههای خود، میباشد. بر عکس، دانشآموزانی
که در فرآیند حل مسئله مشکل دارند روشهای متفاوت و ناآگاهانهای را برای ترکیب کردن به کار میبرند که نقش برنامهریزی را به حداقل میرساند و عمدتاً بدون کنترل فراشناختی عمل میکنند (مکاچن 1981،به نقل از دلاپازو گرام،1977)
در پژوهش حاضر محقق در صدد است اثرآموزش راهبردهای فراشناختی (سکستون وهمکاران 1977) TREEو خلاقیت را برخودپندارۀ تحصیلی دانشآموزان دختر با استفاده ازپنج خرده فرایند راهبردهای فرا شناختی و آموزش خلاقیت برای ایجاد تفکّر خلاّق با توجه به اصول ویلیامز و تورنس بررسی کند.
1-1بیان مسأله:
یکی از صفات ممتاز آدمیان آفرینندگی (خلاقیت) است . خلاقیت در علم ، هنر، ادبیات، و سایر جنبههای فرهنگ و تمدن همواره مورد احترام انسانها بوده است، و به همین سبب پرورش استعدادهای خلاق باید سر لوحه هدفهای آموزش و پرورش قرار گیرد. امروزه صاحب نظران، خلاقیت را دانشی بنیادی برای هر گونه تغییر و نوآوری وعاملی مهم در شتاب بخشیدن به نوآورریهای علمی و فناورانه بشر میدانند. مطالعات موجود نیز نشان میدهند که مر کز ثقل حرکات نوین در آینده را خلاقیت و میزان بهر ه گیری از تفکر خلاّق تشکیل میدهند. بر این اساس، یکی از چالش های جدی و قا بل پیش بینی بشر در آینده مساله میزان بهره گیری از ذهن و شخصیتهای خلاق در حوزه های مختلف علمی و پژوهشی، فناورانه و بهداشتی است (پیرخائفی و همکاران،1388) خلاقیت به عنوان پرقدرتترین توانایی بشری در نهاد آدمی از کودکی گرفته تا بزرگسالی جای دارد. به قول راجرز آدمی ذاتاً خلاق متولد می شود، با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی تکامل یافته و پیشرفته نیست و به همین دلیل نیازمند به توجه و هدایت است. قطعاً نخستین جایگاه خلاقیت دوران کودکی است. بنابراین مدت زیادی لازم است که کودک تجربه اندوزی کند و خلاقیتش را غنا بخشد. بدون تردید، خلاقیت تنها برای دوران کودکی مورد نیاز نیست.کودک به خلاقیت برای تمامی عمر نیاز دارد. گیلفورد خلاقیت را عمل یا رفتاری میشناسد که راه حلی مناسب برای مشکل ارائه نماید. او میگوید خلاقیت عبارت است از نشان دادن عمل یا رفتار و توانایی خلاق و به طور کلی عمل خلاقانه یعنی ارائه راه حل مناسب برای مسائل و مشکلات. بنابراین انسان تا با مشکل روبرو نشود خلاقیتی از او صادر نمیشود. بنابراین خلاقیت مستلزم بهره گیری از نوعی تفکر است که گیلفورد آن را تفکر واگرا می نامد یعنی یافتن راه حل مسئله به صورت متفاوت راه حلهای معمولی(پیر خائفی،1384) خلاقیت یکی از ابعاد شناختی فرد است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش موثری دارد. تمامی اختراعات و دستاوردهای علمی و هنری بشر از خلاقیت سر چشمه میگیرد. پژو هشهای انجام شده در زمینه خلاقیت نشان میدهد که با کار برد شیوههای مناسب می توان آنرا پرورش داد. به نظر میرسد آموزش راهبردهای فرا شناختی یکی از شـیوههای پرورش خلاقیت باشد.خود پنداره نیز از متغیرهایی هستند که هم میتوانند با خلاقیت در ارتباط باشند و هم اینکه تحت تأثیر تغیرات ناشی از آموزش راهبردهای فراشناختی قرار گیرد.
خود پنداره، شبکهای از عقاید و باورهای مثیت و منفی در مورد خود، پذیرش یا رد خود میباشد.در پژوهـشهای مختلف این مفهوم با اصطلاحات متفاوتی مترادف با عزت نفس و خود تنظیمی تعریف شده است.خودپنداره تحصیلی نیز فرایند شکل گیری ارزشیابی از خود پنداره متأثر از تجـربههای آموزشی دانـشآموزان و تفسیر محیط آموزشی (پکران و همکاران،2011) و بیانگر دانش و ادراکات فردی درباره نقاط قوت و ضعف خودمان در یک حوزه تحصیلی معین و عقاید فردی در باره تواناییهایمان در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی در سطوح طراحی شده است و یکی از بهترین پیش بینی کنندهها و میانجیها برای متغیرهای انگیزشی اثر بخش و غیر اثر بخش و از جمله عوامل مؤثر در فرایند یادگیری میباشد (اکرم راناوظفراقبال،2005) راهبردهای شناختی راههای یادگیری هستند. در قیاس با آنها، راهبردهای فراشناختی تدبیریهایی هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و کنترل و هدایت آنها.(فلاول،1979) هر چند این راهبردها قابل یادگیری هستند ولی بعضی از یاد گیرندگان از عهده یادگیری آن بر نمیآیند و لازم است در این زمینه آموزش ببینند (سیف،1392)
وقتی که ما یک چیز را شناسایی میکنیم، نامی را به خاطر میآوریم، جمله را میفهمیم یا نظری ارائه میکنیم و یا یک مسئله را حل میکنیم دست به عمل شناخت میزنیم. فراشناختی نیز نقش بارزومهمی در حل مسئله، کنترل خود، خود آموزی و تغییر رفتار دارد (نیازآذری،1382)
در فرایند یادگیری، باید فضایی ایجاد کردتا دانش آموزان فرصت اندیشه پیدا کنند و معلم به جای آموزش اندیشه، چگونه اندیشـیدن را آموزش دهد. بسـیاری از محافل آموزشی به جای این که برای پرورش اسـتعدادهای فکری نوجوانان اهمیت قائل شوند، بر یادگیری اطلاعات و محتویات تأکید میکنند. با توجه به اهمیت خودپندارۀ تحصیلی دانشآموزان بویژه از بعد اثر آن در موقعیت تحصیلی و کاهش افت تحصیلی تحقیق زیر درصدد پاسخگویی به سولات خاصی است. آیا آموزش خلاقیت سبب تغییر خودپنداره تحصیلی دانشآموزان دختر میشود؟ آیا آموزش راهبردهای فراشناختی در تغییر خودپنداره تحصیلی دانشآموزان دختر مؤثر است؟ چه تفاوتی میان آموزش فراشناختی و آموزش خلاقیت در تغییر خودپنداره تحصیلی دانشآموزان دختر وجود دارد؟
1-2هداف پژوهش
الف )هدف اصلی:
شناسایی تأثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی و خلاقیت برخودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم
ب)اهداف فرعی:
– شناسایی تأثیر آموزش راهبردهای فرا شناختی در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم
– شناسایی تأثیر آموزش خلاقیت در تغییر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم.
– شناسایی تفاوت اثر بخشی آموزش خلاقیت و آموزش راهبردهای فراشناختی در تغییر خودپنذارۀ تحصیلی دانشآموزان
1-3 فرضیههای پژوهش:
1-آموزش راهبردهای فراشناختی بر تغییرخود پنداره تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هفتم اثر گذار است .
2-آموزش خلاقیت برتغییر خود پنداره دانش آموزان دخترپایه هفتم اثر گذار است. .
3-بین آموزش راهبردهای فراشناختی و آموزش خلاقیت از نظر اثر گذاری بر تغییر خودپنداره تفاوت معنی داری وجود دارد.
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق
در دهه اخیر ، شاهد ظهور و گسترش بیسابقه تحقیقات علمی در بارهی خلاقیت، نوآوری و اثر بخشی بودهایم. علت این تمرکز ویژه را شاید بتوان بیش از هر چیز، حساسیت و اهمیت نگران کننده این موضوع در سال های اخیر دانست.
خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم عوامل اجتماعی آن مطرح است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است. یکی از مکانهای پرورش و رشد خلاقیت، مدرسه است.هنگامیکه کودک واردمدرسه میشود، فراینداجتماعی شدن در محیط آموزشی شروع میشود.عوامل بسیار زیادی چون: تکالیف زیاد، تأکید بر حفظ دروس، اجرای برنامههای هماهنگ، عدم توجه به تفاوتهای فردی و سر انجام یا بیتوجهی به ویژگیهای کودکان خلاق، سبب میشود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهـش یابد. اما اگر مدرسه شرایط خود و روشهای تدریس را بر پایه شناخت، روشهای فراشناختی وآموزش روشهای عملی خلاقیت استوار سازد. نه تنها بر افزایش خلاقیت بلکه برخود پنداره تحصیلی آنها خواهد افزود.
نظریههای مختلفی در تبیین خلاقیت وجود دارد. هنسی و آمابیل (1987) معتقد است که خلاقیت پدیدهای اجتماعی است و از نیازها، مقتضیات جامعه و شرایط خانوادگی برمیخیزد.عدهای دیگرنظیر تورنس (1979) معتقدند که خلاقیت یک اثر شخصیتی است؛ یعنی به عواملی نظیر انگیزش، هیجان، عواطف، احساسات، تجربهها و یادگیریهای شخصی وابسته است. عدهای نیز مانند گیلفورد (2005) معتقدند که خلاقیت بعدی فراشناختی دارد و با فرایند های عالی ذهنی نظیر تفکر، هوش، تخیل و پردازش اطلاعات ارتباط دارد. گروهی هم مانند استرنبرگ (2009) و میهالی (2007) معتقدند که خلاقیت پدیده ای چند متغیری است یعنی عواملی نظیر جامعه، خانواده، شخصیت و تواناییهای شناختی همزمان بر آن تأثیر میگذارد.
1-5 تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
1-5-1تعریف مفهومی راهبردهای فراشناختی: