1ـ1ـ كمك به مراجعان براي گوش فرا دادن به نداي وجدان فرانكل اغلب مي گويد كه معنا را بايد پيدا كردنمي توان آن را به كسي عرضه كرد. ضمير ناخودآگاه راهنماي مراجعان در جستجوي معنا به شمار ميرودمراجعان بايد به نداي وجدانشان گوش فرا دهند. اگر چه درمانگران نمي توانند براي مراجعان هدف تعيين كنند، اما مي توانند نمونه هاي متنوعي از تعهد خود در جستجوي معنا را ارائه دهند (نيلسون ، جونز، 2001،ترجمه سروري ، 1383).
آموزش اهميت قبول مسئوليت براي معنا:
1ـ2ـ فرانكل اين كار را به شكل كمك به مراجعان براي رسيدن به سطح فعاليت بالاتري در زندگي مي بيند. از ديدگاه او زندگي انسان هرگز و تحت هيچ شرايطي از داشتن معنا مستقل نمي شود. مراجعان بايد بدانند كه همواره مسئول يافتن معناي قرار گرفتنشان در موقعيت هاي خاص زندگي منحصر به فرد خود هستند.معنا درماني به مراجعان ياد مي دهد كه زندگي خود را مانند يك امتحان ببينند. از نظر معنا درمانگرهايمذهبي كه با مراجعان مذهبي سروكار دارند اين مرحله يك قدم پيش تر مي رود و به مراجعان توضيح داده مي شود كه نه تنها مسئول كارهاي زندگي خود هستند ، بلكه بايد آنچه را خداوند برايشان مقدر ساخته انجام دهند )محمدپور ،. 1385)
پرسش از مراجعان درباره معنا :
1ـ3ـ درمانگرها مي توانند از مراجعان خود درباره توانمندي هاي ارزنده شان پرسيده و آنها را در راه يافتن پاسخ كمك كنند. همچنين مي توان از مراجعان خواست معناي نهفته در روابط و رنج هايشان را جستجو كنند )فرانكل ، 1977 ؛ ترجمه تبريزي و علوي نيا ،. 1383).
گسترش افق هاي فكري در حوزه ی منابع معنا:
1ـ4ـ معنا درمانگران مي توانند به مراجعان كمك كنند تا ديدگاه هاي وسيع تري از منابع معنا در زندگي خود بدست آورند. فرانكل در كار با مراجعي كه زندگي از ديدگاه او پوچ و بي هدف است و اين وضعيت تنها بايافتن شغلي مانند پزشكي يا پرستاري برطرف مي شود اين روش درماني را به كار برد. فرانكل به اوكمك كرد تا دريابد موضوعي كه مي تواند فرصت كسب موفقيت را برايش فراهم كند ، يافتن شغل نيست بلكه نحوه انجام دادن كار مهم است. او در زندگي خصوصي اش فرصتي يافت تا معناي زندگيش را در وجود مادر يا همسرش بيابد (فرانكل ، 1977؛ ترجمه تبريزي و علوي نيا ، 1383).