امروزه سرمایهگذاری به شیوههای متعدد به خصوص سرمایهگذاری در سهام شرکتهای مختلف در جامعه به صورت وسیعی مورد توجه اشخاص حقیقی و حقوقی قرار گرفته است. همچنین افراد برای سرمایهگذاری به طرق مختلف به دنبال کسب اطلاعات از منابع گوناگون میباشند. معمولاً هدف اغلب سرمایهگذاران و سهامداران عادی و حقیقی از سرمایهگذاری در سهام شرکتها افزایش ثروت و کسب سود هر چه بیشتر میباشد. لذا وجود اطلاعات در مورد عملکرد آتی شرکت در سالهای آتی میتواند اهمیت بسزایی در تصمیمات سرمایهگذاران و ارزیابی شرکت داشته باشد. از طرفی امکان اطلاع رسانی در مورد شرکت میتواند به مدیران شرکتها هم در جذب سهامداران بیشتر کمک نماید. (اردکانی و محمودیان، 1389: 45). هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر مکانیزمهای ساختار حاکمیت و ساختار مالکیت بر قابلیت پیش بینی سود شرکت های پذیرفته شده وگزارش نتایج این بررسی به استفاده كنندگان جهت کمک به آنها در ارزيابي اوضاع مالي شركت است . ارائه پیش بيني هاي سود همراه با ابزارهاي لازم جهت ارزيابي منطقي اين پيش بيني ها، مسئله اي است كه امروزه در گزارش هاي مالي، بسيار مورد توجه قرار گرفته است.سود حسابداري یکی از مهمترین شاخص هایی است که به وسیله استفاده کنندگان از صورت هاي مالی براي مقاصد مختلفی مانند ارزش گذاري سهام، ارزیابی عملکرد مدیریت، تخصیص منابع و … بکار گرفته شده و به آن توجه زیادی می شود. بنابراین تخصیص بهینه منابع در بازارها کاملا به این بستگی دارد که سود حسابداري قابلیت پیش بینی داشته باشد.
با توجه به مطالب پیش گفته شده درتحقیق حاضر اثر ساختار حاکمیت ومالکیت شرکت ها بر قابلیت پیش بینی سود در جامعه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد واکاوی قرار گرفته است . نمونه تحقیق مشتمل بر 91 شرکت است که به روش حذفی سیستماتیک انتخاب شده اند . دوره زمانی تحقیق حاضر بین سال های1388 تا 1392 بوده است . روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ اجرا توصیفی همبستگی بوده و به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از تکنیک اماری رگرسیون چند متغیره در قالب داده های تلفیقی استفاده شده و نتایجی حاصل گردیده که در ادامه تشریح می گردد.
5-3- تفسیر نتایج
. فرضیه1 در خصوص تاثیر استقلال هیات مدیره بر قابلیت پیش بینی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطرح و بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد استقلال هیات مدیره بر قابلیت پیش بینی سود تاثیرمنفی دارد یعنی با افزایش استقلال هیئت مدیره قابلیت پیش بینی سود تغییری نمی یابد. به عبارت دیگر، با توجه به عدم رد فرض صفر، در سطح اطمینان 95 درصد استقلال هیات مدیره بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري ندارد.
فرضیه 2 در خصوص تاثیر اندازه هیات مدیره بر قابلیت پیش بینی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطرح و بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد اندازه هیات مدیره بر قابلیت پیش بینی سود تاثیر مثبت دارد یعنی با افزایش اندازه هیئت مدیره قابلیت پیش بینی سود بهبود مییابد. به عبارت دیگر، با توجه به رد فرض صفر، در سطح اطمینان 99 درصد اندازه هیئت مدیره بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري دارد. با توجه به یافته تحقیق درمورد تعداد مدیران عضو هیاتمدیره میتوان بیان نمود که با افزایش تعداد اعضا هیاتمدیره، قابلیت پیش بینی سود شرکت نیز بهتر میشود. با توجه به اندازه هیاتمدیره و از منظر نمایندگی میتوان استدلال کرد که یک هیاتمدیره بزرگتر به احتمال قوي نسبت به مشکلات نمایندگی هوشیار است زیرا تعداد بیشتري از افراد کارهاي مدیریت را تحت نظر قرار خواهند داد. به علاوه هیاتمدیره بزرگتر در زمینه هایی از قیبل تجربه، مهارت، جنسیت و غیره مزیت دارد(گل و تسوئی،2001). هیاتمدیره کوچکتر در ترکیب خود از اعضای غیرموظف(مدیران مستقل) کمتری استفاده میکند. دالتون (1999) معتقد است که هیاتمدیره بزرگتر دارای ارتباط موثر خارجی است(دالتون،1999). نتايج تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات کارمانو و وافیز (2010) همسو می باشد.
فرضیه 3 در خصوص تاثیر استقلال کمیته حسابرسی بر قابلیت پیش بینی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطرح و بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد استقلال کمیته حسابرسی بر قابلیت پیش بینی سود تاثیر مثبت دارد یعنی با افزایش استقلال کمیته حسابرسی قابلیت پیش بینی سود بهبود مییابد. به عبارت دیگر، با توجه به رد فرض صفر، در سطح اطمینان 95 درصد استقلال کمیته حسابرسی بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري دارد تغييراتي كه در سالهاي اخير رخ داده است، موجب افزايش استقلال حسابرسان در رو در رويي با مديريت شده است. يكي از اين تغييرات،گسترش استفاده از كميته هاي حسابرسي در شركتهاست. اعضاي اين كميته هاي حسابرسي از بين اعضاي هيات مديره شركت انتخاب مي شوند كه در بهترين شكل آن از مديران غيرموظف است. از زمانيكه استانداردهاي حسابداري و حسابرسي از طريق هيات تدوين استانداردهاي سازمان حسابرسي تهيه و لازم الاجرا شده است، لزوم نياز به تحول اصولي و اساسي در سازماندهي شركتهاي سهامي عام و خاص، بويژه شركتها و سازمانهاي دولتي احساس مي شود. شركت ها شروع به اخذ مشاوره هاي مالي در زمينه پياده سازي استانداردها و بكار گيري نيروي انساني تحصيل كرده نموده اند.سر و كار داشتن با استانداردها دغدغه شركت ها شده است و در اين ميان اهميت حسابرسي به عنوان سيستم اعتباردهي و افزايش كيفيت حسابداري نيز بيشتر شده است نقش و وظايف حسابرسان براي مديران غير مالي و خصوصا مديران ارشد سازمان روشن تر از سابق شده است و قابليت پاسخگويي مناسب مالي به حسابرسان مستقل نه تنها از جنبه اجراي قانون و مقررات و پاسخگويي برون سازماني بلكه از جنبه دارا بودن كيفت لازم اطلاعات حسابداري به عنوان يكي از سيستم هاي اطلاعاتي مديريت اهميت روزافزون يافته است به اين منظور از دو ديدگاه داخلي (حسابرسان داخلي و ساير سيستم هاي حسابرسي درون سازماني ) و خارجي (حسابرسان مستقل) شركت، لزوم اجراي دقيق استانداردهاي حسابداري و رسيدگي به انجام آن از طريق استانداردهاي حسابرسي داراي اهميت و الزامي گرديد. كميته حسابرسي نقش ناظر بر رويه ها و نحوه عملهاي حسابداري و گزارشگري مالي واحد تجاري را به عهده دارد. كميته حسابرسي هم با حسابرسان داخلي در تماس است و هم با حسابرسان مستقل شركت و بنابراين حلقه واسط استقلال در حسابرسي اما در داخل شركت مي باشد. اين دو ويژگي متمايز اين كميته است كه دامنه و اختيار تاثير گذاري آن را وسعت مي بخشد.كميته حسابرسي ضمن اينكه نقش نظارتي بر عملكرد واحد حسابرسي داخلي را داراست و بعد استقلال را در اين واحد تقويت مي نمايد با حسابرسان مستقل نيز داراي چالش تنگاتنگ است.اين تفاوت متمايزكننده اين كميته از واحد حسابرسي داخلي است. نتايج تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات جبارزاده کنگرلويي و بايزيدي(1390)، چنگ و کورتنی (2013) همسو می باشد.
فرضیه 4 در خصوص تاثیر جلسات کمیته حسابرسی بر قابلیت پیش بینی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطرح و بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد جلسات کمیته حسابرسی بر قابلیت پیش بینی سود تاثیر دارد یعنی با افزایش جلسات کمیته حسابرسی قابلیت پیشبینی سودبهبود مییابد. به عبارت دیگر، با توجه به رد فرض صفر، در سطح اطمینان 99 درصد جلسات کمیته حسابرسی بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري ندارد. يك كميته حسابرسي معمولاً از سه تا پنج نفر مدير غيرموظف يعني مديري كه نه از مسئولين شركت است و نه از كاركنان آن تشكيل مي شود. وجود مديران غير موظف در كميته حسابرسي سبب مي شود تا حسابرسان بتوانند مسايلي چون نقاط ضعف كنترلهاي داخلي، اختلاف نظر با مديريت درباره اصول و روشهاي حسابداري، نشانه هاي احتمالي از سوء استفاده هاي مديريت يا ساير اعمال غيرقانوني مسئولين شركت را با كميته حسابرسي، صريح تر مطرح كنند. تماسهاي كميته حسابرسي با حسابرسان، اطلاعات به موقعي درباره وضعيت مالي شركت و نيز اطلاعات لازم براي ارزيابي كارايي و درستكاري مديريت را در اختيار هيات مديره شركت قرار مي دهند. اين كميته، مديريت ارشد شركت را نيز كنترل مي كند و به عنوان بازدارنده مديريت از زيرپا گذاردن كنترلهاي داخلي، از جمله ممانعت از تقلب مديريت نقش موثري دارد. اين مرز ميان فعاليت ها و وظايف اين كميته با واحد حسابرسي داخلي است كه لزوم وجود آنرا مستقل از واحد حسابرسي داخلي محرز مي نمايد.
تقویم تعداد جلسات عادی و زمان تشکيل آن ها در اولين جلسه کميته حسابرسي به تصويب کميته ميرسد و بايد با دوره گزارشگري مالي شرکت هماهنگ باشد، جلسات کميته با اکثريت اعضا رسميت مييابد. حضور سایر افراد فقط با اجازه کمیته مجاز می باشد، مدت زمان هر جلسه باید طوری تنظیم شود که به اندازه کافی، موضوعات مورد بحث، استدلال، بررسی و نتیجهگیری قرار گیرد. بهعلاوه فاصله جلسات کمیته با جلسات هیئتمدیره باید طوری تنظیم گردد که نتایج و گزارشهای کمیته به صورت مناسب در اختیار هیئتمدیره قرار گیرد، کمیته حداقل دو جلسه در سال مالی، نشست اختصاصی با حسابرس مستقل شرکت در خصوص موضوعات مربوطه برگزار کند که به نظر می رسد در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد توجه قرار نمی گیرد.نتايج تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات آلمديا و همكاران(2004)، تحقیق گاني و همكاران(2007) همسو می باشد
فرضیه 5 در خصوص تاثیر درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی بر قابلیت پیش بینی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطرح و بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی بر قابلیت پیش بینی سود تاثیر ندارد یعنی با افزایش درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی، قابلیت پیشبینی سود تغییری نمییابد. به عبارت دیگر، با توجه به عدم رد فرض صفر، در سطح اطمینان 95 درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري ندارد. مالكيت نهادي، به دلايلي همچون نظارت موثر و دارا بودن منابع و تخصص لازم جهت اداره شركتها، بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري ندارد. لذا بهتر است مالكيت سهام شركتها در اختيار چندين موسسه نهادي باشد تا اين سرمايه گذاران نهادي بتوانند با كنترل صحيح عمليات شركت، منجر به بهبود عملكرد شركت شوند. شرکتها تنها در برابر سهامداران ومالکان و سایر گروههاي ذینفع مسئولیت دارند بلکه در یک دید کلی شرکتها در برابر گروه ذیفع بزرگتري به نام جامعه مسئولیت پاسخگویی دارند، براي حصول اطمینان از ایفاي مسئولیت پاسخگویی بنگاههاي اقتصادي در مقابل عموم و افراد ذینفع بایستی نظارت و مراقبت کافی به عمل آید. اعمال نظارت و مراقبت در این زمینه مستلزم وجود ساز و کارهاي مناسبی است. از جمله این ساز و کارها، طراحی و اجراي حاکمیت شرکتی مناسب در شرکتها و بنگاه هاي اقتصادی است. تمركز مالكيت نهادي اشاره به حالتي دارد كه يك يا چند موسسه نهادي سهم بزرگي از سهام يك شركت را در اختيار دارند. مالكيت متمركز، مزايا و معايب خاص خود را دارد. از طرفي موسسات نهادي ميتوانند به دلايلي كه قبلا ذكر شد در بهبود عملكرد شركت موثر باشند اما هنگامي كه يك موسسه نهادي سهم بزرگي از سهام يك شركت را در اختيار دارد، به جاي اينكه منافع كل سهامداران را در نظر بگيرد، اهداف و منافع خاص خود را پيگيري خواهد كرد كه نهايتا موجب ضعف در بر قابلیت پیش بینی سود شركت خواهد شد.. لذا نتيجه بدست آمده در تحقيق حاضر، با مباني تئوريكي آن همخواني ندارد.همچنین نتايج تحقيق حاضرمغایر با نتايج تحقيقات تحقیق آنگ و همكاران( 2012 ) می باشد.
فرضیه 6 در خصوص تاثیر درصد مالکیت مدیریتی بر قابلیت پیش بینی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطرح و بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد درصد مالکیت مدیریتی بر قابلیت پیش بینی سود تاثیر دارد یعنی با افزایش درصد مالکیت مدیریتی، قابلیت پیشبینی سود بهبود مییابد. به عبارت دیگر، با توجه به رد فرض صفر، در سطح اطمینان 95 درصد میزان مالکیت مدیریتی بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري دارد. با توجه به یافته تحقیق درمورد درصد مالکیت مالکیت مدیریتی میتوان بیان نمود که با افزایش درصد سهام در اختیار اعضاء هیئت مدیره، قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران شرکت با افزایش مییابد. این نتیجه نشانگر این مطلب میباشد که با افزایش درصد مالکیت سهام توسط مدیران ارشد شرکت (اعضاء هیئت مدیره شرکت) در شرکتهایی که عمده سهامداران آن همان اعضای هیئت مدیره شرکت میباشند یا به بیانی دیگر شرکتهایی که اعضاء هیئت مدیره از میان سهامداران عمده شرکت انتخاب گردیدهاند؛ از قابلیت پیش بینی سود بالاتری نیز برخوردار میباشند. این نشان میدهد مدیرانی که خود نیز مالک شرکت باشند، اهتمام وکوشش بیشتری را در جهت راهبری مناسب شرکت ودر نتیجه افزایش ارزش شرکت، مصروف خواهند داشت. نتايج تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات تحقیق چنگ و کورتنی (2013) و کارمانو و وافیز (2010) همسو می باشد.
فرضیه 7 در خصوص تاثیر درصد سهام شناورآزاد بر قابلیت پیش بینی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطرح و بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد درصد سهام شناورآزاد بر قابلیت پیش بینی سود تاثیر دارد یعنی با افزایش درصد سهام شناورآزاد، قابلیت پیشبینی سود بهبود مییابد. به عبارت دیگر، با توجه به رد فرض صفر، در سطح اطمینان 95 درصد سهام شناورآزاد بر قابلیت پیش بینی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداري دارد. سهم شناور آزاد، بخشی از سهام آن شرکت است که دارندگان آن آماده عرضه و فروش آن سهام میباشند، و قصد ندارند با حفظ آن قسمت از سهام، در مدیریت شرکت مشارکت نمایند. اگر شرکتی نسبت سهام شناورآزاد بيشتري داشته باشد، امكان دستكاري قيمت آن كمتر مي شود زيرا حجم منابعي كه براي دستكاري آن لازم است، خيلي زياد بوده و همچنين براي اين سهام نمي توان شايعه درست كرد، مردم را گيج كرد و توهم ايجاد نمود كه قيمت اين سهم افزايش می يابد و بعد سهم را فروخت و از بازار بيرون آمد. اما شركتي كه كوچك است و سهم شناورآزاد آن كم می باشد، به سادگي دچار دستكاري قيمت مي شود.
به طور كلي سهام كل يك شركت به سه بخش اصلي قابل تقسيم است:
درصدي از سهام عمده يك شركت ممكن است در اختيار يك يا دو سهامدار عمده باشد كه سياست اين سهامداران بر مبناي نگهداري و مديريت بلندمدت بر شركت است.
درصدي از سهام شركتها در اختيار سهامداران عمده يا حقوقي است اما در صورت رسيدن قيمت سهم به سطحي خاص از قيمت سهامدار آمادگي عرضه سهم را دارد.
معمولا درصد خاصي از سهم نيز در اختيار سهامداران حقيقي و جزء است كه اصلي ترين بازيگران عرضه و تقاضا براي يك سهم هستند.
منظور از سهام شناور ، مقدار سهامي است كه در اختيار دو گروه دوم و سوم است. طبق نظر سازمان بورس اوراق بهادار و بر اساس استانداردهاي بين المللي، حد منطقي براي سهام شناور يك شركت كه قابليت قرار گرفتن سهم در روند طبيعي عرضه و تقاضا را داشته باشد، 20 درصداست. به عبارت ديگر اگر سهامداران عمده يك شركت حاضر نباشند كه 20 درصد از سهام خود را در بازار عرضه نمايند، اصولا دليلي براي ادامه حضور در بازار اوراق بهادار ندارند. ناگفته نماند كه طبق آخرين اطلاعيه بورس كليه شركتها بر اساس آيين نامه پذيرش شركتها در بورس به مدت 2 سال فرصت دارند تا حداقل 20 از سهام خود را شناور سازند.
شركتهايي كه سهام شناور آنها پايين است به دو گروه تقسيم مي شوند :
الف ) شركتهاي بزرگ : كه در صورت وجود مقدار متناسبي از سهم شناور آنها در بازار، امكان دستكاري قيمت آنها توسط سهامداران عمده كاهش يافته و عرضه و تقاضا توسط سهامداران حقيقي و جزء ، روند قيمتي سهم را تعيين خواهد نمود.
ب ) شركتهاي كوچك : كه در اين شركتها حتي در صورت بالا بودن سهام شناور آنها ، به دليل حجم مبناي پايين آنها ، امكان سفته بازي و دستكاري در قيمت آنها بسيار زياد خواهد بود.
البته ميزان بالاي سهام شناور يك شركت نيز چندان جالب نخواهد بود و سهم را عملا در حالت بدون متولي خاص و عدم حمايت و رهبري توسط سهامداران عمده قرار خواهد داد. نتايج تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات تحقيق اسکینر (1994) و بیور و همکاران (1987) همسو می باشد.
[1] . Gul and Tsui
[2] . Dalton