مانند سایر واژههای رایج در رشته علوم تربیتی، در خصوص مفهوم ارزشیابی توافق کامل وجود ندارد. شاید بتوان گفت که به تعداد متخصصان و صاحبنظران این قلمرو، تعاریف متعددی از ارزشیابی وجود دارد. لغتنامه دهخدا ارزشیابی را عمل یافتن ارزش هر چیز و ارزیاب را بهمثابه کسی که چیزی را معین میکند، تعریف می کند و فرهنگ فارسی معین، عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز، بررسی حدود هر چیز و برآورده کردن ارزش آن تعریف میکند. در لغتنامه دانشگاهی وبستر نیز ارزشیابی تعیین اهمیت یا ارزش چیزی که معمولاً بهوسیلهی مطالعه و بررسی دقیق حاصل میشود تعریفشده است. شایانذکر است که در زبان انگلیسی که بین ارزیابی و ارزشیابی تفاوت قائل هستند، ارزیابی را مهارت فراگیران در تشخیص، طبقهبندی، نمره دادن و یا درجهبندی افرادی دانستهاند که وظیفه آموزش را بر عهدهدارند؛ اما اولین تعریف رسمی از ارزشیابی آموزشی به نام رالف تایلر ثبتشده است. وی ارزشیابی را «وسیلهای جهت تعیین و میزان موفقیت برنامه دررسیدن به هدفهای آموزشی مطلوب موردنظر» میداند. در این تعریف هدفهای آموزشی به تغییرات مطلوبی اشاره میکند که انتظار میرود در اثر اجرای برنامه آموزشی در رفتار فراگیران حاصل آیند (کیامنش،1376: 2).
ارزشیابی به یک فرایند نظامدار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته میشود به این منظور که تعیین شود آیا هدفهای موردنظر تحققیافتهاند یا در حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی. یکی از ویژگیهای مهم ارزشیابی تعیین کیفیت[1] است. در فرایند ارزشیابی داوری ارزشی با توجه به کیفیت به عمل میآید (سیف،1389: 35-34).
ارزشیابی عبارت است از فرایند نظامدار جمع آوری، طبقهبندی و تفسیر اطلاعات بهمنظور تصمیمگیری در مورد افراد، برنامهها، اشیاء و …(معروفی و همکاران،1389: 346).
ارزیابی آموزشی را میتوان به مفهوم جستوجوی نظم یافته برای قضاوت یا توافق درباره ارزش یا اهمیت یک پدیده آموزشی بهمنظور بهبودی آن در جهت کاهش فاصله میان نتایج جاری و نتایج مطلوب، تعریف کرد (بازرگان،23:1391).
ارزشیابی عبارت است ازفرآیندی منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت شاگردان به هدفهای آموزشی. منظور از فرایند منظم این است که ارزشیابی باید بر طبق یک برنامه و روال منظم انجام گیرد (شعبانی،1387: 334).
ارزشیابی عبارت است از فرآیندهای ضروری جهت قضاوت و کارآمدی برنامه که قبلاً طراحی شده است. این کارایی در بافت کلی سیستم ارزیابی میشود. بهبیاندیگر، ارزشیابی عبارت است از جمع آوری اطلاعات با توجه به معیارهای تعیینشده بهمنظور قضاوت و داوری؛ بنابراین مهمترین کاربرد نتایج ارزشیابی، قضاوت در مورد کار انجامشده و یا برنامه در حین اجرا یا تعیین میزان مطلوبیت یک برنامهی آموزشی است (خورشیدی و همکاران،1385: 43-42).
کاشین[2] (2005) پیشنهاد نموده است که اصطلاح درجهبندی دانشجویی، صحیح است و نسبت به ارزشیابی ترجیح دارد. او توضیح داده است که واژه ارزشیابی زمانی بهکاربرده میشود که فرد به یک قضاوت قطعی دست یابد، درحالیکه درجهبندی بیانگر دادههای جمع آوریشدهای است که باید مورد تفسیر قرار گیرند (کاشین،2005: 32).
ارزشیابی بخشی از چشمانداز خردورزانهای است که در آن مفاهیم، فنون و یافتهها برای ایجاد انگیزه پیشرفت و بالندگی خود برنامه به کار گرفته میشوند (پاتریک[3]،25:2010).
ورتن[4] و سندرز[5] (1987) دو تن از صاحبنظران در حوزه ارزشیابی آموزشی گفتهاند در آموزشوپرورش ارزشیابی به یک فعالیت رسمی گفته میشود که برای تعیین کیفیت، اثربخشی، یا ارزش یک برنامه، فرآورده، پروژه، فرایند، هدف، یا برنامه درسی به اجرا درمیآید(ورتن و همکاران،1987: 22).
3-2 تاریخچه ارزشیابی
از گذشتههای دور تاکنون، افرادی که با تدریس و آموزش سروکار داشتهاند، برای پی بردن به میزان موفقیت فراگیران خود از مطالب و محتوای آموزش دادهشده بهصورت های مختلف، از ارزشیابی استفاده کردهاند. اجرای آزمون خدمات اجتماعی از سه هزار سال پیش در چین آغاز شد. در این زمان یکی از امپراتوران تصمیم گرفت که شایستگی مأموران خود را بسنجد. ازآنپس کسانی به مشاغل دولتی منصوب میشدند که نمره خوبی در موسیقی، سوارکاری، حقوق مدنی، نویسندگی، اصول کنفسیوس و آگاهی از تشریفات میگرفتند (مرعشی،17:1388).
اما در دوران معاصر شاید بتوان تلاشهای انجامگرفته در سال 1845 در مدارس بستون آمریکا را بهعنوان یکی از اولین تلاشها برای استفاده از اندازهگیری در امر ارزشیابی بهحساب آورد. در این حرکت سعی شد تا نمرات دانشآموزان بهمثابه منبعی جهت ارزشیابی برنامههای آموزشی به کار گرفته شود و بهاینترتیب امتحان کتبی رایج گردید (موسوی،7:1383).
اما ارزشیابی رسمی برنامههای آموزشی و اجتماعی تقریباً به قرن 19 و فعالیتهای جوزف رایس (1905-1859) و تراور (1983) برمیگردد؛ که در آنیک برنامه ارزشیابی برای اجرا در سطح وسیع و در کل سیستم آموزشی ایالات آمریکا سازماندهی شد (محمدی و همکاران،20:1384).
بااینحال نظر بر این است که رالف تایلر را بایستی بنیانگذار ارزشیابی آموزشی به مفهوم جدید آن دانست. ضمن اینکه اولین تعریف مشخص و روشن برای ارزشیابی آموزشی را نیز به او نسبت میدهند. به نظر او ارزشیابی آموزشی فرایند سنجش میزان تحقق اهداف از قبل تعیینشده هست (کیامنش،1379 به نقل از محمدی و همکاران،20:1384).
بهطورکلی در تحول مفهوم ارزیابی میتوان چهار دوره را تشخیص داد: دهه های قبل از 1950 میلادی بهعنوان دوره آغازین ارزیابی آموزشی منظور میشود. در این دوره برخی از کشورهای صنعتی، بهویژهایالت متحده آمریکا، به ساختن و استفاده از آزمونهای روانی-آموزشی پرداختند؛ بنابراین در این دوره، ارزیابی آموزشی با اندازهگیریهای روانی-آموزشی مترادف بود. دوره دوم ارزیابی مربوط به دهه 1960 میلادی است. در این دوره، با توجه به تحولات به وجود آمده در نظامهای آموزشی در کشورهای صنعتی، ضرورت استفاده از سازوکارهایی که بتوان فعالیتها و برنامههای آموزشی را بهطور سنجیده طراحی و اجرا کرد بیشتر محسوس شد. بر این اساس، توصیف فعالیتها و برنامههای آموزشی و مقایسه آن ها باهدفهای موردنظر ازجمله ویژگیهای دوره دوم تحول ارزیابی منظور داشت. دهه های 1970 و 1980 میلادی را میتوان دوره سوم تحول ارزیابی منظور داشت. در این دوره، ارزیابی آموزشی بر سنجش پویایی نظامهای آموزشی تأکید داشت و منظور آن قضاوت درباره ارزش یا اهمیت پدیدههای آموزشی بوده است. ازجمله صاحبنظران این دوره میتوان به استافل بیم اشاره کرد. بالاخره سالهای آخر دهه های 1980 و 1990 را میتوان دوره چهارم تحول ارزیابی قلمداد کرد. در این دوره، بر اساس دیدگاه فلسفی ساختارگرایی،[8] برخی از صاحبنظران ارزیابی را مترادف با توافق درباره ارزش یا اهمیت پدیدههای آموزشی منظور داشتهاند (بازرگان،1391: 23-22).
تاریخچه ارزشیابی بر پایه منابع تاریخی در ایران باستان نیز وجود داشته است. در زمان هخامنشیان ارزشیابی به روش امتحانهای شفاهی و عملی بود. در زمان اشکانیان نیز درروش تدریس به جنبههای عملی و نظری آموزش توجه میشد. اگرچه بیشتر تدریسها در ابتدا متکی بر حافظه بود، اما بعد از حفظ کردن از شاگردان خواسته میشد آنچه بهصورت نظری فراگرفتهاند را عملی نشان دهند (الماسی،1377).
در زمان شاپور، پادشاه ساسانی، در جندیشاپور برای دانشجویان پزشکی، مجالس امتحان و آزمایش برگزار میشد و به شرکتکنندگان در امتحان بهشرط موفقیت اجازهنامه پزشکی داده میشد. در اواخر دوره زندیه برای آنکه مسلم گردد اطفال، شرعیات و تعلیمات دینی را فراگرفتهاند، امتحان آخر سال در حضور علما، رجال شهر و اولیاء آن ها بهصورت فردی و شفاهی برگزار میشد (مرعشی،17:1388).
در مدارس دوره قاجار، معلمان هرروز و هر هفته از شاگرد خود در س پرسیده و توانایی وی را از طریق امتحان ارزیابی میکرده است. با گسترش مدارس جدید کار تعلیم و تربیت در ایران از مساجد و مکتبخانهها به مدارس منتقل گردید. درنتیجه امر آموزش از حالت فردی یا بهصورت گروههای کوچک در حضور دیگران، خارج شد. بارونق مدارس به سبک جدید، آموزش گروهی و کتبی بهسرعت رایج شد (کیامنش،1370: 119-118).
اما نظام ارزشیابی آموزشی در کشور ما بهطور رسمی سابقهای حدود 88 سال دارد و این سابقه هشتادوچندساله آییننامه امتحانات (اولین آییننامه امتحانات در تاریخ 1302 توسط شورای عالی معارف به تصویب رسید)، نشان میدهد که در این مدت طولانی نظام آموزشی به پرسشهای مهمی که دغدغه معلمان و مدیران مدارس بوده است پاسخ داده است و آن پرسشهای مهم این است که پیشرفت تحصیلی چیست؟ چگونه میتوان گفت که دانشآموزی پیشرفت تحصیلی داشته است؟ چگونه میتوان از تحقق و میزان تحقق آن آگاه گشت؟(حسنی و احمدی،1384).
درنهایت ارزشیابی آموزشی در ایران بهعنوان یک حوزه تخصصی مستقل برای اولین بار در دانشگاه بوعلی سینا همدان در دهه 1350 شمسی و با فعالیتهای دکتر عباس بازرگان رواج پیدا کرد. به دنبال آن چندین مقاله در این زمینه چاپ و منتشر گردید (کیامنش،1384: 21-20، به نقل از محمدی و همکاران).
ارزشیابی آموزشی جوانترین شاخه علوم تربیتی است که در نیمقرن اخیر در ایران رشد و توسعهیافته است. بهنحویکه میتوان گفت دهه 1340 شمسی دوران کودکی خود را گذرانده است. دهه 1350 شمسی دوران بلوغ و دهه 1360 شمسی عصر نوجوانی ارزیابی بوده است و در زمان حاضر مرحله بزرگسالی و پختگی آن سپری میشود (بازرگان،2:1391).
quality.14
Cashin.15
16.Patrick
17.Worthen
18.Sanders
19.Juzep rise
20.Tyler
21.constructivism