“
۲-۴-۲-۳-۲- روی آوردهای انسانی نگر
اگر چه روی آوردهای انسانی نگر همواره به آسانی قابل تمایز نیستند اما برخی از برنامه (مشاوره ای) با مجرمان، اصول بنیادی این روی آوردها را دنبال میکنند. این برنامه ها افزون برآنکه ایجاد [۱۰۶]خودآگاهی در فرد را به واسطۀ رابطۀ درمانگری دنبال میکنند، کوشش می نمایند تا با انجام تمرینهای خاص و کمک به پذیرش مسئولیت شخصی، وضعیت کنونی و آتی وی را تغییر دهند. با آنکه این درمان گری متمرکز بر مراجع، الگوی اصلی این روی آورد را تشکیل میدهد اما روی آوردهای مشابه دیگری در درمان گری های(جدیدتر) مانند واقعیت درمان گری و تحلیل تبادلی نیز از محبوبیت خاصی در مؤسسات بازپروری اغلب کشورهای جهان برخوردارند.
۲-۴-۲-۳-۳- روش های رفتاری نگر
با آنکه نظریه های شرطی شدگی کلاسیک یا الگوهای دو فرایندی از شهرت خاصی درقلمرو روان شناسی جنایی برخوردارند (ر.ک.فصل دوم) اما کاربرد آن ها در زمینۀ رفتارهای غیر اجتماعی به مراتب بیش از رفتارهای ضد اجتماعی بوده است. تا دو دهۀ اخیر (تحلیل کاربردی رفتار) روی آورد غالب رفتاری نگری نسبت به مجرمان قلمداد شده است.اگر چه این روی آورد نیز اغلب سرمشق دهی و رویدادهای شناختی را مورد توجه قرار داده است.اما عمدتاً بر این اصل مبتنی است که رفتار فرد بر اساس تجربه ی گذشته و پیامد های محیطی حاصل از آن شکل میگیرد، بنابرین تغییر رفتار مستلزم بازسازماندهی عوامل محیطی است که پاسخهای کلی یا خاص را به وجود می آورند.
۲-۴-۲-۳-۴-روش های شناختی – رفتاری
روش های شناختی – رفتاری روی آوردهای متفاوتی را در بر می گیرند که تمامی آن ها تاثیر شناختها بر رفتار را میپذیرند و شیوه های رفتاری و زبان شناختی را برای تغییر فرایند های شناختی به کار میبرند بدون آنکه از چهارچوب نظری مشابهی برخورد دار باشند یا آنکه به آسانی بتوان فلسفه های پراکندۀ زیربنای آن ها را با یکدیگر تلفیق کرد.
۲-۴-۲-۳-۵-آموزش مهارتهای اجتماعی
هدف بسیاری از برنامه های رفتاری نگر- و از آن میان، آموزش مهارتهای اجتماعی (SST (که از محبوبیت خاص در اغلب مؤسسات و سازمانها برخوردار است ـ افزایش صلاحیت مجرمان در چهارچوب تعاملهای اجتماعی است آموزش مهارتهای اجتماعی معمولا” ار ترکیب فنونی مانند الگو دهی، بازی نقش و تمرین، پسخوراند تقویت اجتماعی و تکالیفی که به آموزشهای مهارتهای تعاملی اختصاص دارند، تشکیل می شود.اگر چه این آموزش برروشهای رفتاری نگری مبتنی است و غالبا” آموزش مهارتهای شناختی خاص را در بر نمی گیرد اما بسیاری از مولفان آن را در چهارچوب فرایند پردازش خبر قرار دادهاند در حال حاضرتعریف واحدی در مورد مهارتهای اجتماعی و همچنین مؤلفه های اصلی این آموزش در دست نیست. برخی از برنامه ها بر مهارتهای خاص مانند مهارتهای ارتباطی با گروههای مشخصی از افراد متمرکزند (مانند سرنا و همکاران ۱۹۸۶) در حالی که برخی دیگر پیشرفتهای گام به گام را که از آموزش مهارتهای جزئی مانند ایجاد ارتباط چشمی و حرکتی آغاز شده و تا مهارتهای کلی تر مانند شروع و تداوام یک مکالمه ، توانایی اظهار نظر قاطعانه ،بحث و مذاکره یا به طور کلی توانایی برقراری تعامل اجتماعی با دیگری تداوم مییابد، هدف قرار میدهند (هالین و همکاران ۱۹۸۶) به هر حال هدفهای دقیق SST با مجرمان همواره روشن نیستند اما فرض اصلی بر این است که افزایش مهارتهای عام یا خاص میتوانند آن ها را در اجتناب از جرایم بعدی یاری دهند.
۲-۴-۲-۴-گفتار چهارم:خودمهارگری
روشهایی که مهارگری یا سامان دادن به رفتار خویشتن را به مراجعان آموزش میدهند از دیدگاه های متفاوت نظری نشأت گرفته اند. در چهارچوب رفتار نگری از مراجعان می خواهند تا به بررسی سوابق و پیامد های پاسخی که باید به وسیلۀ خود نظارت گری، تغییر محرکهای کنترل کننده و مدیریت خود تشویقی یا خود تنبیه مهار شود، بپردازند و به رویدادهای پنهان توجه کنند و تا حد امکان، شناختها را نیز در چهار چوب پاسخهایی که باید مهار شوند، قرار دهند. اما به رغم فراوانی کاربرد این روشها در مهار مشکلاتی مانند فزون خواری یا مصرف سیگار، استفاده از آن ها در قلمرو رفتار ضد اجتماعی تنها به ارائۀ معدودی از تک بررسی ها محدود شده است که هیچ یک از آن ها نیز به مجرمان رسمی و قانونی نپرداخته اند.[۱۰۷]
۲-۴-۲-۴-۱-بازسازی شناختی
روش آموزش تنیدگی زدایی
SIT دارای وجوه مشترکی با درمان گری تعقلی – هیجانی الیس (RETالیس ۱۹۷۷) و در مانگری [۱۰۸]شناختی یک (CT بک ۱۹۷۶) است. در تمامی این روشها فرض بر این است که احساسها و رفتارهای سازش نایافته، غالبا”پیامد نارسا کنش وری فکرند و بنابرین کوشش می شود تا با آموزش، بحث و تعیین تکالیف افکار سازش یافته تری را جانشین آن ها کنند. با وجود این بین این روی آوردها از لحاظ نظری و روش شناسی تفاوتهایی وجود دارد و براین فرض مبتنی است که باورهای غیرعقلانی به ایجاد خواسته های غیرواقع نگر منجر میشوند و این خواسته ها نیز به نوبۀ خود حالتهای هیجانی منفی را به وجود می آورند. بازسازی شناختی در وهلۀ نخست از طریق پرخاشگری، مواجه و مباحثه به این باورهای غیر واقع نگر دست مییابد، پس با متمایز کردن این خواسته ها از نیازها به بررسی آن ها می پردازد و بالاخره کوشش میکند تا مراجع بتواند از راه مواجهه و تمرینهای خانگی به بیش تعمیم دهیهای خود مقامی تازه ای بدهد.
روش تعقلی – هیجانی در مورد مجرمانی به کار رفته است که دارای مشکلات مهار برانگیختگی بوده اند. مشکلاتی که پیامد باورهای غیر عقلانی ای هستند که خواسته ها را معادل نیازها تلقی میکنند و هر مانعی را تحمل ناپذیر می دانند. بدین ترتیب هدف درمانگری جایگزین کردن شناخت های تمایزیافته تر و عقلانی تراست. برای مثال اغلب آنهای که به سرقت از فروشگاه ها دست میزنند، عقیده دارند که (همۀ مردم این کار را میکنند) و یا (تجار و کسبه مستحق این رفتارند). در روش تعقلی – هیجانی با این باورها مبارزه می شود تا عقاید واقع نگر را جانشین آن ها کند.
۲-۴-۲-۴-۲- آموزش حل مسئله بین شخصی
آموزش حل مسئله در اغلب مجموعه های آموزشی خود نظم دهنده که بر مسائل کلی متمرکزند ادغام شده است (کندال ۱۹۸۴) اما شواهد محکمی دال بر تصمیم دهی این روش به مسائل بین شخصی در دست نیستند .
۲-۴-۲-۴-۳- آموزش شناختی حل مسئله بین شخص: [۱۰۹]
“