مهارتهای فنی سالها مورد توجه مؤسسات آموزشی بوده است و به همین جهت در این زمینه پیشرفتهای زیادی حاصل گردیده است. پایهریزی محکم هر یک از تخصصها، از نظر اصول، ساخت و روشها توأم با تمرین و تجربه عملی شخصی بسیار سودمند است.
پرورش مهارت انسانی:
اساس و پایه پرورش مهارتهای انسانی در دانشگاهها و سایر مراکز علمی بر روانشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی استوار است. مدیر باید سعی کند مهارت انسانی را در خود پرورش دهد تا در کار خود موفقیت حاصل کند. این آموزشها فرد را در زمینههای زیر یاری میکند تا بتواند مهارت انسانی خود را در حد اعلا پرورش دهد:
- درک احساسات و عواطف خویش
- طرز تلقی درست از تجربیات خود و ارزشیابی مجدد آنان
- قدرت درک آنچه را که دیگران به گفتار یا کردار بیان میکند
- توانایی انتقال موفقیتآمیز عقاید و گرایشهای خود به دیگران.
پرورش مهارتهای ادراکی:
برای پرورش این مهارت نیز روشهای چندی بهکاررفته است اما نتایج آن ها متفاوت بوده است. ولی بهترین نتایج همیشه از طریق کاربرد روش آموزش و پرورش مرئوسان به وسیله سرپرستان آن ها به دست آمده است. یکی از راههایی که سرپرست بدان وسیله میتواند به «آموزش وپرورش» مرئوسان خود کمک کند این است که مسئولیت خاصی را به مرئوسی محول کند و هر گاه این مرئوس تقاضای کمک کند به جای آن به سؤالهای او پاسخ دهد، خود از او هوشمندانه سؤالهایی کند که او را به تفکر وادارد. یکی از عالیترین روشهای پرورش مهارت ادراکی، آموزش حرفهای است. بدین معنی که سرپرست، جوانان مستعد سازمان را از کاری به کار دیگری که از لحاظ مسئولیت در یک سطح قرار دارند انتقال میدهد و بدین وسیله به آن ها فرصت میدهد تا کار سایر همکاران خود را بیاموزند. روشهای دیگری نیز وجود دارد نظیر ماموریتهایی که با مسائل و مشکلات متقابل ادارات ربط دارد، انجام وظیفه درست اعضای هیئتمدیره برای روسای بخشهای پایین، یا برای گروههای بزرگ تر، دورههای بررسی قضایای اداری به شرط آنکه فقط قضایای مورد استفاده قرار گیرند که مسائل کلی مدیریت و هماهنگی متقابل ادارات را در بر گیرد، سودمند خواهد بود (برگر،1995؛ به نقل از دهقان،1386).
2-3- مبانی نظری مدیریت زمان
2-3-1- مبانی نظری مهارتهای سازمانی مدیریت زمان
مهارتهای سازمانی مدیریت زمان شامل شش بعد میباشد که عبارتاند از: هدفگذاری، اولویتبندی اهداف و فعالیتها، برنامهریزی عملیاتی، تفویض اختیار، مدیریت ارتباطات، مدیریت جلسات.
2-3-1-1- هدفگذاری
علاقه بند بیان میدارد، هدفها، نتایج مطلوبی است که فعالیت سازمان در جهت آن ها هدایت میشود، اهداف انتظاراتی به وجود میآورند که ملاکهای تصمیمگیری قرار میگیرند (معین، 1387).
هدف، نتیجه مطلوبی است که رفتار، در جهت آن هدف میشود. نتایجی که رفتار، عملاً، در جهت آن ها هدایت میشود، هدفهای واقعی را تشکیل میدهند. هدفها در معرض تغییر و تحول قرار دارند. تغییر هدفها در نتیجه کار و تجربه باهدف ها و تحت تأثیر عوامل و نیروهای داخلی و خارجی صورت میگیرد (شعبانی،1381).
2-3-1-2- اولویتبندی اهداف و فعالیتها
اسلامی (1373) میگوید: یکی از بزرگترین ذخیره کنندگان وقت، انجام امور بر اساس اولویت است. وی میگوید با انجام امور بر اساس اولویت، هرگز کارهای مهم بر زمین نمیماند وقت به امور غیرضروری اختصاص نمییابد اولویتبندی امور نیازمند آن است که فرد نسبت به کارهایی که میخواهد انجام دهد، آگاهی لازم را داشته باشد. اولویتبندی بدین معنی است که مشخص کنیم کدامیک از وظایف بالاترین اهمیت را داراست کدامیک از درجه اهمیت کمتری برخوردار است و کدامیک از فعالیتها در پایینترین سطح اولویتها میباشد.