1-1. مقدمه
2
1-2. بیان مسئله
2
1-3. هدف پژوهش
6
1-4. فرضیههای پژوهش
6
1-5. اهمیت و ضرورت پژوهش
7
1-6. تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
7
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
10
2-1. مقدمه
11
۲-2. مفهوم واکنش هیجانی و تنظیم هیجان
11
۲-3. واکنش هیجانی و تنظیم هیجان در اختلال اضطراب اجتماعی
13
۲-4. واکنش هیجانی و تنظیم هیجان در لکنت
14
۲-4-1. رابطهی اضطراب و لکنت
16
۲-4-2. لکنت و اضطراب اجتماعی
17
۲-4-3. ویژگیهای اختلال اضطراب اجتماعی در لکنت
18
2-5. فرایند مرتبط با تنظیم هیجان: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در لکنت و اختلال اضطراب اجتماعی
21
2 -6. فرایندهای مرتبط با واکنش هیجانی: حافظهی فعال، توجه متمرکز برخود و توجه مداوم در لکنت و اختلال اضطراب اجتماعی
23
2-6-1. لکنت به عنوان نقص زبانی
27
2-6-2. ارتباط حافظه فعال و پردازش زبانی
29
2-6-3. ارتباط حافظهی فعال و لکنت
30
۲-7. مقایسهی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، حافظه فعال، توجه متمرکزبرخود و توجه مداوم افراد مبتلا به لکنت با بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی
32
2-8. جمع بندی
32
فصل سوم: روش پژوهش
33
3-1. مقدمه
34
۳-۲. روش پژوهش
34
3-۳. جامعه پژوهش
34
۳-۴. نمونهگیری
34
3-5. ابزارهای جمع آوری اطلاعات
36
3-6. روش اجرای آزمونها
40
3-7. روش تجزیه و تحلیل
40
فصل چهارم: یافتههای پژوهش
41
4-1. مقدمه
42
4-۲. یافتههای توصیفی
42
4-3. یافتههای استنباطی
44
فصل پنجم: بحث، نتیجهگیری و پیشنهادها
54
۵-1. نتیجهگیری
55
۵-2. محدودیتهای پژوهش
55
۵-3. پیشنهادهای حاصل از پژوهش
58
5-4. پیشنهاد برای پژوهشهای آتی
59
منابع
60
پیوستها
67
پیوست1. پرسشنامهی اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامهی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و پرسشنامهی توجه متمرکز بر خود افراد مبتلا به لکنت
68
پیوست2. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و پرسشنامه توجه متمرکز بر خود بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی
72
پیوست3. پرسشنامهی اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامهی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و پرسشنامهی توجه متمرکز بر خود افراد بهنجار
72
پیوست4. فرم مربوط به سنجش حافظهی فعال
73
مقدمه
هیجانها دارای کنشوریهای متعدد از جمله کنشوری تکاملی، ارتباطی و اجتماعی میباشند (اکمن، 1993). همچنین طبق نظر گراس2 و تامپسون3 (2007)، توجه، حافظه و تعاملهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهند. درواقع هیجانها همانطور که کمک کنندهاند، میتوانند آسیبزا نیز باشند. بهطوریکه گراس و تامپسون (2007) معتقدند پاسخهای هیجانی نامتناسب بر چندین شکل از آسیبشناسی روانی و مشکلات اجتماعی دلالت دارند و به توانایی ما در تنظیم موفق هیجانها مربوط میشوند. از آنجا که مدلهای شناختی اضطراب اجتماعی فرض کردهاند فعالیت بالای هیجان و بدتنظیمی هیجان که ماهیت دقیق آن در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بخوبی مشخص نشده (ورنر4و همکاران، 2011)، از ویژگی های مرکزی اختلال اضطراب اجتماعیاند (هیمبرگ5، 1997؛ هرمن6، 2004؛ هافمن7، 2004؛ به نقل از گلدین8و همکاران، 2009) و این ویژگیها طبق مدل ارتباطی-هیجانی لکنت (کنتر9 و همکاران، 2006) در افراد مبتلا به لکنت نیز وجود دارند، منطقی مینماید که این دو اختلال از نظر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، حافظهی فعال، توجه متمرکز برخود و توجه مداوم با یکدیگر مقایسه شوند تا درصورت تفاوت این فرایندها درآنها با افراد بهنجار یا یکسان بودن این فرایندها در بیماران اختلال اضطراب اجتماعی و افراد مبتلا به لکنت، برای آنها برنامههای درمانی یکسانی متمرکز بر بهبود و تقویت این فرایندها اتخاذ شود.
1-2. بیان مسئله
تحقیقات نشان میدهد افراد مبتلا به لکنت در مقایسه با افراد عادی، در تنظیم هیجانهای خود، ضعف دارند (کاراس10و همکاران، 2006؛ نتورو 11، کنتر و والدن12، 2013). پاسخهای هیجانی به رویدادهای استرسآور میتواند از طریق استفاده از راهبردهای کنارآمدن شناختی تنظیم شود (فولکمن13 و موسکویتز14، 2004). به عقیدهی گارنفسکی15و کرایج16 (2001)، افراد در مواجهه با شرایط استرسزا از راهبردهای متنوع نظم جویی شناختی هیجان استفاده میکنند. دنیس17(2007) نشان داده است که بین اضطراب و استرس با همهی راهبردهای ناسازگار نظم جویی شناختی هیجان (سرزنش دیگران، سرزنش خود، نشخوار فکری، فاجعه پنداری) همبستگی مثبت وجود دارد و بطور کلی یافتههای پژوهشی نشان میدهند که راهبردهای ناسازگار نظم جویی شناختی هیجان نظیر نشخوارگری، خود سرزنشگری و فاجعه نمایی بطور مثبت با جنبه های آسیب شناختی همبسته هستند، ولی در راهبردهای سازگار نظیر ارزیابی مجدد مثبت، این همبستگی منفی است (گارنفسکی و همکاران، 2002).
با توجه به یافتههای بالا و مطابق با این شواهد که بزرگسالان مبتلا به لکنت، اضطراب، شرمندگی و اجتناب از موقعیتهای اجتماعی را بهطور فراوانی تجربه میکنند (ال وراچ و راپی2، 2013)، انتظار میرود راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان افراد مبتلا به لکنت که اضطراب و استرس بیشتری نسبت به افراد عادی تجربه میکنند (ال وراچ و همکاران، 2009؛ بلود3، ورتز4، بنت5 و سیمپسون6، 1997)، نسبت به افراد عادی و افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی متفاوت باشد.
درواقع علیرغم برخی ابهامات باقی مانده دربارهی رابطهی لکنت و اضطراب، تحقیقات طی دودههی اخیر، شواهد قانع کنندهتری را از رابطهی بین لکنت و اضطراب ارائه میکند و متمرکز بر اضطراب اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و پیشبینی صدمهی اجتماعی در افراد مبتلا به لکنت است (کرایج و ترن7، 2014؛ منزیس8، 2011 و 1999) و همگام با توسعهی شواهدی برای این موضوع است که این اضطراب ممکن است به موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی محدود شده باشد (مسنجر9و همکاران، 2004؛ منزیس، 1999). شواهد در حال رشدی وجود دارد برای اینکه ویژگیهایی که اغلب با اختلال اضطراب اجتماعی مرتبطاند (ترس از ارزیابی منفی، پیشبینیهایی از آسیب اجتماعی، شناختهای منفی، سوگیریهای توجه، اجتناب و رفتارهای محافظت کننده) (کلارک10 و ولس11، 1995؛ کوت برت12، 2002؛ راپی و هیمبرگ ، 1997؛ راپی و اسپنس13 ، 2004)، ممکن است در تجربهی لکنت نقش مرکزی داشته باشند و همچنین در حفظ وجود اضطراب اجتماعی بهکار روند (کرایمات14، وانریکگهم15و وان دم-باگن16،2002؛ لو17و همکاران، 2012؛ منزیس، 1999). بهطور کلی از آنجا که مدلهای شناختی اضطراب اجتماعی فرض کردهاند فعالیت بالای هیجان و بدتنظیمی هیجان که ماهیت دقیق آن در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بخوبی مشخص نشده (ورنر و همکاران، 2011)، از ویژگیهای مرکزی اختلال اضطراب اجتماعیاند (هیمبرگ، 1997؛ هرمن، 2004؛ هافمن، 2004؛ به نقل از گلدین و همکاران، 2009) و این ویژگیها در افراد مبتلا به لکنت نیز وجود دارند، منطقی مینماید که این دو اختلال از نظر انتخاب راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان با یکدیگر مقایسه شوند تا درصورت یکسان بودن راهبردها، برای آنها برنامههای درمانی یکسانی متمرکز بر بهبود استفاده از مهارتهای تنظیم هیجانی اتخاذ شود.
از طرفی کیمبرل (2008، به نقل از محمدی، 1392)، در مدلی که از اختلال اضطراب اجتماعی ارائه میکند، از علل اجتناب و اضطراب اجتماعی را تفاوت افراد در پردازش اطلاعات میداند و عوامل شناختی دخیل از قبیل توجه و حافظه که نقش مهمی در پردازش اطلاعات دارند را مطرح میکند. در این میان کلارک و ولس (1995، به نقل از محمدی، 1392)، توجه متمرکز برخود مفرط را بهعنوان اصلیترین عامل نقصهای عملکردی اضطراب اجتماعی مطرح میکنند و اینگرام2 (1990) آن را آگاهی از اطلاعات درونی که در تضاد با اطلاعات بیرونیاند، میداند. بنابرین مناسب به نظر میرسد که بزرگسالان مبتلا به لکنت علاوه بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، از نظر توجه و حافظه نیز با افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و افراد عادی مقایسه شوند. این ایده با فرض داماسیو3(1999) نیز، مبنی بر نقش هیجان در هدایت شناخت از جمله در پردازشهای زبانی و گفتاری (کندل4، شوارتز5و جسل6، 2000)، مطابق میباشد.
افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی هنگام ورود به موقعیتهای هراسناک اجتماعی تمایل دارند، توجهشان را به سمت خود برگردانند و از این رو توجه متمرکز برخود باعث ایجاد تداخل در پردازش اطلاعات میگردد (پاپاجورجیا7، 1998، به نقل از اسپور8و استوپا9، 2002). از آنجا که مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی در رابطه با عملکرد خود در حضور جمع، دچار اشتغال ذهنی هستند و دایما پیامدهای منفی اشتباهات احتمالی خود را اغراق آمیز تفسیر میکنند، فضای ذهنی آنها، درگیر این موضوع بوده و لذا نمیتوانند تمرکز کافی را در تکالیف شناختی داشته و دچار افت در ظرفیتهای شناختی و آسیب در عملکردهای مربوط به آن میشوند (به نقل از بارلو10، 2004).
نگهداری توجه متمرکز، ظرفیت گنجایش توجه را محدود میکند (کان11، 1999)، از طرفی هاول12(2004) و شنک13(2007) گزارش میدهند، کودکان مبتلا به لکنت گنجایش توجه کوتاهتری نسبت به افراد عادی دارند، گرچه آندرسون14 (2003) در مطالعهی خود در این زمینه تفاوتی را گزارش نمیدهد (به نقل از کفالیانوس، 2012). بنابرین، این یافتهها، این احتمال را تقویت میکنند که ممکن است کانون توجه بزرگسالان مبتلا به لکنت در مقایسه با افراد عادی، متفاوت و در واقع متمرکز برخود باشد. همچنین شواهد دیگر برای این فرض از یافتهی کاراس (2006، به نقل از کفالیانوس، 2012) تقویت میشود، بهطوریکه درمییابد کودکان مبتلا به لکنت، ظرفیت کمتری در تنظیم توجهشان نسبت به افراد عادی دارند.
همانطور که گفته شد طبق نظر کیمبرل (2008، به نقل از محمدی، 1392)، علاوه بر توجه، حافظه نیز نقش مهمی در اضطراب اجتماعی دارد از سوی دیگر براساس نظریات مختلفی مانند نظریهی کارآمدی پردازش (آیزنک2 و کالو3، 1992) و نظر ویلیامز4و همکاران (1988) در خصوص عملکرد حافظه، اضطراب میتواند عملکرد حافظهی فعال را تحت تاثیر قرار دهد. حافظهی فعال یک سامانهی ذهنی است که وظیفهی اندوزش و پردازش موقتی اطلاعات را به طور همزمان انجام میدهد (بدلی5 و همکاران، 1986، به نقل از اسد زاده، 1388).
از طرفی حافظهی فعال ارتباط نزدیکی با پردازش زبانی دارد (رونبرگ6، رودنر7و اینگوار8، 2004) و در واقع مطالعات کنونی برخلاف مطالعات پیشین پیشنهاد میکنند که حافظهی کوتاه مدت واج شناختی نقش مهمی در فرایندهای درک و تولید زبانی بر عهده دارند (جاکومت9، اسکات10، 2006؛ گاسکل11و مارسلن-ویلسون12، 2002) و نقص در آن باعث اختلال در فرایند تولید گفتار میشود (به نقل از منصوری و تهیدست، 1391). در زمینهی اختلال لکنت و براساس مدل بدلی از حافظهی فعال، مطالعاتی نقش مدار واجی حافظهی فعال را مشهود میدانند (منصوری و تهیدست، 1391؛ باجاج13، 2007). نتایج مطالعات مختلف که از تکلیف تکرار ناکلمه برای بررسی توانایی واجی حافظهی فعال کودکان و بزرگسالان مبتلا به لکنت استفاده کردهاند، حاکی از مهارتهای پردازش زبانی ضعیفتر آنها در حیطهی حافظهی فعال، نسبت به افراد طبیعی است و تفاوت در این نتایج را میتوان به مقدار جمعیت مورد مطالعه، سن کودکان، شدت لکنت و میزان سختی تکالیف مربوط دانست (منصوری و تهیدست، 1391).
بنابرین از آنجا که طبق تحقیقات ردپای وجود مشکل در حافظهی فعال و بهویژه رمزگذاری واجی در افراد مبتلا به لکنت به چشم میخورد و تحقیق اندکی دربارهی حافظهی فعال بزرگسالان مبتلا به لکنت نسبت به کودکان وجود دارد و چنانچه گفته شد اضطراب میتواند بر عملکرد حافظهی فعال تاثیر گذار باشد، مسئلهی پژوهش حاضر، این است که آیا حافظهی فعال بزرگسالان مبتلا به لکنت، نسبت به افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، متفاوت هست یا خیر.
چنانچه گفته شد، از آنجا که کلارک (1995) توجه متمرکز برخود را بهعنوان اصلیترین عامل نقص عملکردی مربوط به اضطراب اجتماعی مطرح میکند و از طرفی اضطراب افراد مبتلا به لکنت رو به سوی اضطراب اجتماعی میرود، دیگر سوال پژوهش حاضر این است که آیا بزرگسالان مبتلا به لکنت در توجه متمرکز بر خود با افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی متفاوت هستند یا خیر.
گرچه تحقیقات نشان دادهاند، کودکانی با آسیب ویژهی زبانی، اختلال خواندن و اختلال سرعت گفتار محدودیتهایی را در توجه مداوم بروز میدهند (مورفیو همکاران، 2014)، هیچ مطالعهای توجه مداوم را در بزرگسالان مبتلا به لکنت بررسی نکردهاند. بنابرین با توجه به اینکه افراد مبتلا به لکنت در عملکرد زبانی تفاوتهای اندکی با اختلالات زبانی دارند (هال2، واگوویچ3 و برن استین راتنر4، 2007) و بهدلیل رابطهی نزدیک بین حافظهی فعال، توجه و پردازش زبانی (رونبرگ و همکاران، 2004)، بررسی اینکه آیا تفاوتی در توجه مداوم بزرگسالان مبتلا به لکنت در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نیز وجود دارد یا خیر، با ارزش است و مسئلهی دیگر پژوهش حاضر است.
همچنین طبق یافتههای تحقیقی، مبنی بر اینکه اضطراب با راهبردهای ناکارآمد نظم جویی شناختی هیجان (سرزنش دیگران، سرزنش خود، نشخوارفکری، فاجعه پنداری) همبستگی مثبت دارد، مسئلهی دیگر تحقیق حاضر این است که آیا راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در بزرگسالان مبتلا به لکنت متفاوت از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است یا خیر.
1-۳. هدف پژوهش
مقایسهی راهبردهای (سازگار و ناسازگار) نظم جویی شناختی هیجان، حافظهی فعال، توجه متمرکز برخود و توجه مداوم افراد مبتلا به لکنت با بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی.
1-۴. فرضیههای پژوهش
راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در بزرگسالان مبتلا به لکنت، متفاوت از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است.
حافظهی فعال بزرگسالان مبتلا به لکنت، متفاوت از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است.
توجه متمرکز برخود بزرگسالان مبتلا به لکنت، متفاوت از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بهنجار است.
توجه مداوم بزرگسالان مبتلا به لکنت، متفاوت از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است.
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش
از آنجا که برای مدیریت لکنت مزمن، مدیریت اضطراب عامل مهمی است (کرایمات، وانریکگهم و وان دم-باگن، 2002) و از آنجا که مشخص شده اضطراب اجتماعی شدید، عامل خطری برای بزرگسالان مبتلا به لکنت در طول زندگیشان است (ترن و همکاران، 2011)، در تحقیق حاضر به مقایسهی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و افراد مبتلا به لکنت میپردازیم تا در صورت عدم تفاوت این راهبردها با یکدیگر، برای آنها برنامههای درمانی یکسانی متمرکز بر بهبود استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان اتخاذ شود. همچنین از آنجا که در تحقیقات، توجه کمی به حافظهی فعال بزرگسالان مبتلا به لکنت با وجود نقش داشتن آن در پردازش زبانی (به نقل از منصوری و تهیدست، 1389) شده است و به جهت تاثیر پذیرفتن حافظهی فعال از اضطراب (آیزنک و کالو، 1992؛ ویلیامز و همکاران، 2007)، مقایسهی این جنبه از شناخت در این افراد با بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی حائز اهمیت بهنظر میرسد. در همین راستا بهدلیل حیاتی و مهم بودن توجه برای عملکرد حافظه و تنظیم شناختی هیجان، این افراد از لحاظ توجه متمرکز برخود و توجه مداوم نیز، با افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مورد مقایسه قرار میگیرند تا در صورت مشخص شدن تفاوت غیرمعنادار با بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، درمانهای یکسانی متمرکز بر بهبود این جنبهها برای آنها اتخاذ شود. بهطور کلی شناخت عوامل مهم و متغیرهای اساسی در این دو اختلال کمک بیشتری به تشخیص بهتر متغیرهای زیربنایی این دو اختلال میکنند که در درمان آنها نقش دارند.
1-۶. تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
اختلال اضطراب اجتماعی:
تعریف نظری: بر طبق راهنمای آماری و تشخیص اختلالات روانی (DSM-5، انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013)، اختلال اضطراب اجتماعی بهوسیلهی ترس برجسته از اجتماع یا موقعیتهای مبتنی بر عملکرد که در آن ارزیابی دیگران اتفاق میافتد، توصیف میشود (ال وراچ و راپی، 2013).
تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر منظور از وجود اختلال اضطراب اجتماعی، تشخیص براساس SCID2، بهوسیلهی روانشناس است.
لکنت:
تعریف نظری: در مطالعهی حاضر، لکنت بهعنوان اختلالی از سیالی گفتار تعریف میشود که شامل تکرارها، تطویلها و توقفها، همراه با افزایش تنش ماهیچهای است که ممکن است واکنشی را در آزمودنی ایجاد کند، که منجر به تخریب ارتباط شود (گیتار، 1998؛ پروس2، 1987).
تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر منظور از وجود لکنت، تشخیص لکنت بهوسیلهی گفتاردرمانگر است.
راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان:
تعریف نظری: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان به نحوهی تفکر افراد پس از بروز یک تجربهی منفی یا واقعهی آسیب زا برای آنها اطلاق میگردد (گارنفسکی و کرایج، 2007). راهبردهای سازگار نظم جویی شناختی هیجان، بهعنوان شیوهای از کاهش ناراحتی مطرح است (گراس، 1988؛ به نقل از آلدائو3و همکاران،2010) و شامل عناصر تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاه پذیری، میشود. راهبردهای ناسازگار نظم جویی شناختی هیجان، طبق چندین مدل بهعنوان هستهی اضطراب در نظر گرفته شدهاند (بک4، 1976؛ کلارک، 1988؛ به نقل از آلدائو و همکاران، 2010) و شامل سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری، تلقی فاجعه آمیز و پذیرش میشود. در ادامه به تعریف هر یک از این عاملها پرداخته میشود.
ملامت خویش: اشاره به افکاری دارد که فرد خودش را مسئول چیزی که برایش اتفاق میافتد، میداند (گارنفسکی و کرایج ، 2001).
پذیرش: اشاره به افکاری دارد که فرد خودش را تسلیم چیزی که اتفاق افتاده، میکند (همان منبع قبلی).
نشخوارگری: اشاره به افکاری دارد که دربارهی احساسات و افکاریست که مرتبط با رویدادهای منفیاند (همان منبع قبلی).
تمرکز مجدد مثبت: اشاره به فکر کردن دربارهی دیگران و چیزهای خوشایند دارد (همان منبع قبلی).