این نظریه نیز یکی از نظریه های سالمندی است که به توصیف نقش جامعه در خوپندار سالمندی می پردازد و روشهایی برای خنثی سازی این دوره معیوب پیشنهاد میکند. کای پرس ونبگستون از مدل شکست اجتماعی تدوین شده توسط زوسمان استفاده کردند.تا نشان دهند جامعه ما سبب بیدار شدن تغییرات منفی در خود پنداره افراد سالم میشود . در نظریه چهار مرحله را میتوان شمرد:جامعه ما نقش سالمند را از او میگیرد ، اطلاعات هنجاری و رهنمود های اندکی به او ارائه و او را از گروه های مرجع محروم میکند. به طوری که سالمند این احساس را که چه کسی است و چه نقشی دارد ازدست میدهد. سپس جامعه به عنوان فرد فاقد صلاحیت ومعیوب به او برچسب منفی میزند. جامعه سالمندرا از فرصت کاربرد مهارتهای خود محروم میکند ،و این امر به نوبه خود سبب تحلیل رفتن این مهارت ها میشود.
سالمند این برچسب خارجی را می پذیرد ،با ان عنوان فردی ناپسند همانند سازی می کند و رفتار خود را با انچه از او انتظار میرود تطبیق میدهد و صحنه را برای دوری معیوب اماده میسازد،بر اساس نظریه بازسازیه اجتماعی کایپرس و بنگستون ،افراد میتوانند این نظام را تغییر دهند ودور معیوب سه کنش در درهم شکنند. نخست باید این تفکر را کار منبع اصلی ارزشمندی است ریشه کن کنیم. افراد را بر اسا س منش ،شخصیت و انسانیتشان داوری کرد،دوم اینکه خدمات اجتماعی،مسکن،مراقبتهای بهداشتی و وضعیت مالی سالمندان را باید اصلاح کرد و بالاخره باید برای خود گردانی به سالمندانم قدرت بیشتری بدهیم (نیک روان فرد،1378).
خط مشی ها و برنامه های سیاسی و اجتماعی موثر بر زندگی سالمندان باید توسط خود انان تعیین شود. از این طریق انان میتوانند احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی بیشتری یافته و به حفظ کارایی و خدمات اجتماعی خود کمک کنند.(دادستان،.1382).
.نظریه جداسازی سالمندی:
این نظریه را در اغاز کامینگز و هندی صورت بندی کردند. این نظریه میگوید که با نزدیک شدن ورود افراد به دوره ی سالمندی ،گرایش طبیعی برای کناره جویی اجتماعی و روانشناختی محیط در انان پدید میاید و طبق این نظریه افراد سالمند عملا از فعالیت های اجتماعی خارج از خانه خود راکنار میکشند و ارتباط خود را با دیگران کاهش میدهند این جداسازی سبب تقویت رضایتمندی زندگی با افزایش سن میشود(ییلاق بیگی،.1388)
لذا با بالا رفتن سن توانایی تقسیم شدن سلولها کمتر میشود. هایفلک براساس شیوه تقسیم سلول ، نهایی عمر انسان را 120 سال تخمین میزند. دانشمندان در دهه گذشته سعی کردن علت از دست رفتن توانایی تقسیم سلولها را پیدا کنند. علت احتمالا ته کروموزوم هاست… هر بار که سلولی تقسیم میشود تلوموس که محافظ انتها کروموزومها ست کوتاه تر میشود. تلوموسها پس از حدود 100 بار خیلی کم می شوندو سلول توان تولید مثل خود را از دست میدهد. در یکی از مطالعات معلوم شده است که کاهش تلوموس برا اثرگذشت عمر با عدم توانایی کنار امدن با استرس و افزایش سرطان رابطه دارد.)جونز،2003)
نظریه های زیست شناختی[2] پیری:
طی سالیان متمادی بسیاری از نظریه های پیری بر مبنا فرسودگی،از کار افتادگی و افزایش انتروپی[3]بودند.انتروپی یک واژه ترمودینامیکی است که توسط شیمی – فیزیکدانان جهت تشریح وضعیت بی نظمی و تعادل در دستگاه ها بکار می رود دستگاها تمایل به بی نظمی دارند. از این دیدگاه حیات را باید همواره در حال مبارزه با انتروپی دانست و در این میان پیری عبارت است از پیروزی تدریجی انتروپی . (نویان شرف،1387).بر اساس نظریه دیگر تحت عنوان نظریه از کار افتادگی ،هر جانداریدارای سهمیه ویژه برای زیست است. یک ساعت پیری که ویژگی ان شناخته شده است در اولین روزهای حیاط طوری برنامه ریزی می شود که در طی حیاط فرد با نظم و قانون مندی کار میکند. ولی به تریج او را به سمت پیری و مرگ میبرد. بر اساس نظریه رادیکالی ازاد ، رادیکالهای احیا شده در اکسیژن که طی متابولیسم هوازی به طورگاه و بی گاه و غیر قابل کنترل تولید میشود.واکنشهای زیان باری که زمینه پیری هستند آغاز میگردند. نکته اصلی در این نظریه این است که پیریرا یک فرایند سراسر تصادفی میدانند چون آسیبی که پیری شدن شود به طور پراکنده حادث میگردد در نتیجه پیری باید پدیده ای باشد که به طور تصادفی هدایت می شود.(نویدیان شرف،.1387).نظریه های زیست شناختی زیادی در مورد پیری مطرح شده است ولی دو نظریه بیشتر مورد توجه قرارگرفته اند:یکی نظریه ساعت سلولی و دیگری نظریه رادیکال آزاد. هردو نظریه علت پیری را در درون سلولها جستجو میکنند. در نظری ساعت سلولی ائونارد هایفلیک ،گفته می شود که سلولها حداکثر حدودا” میتوانند 100مرتبه تقسیم شوند
[1] : Social reconstruction
[2] : Biological
[3] :anotropi