استیفن رابینز[1](1991) در کتاب مدیریت میگوید مهارتهای فنی برای موفقیت لازم هستند ولی به هیچوجه کافی نمیباشند. وی اذعان دارد که مدیران جنرال موتورز برای اینکه یکی از مدیران تراز اول شرکت بشوند به مهارتهای بین فردی متوسل میشوند. رابینز معتقد است از آن جایی که مدیران در نهایت کارهای خود را از طریق دیگران انجام میدهند پس صلاحیت و شایستگی در رهبری، ارتباطات و سایر مهارتهای بین فردی بایستی که پیشنیاز برای مدیریت اثربخش به حساب آید. به نظر وی مهارتهای ارتباطات اثربخش، فقط قسمتی از مهارتهای بین فردی میباشند. رابینز از چند مهارت کلیدی صحبت به میان آورده و آن ها را به عنوان مهارتهای اساسی بین فردی معرفی میکند و معتقد است که هر مدیری برای حرفهای شدن به آن ها نیازمند است. این مهارتها عبارتاند از:
مهارت شنود موثر، ارائه بازخورد، تفویض اختیار، مهارت انضباطی و مدیریت تعارض.
الف) مهارتهای شنود موثر:
طبق گفته رابینز (1991) توانمند بودن به عنوان یک شنونده موثر امری بسیار مهم بوده و داشتن این توانایی امر مسلم و قطعی میباشد؛ و بین شنیدن و گوش دادن تفاوت قائل میشود و میگوید در گوش دادن، توجه کردن نهفته است. هم چنین گوش دادن با تفسیر و یادآوری محرک همراه است. شنود موثر کاری دشوار است و شامل تماس چشمی، اجتناب از سردرگمی، سئوال کردن، تفسیر و تأویل و عدم قطع صحبتهای گوینده میباشد (رابینز، 1375).
برخی از خبرگان ارتباطات بر این باورند که شنود موثر، سنگ بنای مهارت ارتباطی مدیران امروزی است. بامهارت شنود موثر میتوان دیگران را بهتر شناخت و به خواستههایشان پاسخ داد و حتی همکاریشان را جلب نمود. طبق تعریف دیگر، شنود موثر عبارت است از فرایند کشف رمز و تفسیر پیامهای کلامی به طور فعال (رابینز، 1991).
ب) مهارتهای تفویض اختیار:
هر مدیری زمان و دانش محدودی دارد. مدیران به این ترتیب، نیاز دارند که ارزش تفویض اختیار را بفهمند و همچنین بدانند که این کار را چگونه انجام دهند. تفویض اختیار، واگذاری اختیار انجام کاری به شخص یا اشخاص دیگر می باشد. این واگذاری به زیردستان این امکان را فراهم میآورد که در تصمیمگیریها مشارکت کنند. میزان اختیاری که یک مدیر میتواند تفویض کند به عوامل اقتضایی متعددی چون اندازه سازمان، اهمیت وظیفه یا تصمیم، پیچیدگی وظیفه، فرهنگسازمانی و ویژگیهای زیردستان بستگی دارد (میلر، 1377).
پ) مهارتهای انضباطی:
به مهارتهایی گفته میشود که طی آن یک مدیر اقداماتی انجام می دهد تا مقررات و استانداردهای سازمان را تقویت کند. برای ایجاد و توسعه مهارتهای انضباطی به طور اثربخشی، توصیه شده است که این رفتارها انجام شود
ت) مهارتهای بازخورد:
مهارت اساسی دیگر، مهارتهای بازخورد میباشد که به دو طریق مثبت و منفی صورت میگیرد. بازخورد عبارت از گرفتن اطلاعات از محیط میباشد مثلاً گرفتن اطلاعات از زیردستان توسط مدیر. بازخورد مثبت با سرعت بیشتر و اشتیاق زیادی صورت میگیرد تا بازخورد منفی (رابینز، 1991).
ث) مهارتهای مدیریت تعارض:
طبق گفته رابینز (1991) توانایی اداره تعارض بدون شک یکی از مهمترین مهارتهایی است که یک مدیر باید داشته باشد. مطالعاتی که روی مدیران میانی و عالی صورت گرفته ،نشان داده است که بیش از 20 درصد وقت مدیران اجرایی نامبرده صرف حل تعارض میگردد. در مطالعهای دیگر که در رابطه با مهمترین کارهایی که مدیران انجام میدهند، صورت گرفته است؛ مدیران اذعان کردهاند که مدیریت تعارض اهمیت بالاتری از تصمیمگیری با مهارتهای ارتباطی دارد.
اوینگ[2]مهارتهای مدیران را بر دانش[3] و فهم مبتنی ساخته بود. او مهارتهای مدیران را در قالب دانش مدیریتی به سه دسته تقسیم کرد:
- روشها و فنون حل مسئله[4]
- تشخیص واقعیات داخل و محیط سازمان[5]
- اطلاعات در خصوص اهداف، سیاستها و استانداردها (اوینگ، 1946).
مطالعات سلز[6]، هاسکینز[7] و دیلویت[8] اینان به عنوان متخصصین مشاوره آموزشی، مهارتهای مورد نیاز مدیران را به شرح زیر تعیین نمودهاند:
-
- مهارتهای وظیفهای[9]: مانند بازاریابی، حسابداری و محاسبه نمودن
<img class="alignnone size-full wp-image-590964 aligncenter” src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/02/Accounting-270.jpg” alt="حسابداری” width="400″ height=”
- مهارتهای بین شخصی که مشتمل است بر:
مهارتهای ارائهای [10]
مهارتهای مشاورهای[11]
مهارتهای سازمانی مشتمل است بر:
- مدیریت فرایند
- مدیریت تغییر (دیلویت، هاسکینز، وسلز، 1982)
سندویت معتقد است که مدیران سازمانها باید موقعیت سازمان را در برابر سه تقاضا که امروزه مورد انتظار است حفظ نمایند:
- کیفیت روبه رشد
- کاهش هزینه
- نوآوری
مدیران برای برآوردن این انتظارات نیاز به دانش و مهارتهایی دارند. وی مدل مهارتهای سه گانه رابرت کاتز را مورد بررسی قرار داده و مدلی تحت عنوان حوزه شایستگی[12] ارائه می نماید که شامل پنج طبقه است:
حوزه ادراکی- ابتکاری[13]
- Stephen Robbin
[2] . Ewing
[3] . Knowledge
[4] . Problem solving
[5] . Recognition of the realities
[6]. Sells
[7] . Haskins
[8] . Deloitte
[9] . Functional skills
[10]. Presentational skills
[11]. Counselling skills
[12] . The competency domain
[13] . Conceptual creatire domain