فرانكل از اصطلاح «روحانيت پزشكي»[1]براي تعيين چگونگي برخورد روان درمانگران با افرادي كه اختلالات روان تني دارند و مشكل بدنيشان قابل درمان نيست استفاده مي كند. فرانكل آن را وظيفه متخصص پزشكي مي دانست تا بوسيله آن بيماران را از جهت رواني آرام نمايد. نبايد روحانيت پزشكي رابا روحانيت كشيشي اشتباه گرفت. معنا درماني در مورد بيماراني كه از افسردگي درون زاد[2] و روانپريشي رنج مي برند با هدف كار برروي بخشهاي سالم بيمار صورت مي گيرد تا نگرش شان را در يافتن معناي زندگي نسبت به رنج بردن تغيير دهند. ته مانده اي از حس آزادي حتي در مبتلايان به روان پريشي نيز وجود دارد و پايه اي ترين هسته ی وجودي اينان ، تحت تأثير سايكوز قرار نمي گيرد. اگر آنها اين باور را پيدا كنند كه تحمل كردن درد كار بي معنايي است ، روحيه خود را تا حد زيادي از دست خواهند داد (فرانكل، 1967؛ ترجمه معارفي ، 1384.).
كار با يك جوان اسكيزوفرني مثال كليدي روحانيت پزشكي است. يك جوان 17 ساله يهودي كه مبتلا باسكيزوفرني بود ، دو سال و نيم در يك كلينيك رواني اسرائيلي بستري بود. اما به ايمان يهودي خود شك كرده بود و خدا را براي متفاوت آفريدن وي با ديگران سرزنش مي كرد. فرانكل به او گفت كه شايد خد از او اين تكليف را خواسته كه مدتي در بيمارستان بستري شود و تحمل كند. جوان گفت به همين خاطر است كه هنوز هم به خدا اعتقاد دارد و شايد خدا بخواهد او خوب شود. فرانكل پاسخ داد : خداوند نه تنها مي خواهد كه شما را شفا دهد بلكه مي خواهد كه شما را از نظر مذهبي و روحاني نيز بالاتر از زمان قبلي از بيماري ات تبديل كند. پس از اين صحبت جوان بصورت اعجاب آوري بهبود يافت و فرانكل ديد كه او معنايي براي زندگي اش پيدا كرده كه نه تنها در تضاد با بيماري اش نيست بلكه بخاطر آن مي باشد(نيلسون، 2001؛ ترجمه بهفر، 1384وسروري ،1383).
اصلاح نگرش ها[3] :
اصلاح نگرش ها براي روان آزردگي خردزاد[4] ، افسردگي و اعتياد كه جلوي اراده معطوف به معنا را مي گيرد ، كاربرد دارد. همچنين در كنار آمدن با رنج بردن گريز ناپذير كه ممكن است ناشي از سرنوشت يا بيماري باشد مورد استفاده قرار مي گيرد. به طور كلي اين فن بر تغيير مجدد چارچوب نگرش ها از منفي به مثبت تأكيد مي كند. براي نمونه از درمانجو پرسيده مي شود كه آيا نكته مثبتي در اين موقعيت مي بيند؟ يا چه چيز براي شما در اين موقعيت يك آزادي در دسترس محسوب مي شود (محمد پور ، 1385).
شوخي و قصص در نظريه فرانكل
فرانكل غالباً در استفاده از فنوني مثل قصد متضاد ، حس شوخ طلبي افراد را تحريك مي كند. وي همچنين در سخنراني ها ، مقالات و كتابهاي خود اكثراً با طرح داستان خود و افراد ، و نيز مراجعاني كه ديده است ، سعي مي كند از آنها براي روشن شدن مفاهيم خود بهره جويد. فرانكل عنوان مي دارد كه به خوبي ديده شده است كه شوخي بيش از هر چيز ديگري در ساخت بشر ، مي تواند انسان را از شرايط سخت موجود جدا سازد و به او تواني ببخشد تا در برابر هر گونه سختيها و زشتيها برخيزد ، ولو اينكه براي چند ثانيه بوده باشد (فرانكل،1975 ؛ ترجمه صالحيان و ميلاني ،. 1384).
درمان گروهی سالمندان[5]:
در یک گروه درمانی سالمندان ، تنها ویژگی یک مشاور خوب دوست داشتن سالمندان نیست. سالمندان در گروه ویژگیهای منحصر به فردی دارند از قبیل: به دلیل مشکلات جسمی و روانی،فراخنای توجه برخی از انها ممکن است کوتاه باشد،همچنین برخی از انها کند عمل میکنند.(کوری و کوری،1386).
-سالمندان اغلب داروهایی مصرف میکنند که با عملکرد کامل انها تداخلایجاد میکند.
-سالمندان اغلب بیشتر از مواجه به توجه و تشویق نیاز دارند.
-سالمندان نیاز شدیدی دارند که صحبتهایشان گوش داده شود و احساساتشان درک گردد.
-مضامین مرتبط تر با سالمندان در مقایسه با گروه های سنی دیگر عبارت است از : فقدان- تنهایی و انزوای اجتماعی،فقر،احساس خرد سدن،تلاش برای یافتن معنا در زندگی،وابستگی،احساس بی فایدگی،نا امیدی و یاس،ترس از مرگ و مردن،اندوه ناشی از مرگ دیگران،ناراحتی از تحلیل جسم و ذهن،و افسوس خوردن در مورد گذشته.در درمان گروهی سالمندان،سالمندان عموما” نیازمند توزیح روشن و مشخصی از اهداف خاص گروه و دلایل نفع گروه هستند. سطح اضطراب در گروه سالمندان ممکن است بالا و مستلزم یک ساختار روشن
وتکرار هدفها و تدابیر گروه باشد. زندگی در سرای سالمندان غالبا” برای خصوصی بودن )زندگی خصوصی)(مناسب نیست به همین خاطر ممکن است سالمندان به خاطر ترس از باز گو شدن اسار خوددربین دیگران متفاوت نشان دهند.لذا مشاور باید در تعیین مرزهای راز داری و محرمانه بودن دقت زیادی داشته باشد تا مطمئن شود که اطمینان از بین نخواهد رفت و محیط امنی را برای اعضا فراهم کند. مشاور باید نکاتی را در حین کار با گروهای سالمندان در نظر داشته باشد:
- مراقب باشد که با این افراد به عنوان افرادی ضعیف رفتار نکنید
- مراقب باشید که طرز صحبت کردن با انها را تغییر ندهید. از صحبت کردن با انها به عنوان کودکان خردسال بپرهیزید.
- از شوخی به طور مناسب استفاده کنید. در زمان نا توانی در انجام تکالیف از خندیدن پرهیز کنید،اما وقتی انها بنا به دلایلی می خندند،شما هم بخندید.
- نسبت به شان،هوش،و غرور انها بی احترامی نکنید.
- مشخص کنید تا چه اندازه میتوانید بدون تخلیه ی احساسات کار کنید. و راهی برای ابقای اشتیاق پیدا کنید
- بر این باور نباشید که هر سالمندی دوست دارد که با نام کوچکش خوانده شود(کوری و کوری،.1386).
یکی از مفید ترین گروهایی ویژه سالمندان ،درمان خاطره پردازی یک گروه خاص است.در این گروه اعضا را به یاد اوری و تجربه گذشته تشویق میکنند.این رویکرد درمانی میتواند به سالمندان کمک کند تا پلی بین گذشته و حال بزنند و و شور زندگی را به هستی جاری شان وارد کنند. معنا درمانی زمانی به عنوانفرار به گذشته تلقی می شد.،اما ادبیات این موضوع نشان میدهد که اکنون این روش به عنوان سودمندترینراهبرد درمانی در بهبود یکپارچگی روانی سالمندان است. سینگر،ترازو ورکین یاد اور میشوند که گروهخاطره پردازی به اعضای سالمندان فرصت میدهد تا با افرادی که نگرانیها و تجربه های مشابه دارند ارتباط برقرار کنند . چون افسردگی نسبت به فقدان و تغییرات،مضمون اساسی در زندگی سالمندان است، بنابر این گروه میتواند مکانامنی برای بیان احساسات تنهایی و نا امیدی انها باشد. روشن است که گروه های خاطره پردازی اجتماعی شدن را که عنصر محوری در غلبه بر انزوا است،تسهیل میکنند. کر نیز اومک ویرتر ازتجربه های زندگی به عنوان راهی برای بر انگیختن اعضا ی گروه جهت یاد اوری و مجسم کردن تجربه های گذشته استفاده میکنند. برخی از مضامین زندگی در چنین گروهایی مانند: خاطرات کودکی،زندگی شغلی،فشارروانی و مباحث جنسی میباشند.(کوری و کوری. 1386).
[1] : Clerical Medical
[2] : Endogenous depression.
[3] : Attitudes
[4] : Khrdzad
[5] : Elderly