معنا درمانگرها مي توانند پيشنهاداتي در خصوص معناي موقعيتهاي مختلف زندگي ارائه دهند. فرانكل به مثال پزشك مسن و بسيار افسرده اي اشاره مي كند كه نمي توانست بر اندوه از دست دادن همسر عزيزش كه دو سال پيش فوت كرده بود غلبه كند. فرانكل در ابتدا از او خواست تا تصور كند اگر او زودتر فوت كرده بود چه اتفاقي مي افتاد ؟ دكتر پاسخ داد : « همسرم رنج بسياري مي برد». فرانكل فوري پاسخ داد : مي بينيد دكتر اين رنج بر همسرتان تحميل نشده و اين شمائيد كه او را از اين زجر رها ساخته ايد و البته لازمه اش اين است كه اين تنهايي و غم از دست دادن او را تحمل كنيد )فرانكل ، 1975 ؛ ترجمه صالحيان و ميلاني ،. 1370).
تجزيه و تحليل رويا :
معنا درمانگرها مي توانند با كاربر روي روياهاي مراجعان آنها را به ضمير هشيارشان نزديك كنند. فرانكل مثال زني را مطرح مي كند كه خواب ديده بود همراه با لباسهاي چرك ، گربه را داخل ماشين لباسشويي انداخته و بعد كه براي گرفتن لباسهاي خود برگشته گربه را مرده پيدا مي كند. اطرافيان به او گفته بودند كه گربه سمبل «فرزند» و «لباس كثيف» نشانه شايعاتي است كه در مورد زندگي عاشقانه دخترش وجود دارد ، كه مادر او نيز در اين مورد مشكوك بود. فرانكل خواب او را هشداري دانست تا مادر باعث آزاردخترش يا ديگران نشود تا در نتيجه آنها را ازدست ندهد. معنا درمانگران مذهبي نيز ممكن است روياها را طوري تفسير كنند تا آنچه در ضميرناخودآگاه است را به خود آگاه افراد بكشند. فرانكل معتقد است بسياري از افراد مذهبي خود را به علت ويژگيهاي خاص نهفته در افكار مذهبي سركوب يا انكار مي كنند (نيلسون، جونز،2001 ؛ ترجمه سروري،1383).
قصد متضاد( متناقض)[2]:
قصد متضاد از جمله فنون معنا درماني است كه مطابق آن فرد تشويق مي شود تا درست به انجام رفتارهايي بپردازد كه از آنها مي ترسد و از اين رو سعي مي نمايد از موقعيت هايي كه وحشت دارد ، اجتناب نورزد و بدين ترتيب ترس بيماريزا جاي خود را به آرزوي متضاد مي دهد (فرانكل،1977 ؛ ترجمه تبريزي و علوي نيا ،1371.).قصد متضاد به دنبال غلبه بر قصد مفرط است و قصد مفرط يعني اين كه فرد توجه بيش از اندازه براي رسيدن به بعضي از خواسته هايش داشته باشد. استفاده از اين روش براي درمان كوتاه مدت بيماران مبتلا به انواع فوبيا (ترس) و وسواس فكري توصيه مي شود. قصد متضاد بر اضطراب انتظاري[3] فرد تأكيد كرده و عكس العمل بيماران به حوادثي كه وقوع مجددشان برايشان ترسناك است را درمان مي كند. اين موقعيت هاي ترسناك باعث توجه بيش از حد فرد مي شود و در نتيجه فرصت انجام كارهاي روزمره را از بيمار مي گيرد (فرانكل ، 1967 ترجمه معارفي ، 1384.).از بيماران در قصد متضاد خواسته مي شود آنچه را برايشان ترسناك است به درستي و دقيق توضيح دهند.
در مرحله بعد ترس[4] بيمار :
با يك آرزوي متناقض با آن جايگزين شده كه باعث مي شود از اهميت ترس كاسته شود. به علاوه ، قصدمتضاد بر حس شوخ طبعي بيمار تأكيد داشته و آن را ابزاري جهت كاهش وابستگي به بيماري مي داند كه فرد با خنديدن به مشكلات به آن مي رسد. اگر چه وسواس هاي فكري هم با ترس همراه هستند ، اما بيشتر ترس از خود است تا «ترس از ترس». آنها از افكار نا آشناي خود مي ترسند با اين حال هر چه بيماران بيشتر با افكار خود بجنگند علايم بيماران شديدتر مي شود. اگر درمانگرها در كمك به بيماران با روش قصد متضاد موفق شده و بتوانند با وسواس فكري آنها مقابله كنند ، علایم خيلي زود ناپديد شده و در نهايتبيمار بهبود مي يابد (پروچسكا؛ ترجمه سيد محمدي .، 1381.)
انديشه زدايي[5] :
انديشه زدايي [6]هم مانند قصد متضاد به بيمار كمك مي كند تا علائم بيماري را جدي نگيرد. در اين تكنيك فرد بايد خود را از كاري كه بايد انجام دهد منحرف كند. عدم بازتاب در مقابل خويشتن نگري زياد درباره مسائل جنسي يكي از مثالهاي اين تكنيك است. زني جوان كه در كودكي توسط پدرش مورد تجاوز قرار گرفته بود ، شخصيت خود را بسيار ضعيف و شكننده مي پنداشت و احساس نگراني مي كرد كه در فعاليت هاي جنسي او تأثير بگذارد. به خاطر تأكيد وي روي اثبات زنانگي خود قادر نبود نقش همسري خود را به خوبي انجام دهد. هنگامي كه با بهره گرفتن از اين روش توجه از خود را به همسرش معطوف كرد ، توانست بر مشكلاتش فائق آيد. خويشتن نگري زياد درباره بلعيدن مثال بعدي تكنيك انديشه زدايي است. زني كه به خاطر وسواس در بلعيدن مشكل داشت و مي ترسيد كه غذا خوردن باعث خفگي اش شود با اين فرمول بر مشكلاتش پيروز شد : «لازم نيست: نگران بلعيدن غذا باشم ، چون قرار نيست كه من آن را ببلعم بلكه آنخودش اين كار را مي كند». او آموخت كه با اعتماد به سيستم بدني اش مشكل را برطرف كند (نيلسون، 2001؛ ترجمه بهفر ، 1384 و سروري ، 1383.)
[1] : Dream Analysis
[2] :antonoym
[3] : Dereflection
[4] : Fear
[5] : Thought of de-
[6] : Medical ministry