اخلاق حرفه ای دارای دو مؤلفه اصلی است. جهت شناخت اخلاق حرفه ای ابتدا باید به بررسی این دو مؤلفه یعنی، اخلاق و حرفه پرداخت، تا بتوان به کمک آن ها به شناخت دقیق تری از مفهوم اخلاق حرفه ای نایل شد.
اخلاق جمع «خلق» (بر وزن قفل) و «خلق» (بر وزن افق) می باشد. به گفته راغب در کتاب المفردات، این دو واژه در اصل به یک ریشه باز می گردد، خلق به معنای هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم می بیند و خلق به معنای قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده می شود( فرمهینی فراهانی،144:1390). اخلاق، یعنی رعایت اصول معنوی و ارزش هایی که بر رفتار شخص یا گروه حاکم است، مبنی بر اینکه درست چیست و نادرست کدام است؟ اخلاق، مفاهیمی چون: اعتماد، صداقت، درستی، وفای به عهد نسبت به دیگران، عدالت و مساوات و فضائل شهروندی و خدمت به جامعه را در بر میگیرد. اخلاق در معنی، تشخیص درست از نادرست و خوب از بد، همیشه موضوع مورد بحث فلاسفه بوده، آنها به عنوان یکی از شاخههای فلسفه، در مورد آن سخن گفتهاند(رحمانی سرشت و همکاران،1388). اخلاق را گاهی وصف حالت یا رفتار می دانیم و گاهی مرادمان از آن دانش نظامند است. اخلاق را مجموعهای از صفات روحی و باطنی انسان تعریف کردهاند که به صورت اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی میشود، بروز ظاهری پیدا میکند و بدین سبب گفته میشود که اخلاق را از راه آثارش میتوان تعریف کرد. استمرار یک نوع رفتار خاص، دلیل بر آن است که این رفتار یک ریشه درونی و باطنی در عمق جان و روح فرد یافته است که آن ریشه را خلق و اخلاق مینامند. دامنه اخلاق را در حد رفتارهای فردی تلقی میکنند، اما رفتارهای فردی وقتی که در سطح جامعه یا نهادهای اجتماعی تسری پیدا میکند و شیوع مییابد، به نوعی به اخلاق جمعی تبدیل میشود که ریشهاش در فرهنگ جامعه میدواند و خود نوعی وجه غالب مییابد که جامعه را با آن میتوان شناخت(تولایی،46:1388). به زعم قراملکی اخلاق، رفتار ارتباطی پایدار مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط است. بر اساس این تعریف اخلاق به نسبت بین دو امر اطلاق می شود: کسی که رفتاری انجام می دهد و کسی یا چیزی که به نحوی هدف آن رفتار قرار می گیرد. طرف ارتباط حقوقی دارد و صاحب رفتار ارتباطی، در قبال آن حقوق وظایفی دارد. اخلاق بر حسب گوناگونی دو طرف این نسبت تنوع می یابد:
-
- کسی، دارای رفتار ارتباطی درون شخصی است، یعنی فردی رفتاری انجام می دهد که خود وی به نحوی هدف رفتار خویش قرار می گیرد. خودارزیابی، خود فراموشی، خودکشی، خودافشاگری، اعتماد به نفس، صداقت با خود و… نمونه هایی از رفتارهای ارتباطی درون شخصی اند. برخی از این رفتارها اخلاقی اند و برخی دیگر نه، اگر کسی در رفتار ارتباطی درون شخصی حقوق خویش را پاس دارد، با خود به نحو اخلاقی رفتار کرده است و اگر حقوق خویش را پایمال سازد، رفتارش اخلاقی نیست.
- کسی دارای رفتار ارتباطی بین شخصی است، یعنی فردی رفتاری انجام می دهد که دیگر انسان ها هدف این رفتار قرار می گیرند. رفتار ارتباطی بین شخصی وقتی اخلاقی است که حقوق افراد رعایت شود. امانت داری، صداقت با افراد، رازداری، احترام به افراد، امداد به دیگران و … نمونه هایی از رفتارهای ارتباطی بین شخصی اخلاقی است. ورود به حریم خصوصی افراد، مردم آزاری، تهمت و … نیز نمونه هایی از رفتارهای غیر اخلاقی در تعامل با دیگران اند. اخلاق در تعامل بین شخصی دامنه بسیار فراخ دارد و شامل حوزه هایی چون خانواده، فعالیت شغلی، تعامل اجتماعی و امثال آن ها می شود.
- کسی دارای رفتار ارتباطی برون شخصی است، به معنای اینکه فرد در مواجهه با طبیعت و بلکه محیط زیست طبیعی و حیوانی رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی دارد. حیوان آزاری، تخریب محیط زیست نمونه هایی از رفتار ارتباطی برون شخصی غیر اخلاقی اند(قراملکی، 1388 :61- 60).
اخلاق نمایان کننده شخصیت فرد است و این اخلاق حرفه ای است که شخص را به شکل مطلوب چه در جامعه و چه در بین همکارانش مطرح می کند. در چارچوب این اخلاق حرفه ای است که نقش پذیری افراد در جامعه شکل می گیرد و انسان ها را به هم معطوف تر می کند، ارتباط اجتماعی بین اشخاص را گسترش می دهد یک مجموعه از هنجارها و رفتارهای درونی اخلاقی را بین کارمندان و مدیران به وجود می آورد و همچنین در انجام فعالیت ها و امور اداری و غیر اداری که مربوط به ارباب رجوع می شود نقش مهمی ایفا می کند. اخلاق حرفه ای در واقع به نوبه ی خود باعث تحریک بسیاری از محرک ها و رفع بسیاری از ناهنجاری ها می شود(کئن به نقل از بیک زاد و همکاران،6:1381). اخلاق ورزی نسبت به افراد، اصناف و محیط های اجتماعی مسائل مختلفی ایجاد می کند، به گونه ای که نمی توان انتظار داشت اخلاق واحدی در مورد همه انسان ها وجود داشته باشد و با یک روش با همه آنان عمل نمود و همچنین اخلاق همواره در قالب و چهارچوب مسائل اجتماعی نظیر خانواده، طبقه، حرفه و … مقید است(صادقی،64:1371).
کلمه ی حرفه از لحاظ فنی، سازمانی و روانشناختی، در اواخر قرون وسطی شکل گرفت، اگر چه ریشه های آن به روزگار باستان برمی گردد. در طول آن زمان در اروپا، روند رشد تقسیمات اجتماعی کار اتفاق افتاد که در آثار نویسندگان کلاسیک سیاسی- اجتماعی به روشنی توصیف، تجزیه و تحلیل شده است. در همان زمان زندگی خصوصی از زندگی عمومی جدا شد و انواع متفاوت حرفه گرایی شکل گرفت(انجمن کتابداری قم،23:1386). به زعم هاتمن پدیده ای از فعالیت های ایجاد شده توسط تقسیم کار است که به عوامل اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی نیاز دارد(هاتمن،1416:2010). حرفه اصطلاح رایجی است که در برگیرنده ارتباط اشخاص با یکدیگر با درنظر گرفتن یک مجموعه اصول و قوانین می باشد. به صورت تخصصی، حرفه زمینه ساز ارتباط کارمندان با یکدیگر در اجتماع می باشد. اوزار نیز حرفه را مهارتی شامل تمام یا بخشی از دانش و توانایی در به کارگیری دانش برای عملی سودمند و ارتباط با دیگران تعریف می کند(بیک زاد و همکاران،5:1381).
واژه حرفه کاربردهای فراوان دارد و مفهوم آن نیز از تطور تاریخی بسیاری برخوردار است. عام ترین کاربرد حرفه به معنای پیشه، شغل و کار است. مفهوم اصطلاحی حرفه از دیرباز متفاوت با کار و حتی شغل به کار می رود. تحلیل مفهومی واژه حرفه نشان می دهد که اشتغال یکی از مؤلفه های حرفه است. مؤلفه دیگر روزی به دست آوردن از طریق اشتغال است. مؤلفه ی دیگر اختیار در کار و اشتغال است. مؤلفه مهم خدمت محوری، مثمر به ثمر بودن، مفید بودن یا مطلوبیت اجتماعی حرفه است. مؤلفه دیگر برخورداری از دانش، مهارت و توانایی است. قدما از این مؤلفه سه وجهی به صناعت تعبییر می کنند. دو مؤلفه دیگر را نیز می توان به حرفه افزود: استقلال و میزان قابل توجهی از اقتدار. اما این تعریف های سنتی از حرفه با چالش های بسیاری چون تمایز حرفه از حرفه نما، تمایز آن از زیر حرفه و تمایز حرفه های سنتی از حرفه های نوین روبروست. پرستاری را غالباً حرفه می نامیم ولی می توان آن را زیر شاخه ای از حرفه پزشکی دانست و اینکه عده ای مهندسی را حرفه نما دانسته اند.
عده ای برآنند که شاید از طریق برشمردن مؤلفه ها نمی توان به نحو تحلیلی و پیشین به تعریف دقیقی از حرفه دست یافت بلکه باید آن را از طریق مصادیق مورد تحلیل قرار داد (تعریف به مصداق). چنین تحلیلی می تواند حرفه را به فرایند تعریف کند. به همین دلیل فریدسن فرآیندی را که از طریق آن یک شغل به حرفه می انجامد، معرف حرفه می خواند یعنی تأمل در اینکه چگونه گروه خاص شغلی به منزلت حرفه ای دست می یابند. حرفه، شغلی است که به منزلت حرفه ای رسیده است و این فرایند با شرایط اجتماعی گره می خورد. شرایط اجتماعی نیز، متنوع است. در کشورهای انگلیسی، آمریکایی صنعتی، منزلت حرفه ای بیش از تخصص معرفتی، به مهارت شغلی وابسته است در این رهیافت، تعریف چادویک قابل تأمل است: حرفه نوع خاصی از فعالیت است که فرد به وسیله آن از منزلت و اعتبار خاصی برخوردار می شود و به آداب و اخلاق خاصی متعلق می گردد(قراملکی،1386: 9-6).
الوانی معتقد است که تعریف واحدی برای حرفه وجود ندارد، اما ایشان به نقل از پاگ حرفه را واجد چند ویژگی می داند: حرفه دارای یک چارچوب ذهنی است، مجموعه ای از دانش و تئوری را دربردارد، دارای شأن و مرتبتی اجتماعی است، سازمان یا سازمان هایی آن را ترویج می کنند، گروهی عملاً و نظراً بدان مشغولند، در میان رشته های دانشگاهی جایگاهی دارد و دارای معیارهای اخلاقی و ارزشی خاص خود می باشد(الوانی،58:1377).
فرلاند نیز ویژگی های اصلی یک حرفه را شامل موارد زیر می داند:
مجموعه از دانش تخصصی و مهارت های فنی. هر حرفه ای مستلزم داشتن دانش تخصصی و مهارت های فنی است.
آموزش و تجربه رسمی. هر حرفه ای مستلزم تدارکات وسیع و فشرده ای برای اتخاذ روش لازم به منظور به کارگیری دانش و مهارت های فنی است.
نظام نامه اخلاقی یا استاندارد رفتاری. برای هر حرفه ای باید نظام نامه ای اخلاقی یا استاندارد رفتاری وجود داشته باشد تا اعضای آن حرفه در ارتباط با مراجعان و همکاران خود از آن تبعیت کنند.
تعهد به ارائه خدمات عمومی به عوض کسب درآمد مالی. هدف اصلی ارائه خدمات عمومی است، بنابراین لازم است که اعضا ارائه خدمات به مراجعان را پایه و اساس کار خود قرار دهند نه کسب درآمدهای مالی را.
سازمانی رسمی برای حمایت از حرفه ای شدن. باید یک نوع سازمان رسمی وجود داشته باشد تا تمام اعضا برای عملکرد یکدست و کارآمد در حرفه به هم پیوند دهد.
[1]Hotaman
1 Pugh
[3] Farland