1- تعريف دين:
معناي اعتقاد به يك ارائه تعريف جامع و مانع از دين مشكل است.ولي برخي گفته اند دين به دانسته اند. گروهي ديگر گفته اند: دين امر قدسي است.عده اي آن را: ايمان به موجودات روحاني دين 1- بشتري كه شايسته اطاعت و عبادت است و عبارت است از ايمان به يك يا چند نيروي فوق عبارت است از يك تداوم مشترك و الزام آور از باورها و اعمال كه به كارهاي مقدس يعني آن دسته از چيزهايي كه جدا و محترم و مقدس هستند مربوط مي شوند. (فصل نامه تخصصي جامعه شناسي دين دكتر آشفته تهراني ص 20)
نماز:
در همه اديان گذشته و در هر شريعت و ملتي بوده است زيرا كه انبياء با الف و لام بيان شده و جمع با لام اعاذه عموم مي كند آخرين وصيت پيامبران در دم رفتن به امت خود سفارش به نماز بوده است. بديهي است از اين تفكر كه نماز يگانه هدف و متبلور پيامبران بوده علاوه بر آن كه در دوران بعثت خود او مقام و فضيلت آن مردم را با خبر مي نمودند در حين به هنگام رخت بر بستن از اين عالم سفارشهاي اكيدي درباره نماز به امت خود مي كردند و اين خود برترين دليل بر اهميت نماز مي باشد.
قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خداوند ذكر مي كند زيرا انسان در زندگي اين جهان با توجه به عوامل غافل كنند نياز به يادآوري و تذكر دارد. به اين معني كه زندگي بشر دريايي بي پاياني است كه بدون ياد خدا گمراه كننده است و بشر را به هلاكت مي كشاند.
ملكه صلوه در قران به چهار معني استعمال شده است كه در مجموع البحرين به آن اشاره آورده است:
به معني دعاء معني نماز واجب شده، معني ترحم، معني دين
مفهوم لغوي حجاب
حجب و حجاب هر دو مصدر و به معني پنهان كردن است. “امرئه محجوبه” زني كه پوشانيده است. كلمه حجاب به معني پرنده يا حائل ميان دو چيز است.
“و من بيننا و بينك حجاب” (صوره فصلت آيه 5) و بين ما و شما پرده اي است يا ممنوعيت يا فاصله يا چيز پنهان شده اي.” كلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون” (سوره الطففين آيه 15)
همانا آنان از پروردگارشان در اين روز، پوشيده اند. و ما كان لبشر ان يكلمه الله و حيا او من وراء حجاب اويرسل رسولا فيوحي باذنه ما يشاء انه علي حكيم (سوره ی شوري آيه 51)
و نبوده است بشري را كه گويدش خدا مگر سروشي يا از پشت پرده يا فرستد پيكي، پس وحي كند به دستورش آنچه خواهد همانا اوست بلند مرتبه و حكيم. “اذا قرات القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايومنون بالاخره حجابا مستورا” (سورا اسراء آيه 45)
و هنگامي كه قرآن قرائت مي كني بين تو و آنان كه ايمان به آخرت ندارند حائلي ( پرده اي يا پنهان شده اي) قرار داديم. چون مستورا صفت حجاب است لذا اين حجاب غير مريي است: مثل مؤمن و غير مؤمن يا عالم و غير عالم با آنكه كنار هم اند از هم بيگانه اند و فاصله زياد دارند و به زبان هم آشنا نيستند و احوالات و اموراتشان از هم پنهان است لذا تعبير شد به اينكه ميانشان پرده نامريي وجود دارد كه آنها را از هم جدا مي كند.
بنابراين كلمه حجاب در قرآن كريم همه جا پنهان كردن پوشش يا امر پنهاني، فاصله يا پرده اي پوشاننده يا حائل ميان دو چيز به كار رفته است. او اذا سئلتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب (سوره احزاب آيه 32) چون از زنان پيامبر متاعي خواستيد از پس پوشش بخواهيد. حجاب غير از لباس است. گاهي لباس حجاب تلقي مي شود ولي كلاً حجاب به لباس گفته نمي شود.