برخی از پژوهشگران سابقه مدیریت را به آغاز پیدایش انسان نسبت میدهند و براین باورند، که هنر مدیریت با شکلگیری خانواده مطرح شده است. برخی نیز سابقه آن را تا دوران 5000 سال قبل از میلاد مسیح (ع) دنبال کردهاند، یعنی هنگامی که سومریان باستان به ثبت و ضبط و مکتوب کردن سوابق فعالیتهای اداری و تجاری خود پرداختند.
مدیریت به معنای اعم مفهوم تازهای نیست و از هنگامی که آدمی زندگی اجتماعی خود را آغاز کرده وجود داشته است، چرا که مردم هر جامعهای برای رفع نیازها وزندگی بهتر همیشه نیاز به رهبری و هدایت داشتهاند و همین امر موجب ظهور مدیران و رهبران در جوامع بوده است که در جهت رفع نیازهای اجتماعی و تحقق اهداف جامعه به یاری مردم می شتافتهاند. خلاصه اینکه تمدن بشری و اداره جوامع در اعصار مختلف عمدتاً به وجود رهبران و مدیران آن جوامع بستگی داشته است؛ و وظایف و نقشهایی که مدیران امروز انجام میدهند و در طول تاریخ کم و بیش مورد توجه مدیران بوده است (صافی،1373).
کشورهای غربی با داشتن دانشمندانی در مدیریت میخواهند خود را مدعی پایهگذاری علم مدیریت تحصیلی و دانشگاهی معاصر بدانند. هر کدام از دانشمندان غربی (آدام اسمیت[1]، ماکس وبر،[2] هربرت سیمون و جیمز مارچ [3] التون می یو،[4] فریتزلیز برگر[5]و ویلیام دیکسن[6] ) خود را طراح بعضی از اصول مدیریتی می دانند. در صورتی که اگر به نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر بنگریم اصول مدیریت به روشنی و وضوح بیشتر از آنچه که امروز وجود دارد در آن ملاحظه میشود(بهرنگی،1382).
2-1-2- فراگرد مدیریت
تلقی مدیریت به عنوان «فراگرد» یا «فرایند» نسبتاً تازگی دارد. مفهوم فرا گرد، بر شیوه منظم انجام دادن کارها دلالت دارد و به توالی گامها یا عناصری که به هدف خاصی منجر میشود، اشاره میکند؛ زیرا که همه مدیران، صرفنظر از قابلیتها یا مهارتهای خاص خود، به فعالیتهای پیوسته و منظمی میپردازند تا به هدفهای معین نائل گردند. نخستین بار سقراط از مدیریت به عنوان فراگرد اجتماعی یادکرد؛ فراگردی که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیتها و روابط متقابل بوده و مناسبات و روابط متقابل افراد در آن نقش اساسی دارد (علاقه بند، 1375).
2-1-3- تعاریف و مفهوم مدیریت آموزشی
فرهنگ لغات بینالمللی تعلیم و تربیت، مدیریت آموزشی را بکاربردن تکنیکها و روشهای اداره سازمانهای تربیتی با در نظر گرفتن هدفها و سیاستهای کلی تعلیم و تربیت تعریف کردهاند (میر کمالی،1373).
مدیریت آموزشی عبارت است از برنامهریزی، هدایت و کنترل کلیه امور و فعالیتهای مربوط به آموزش و پرورش (علاقه بند،1372).
از نظر میر کمالی (1386) مدیریت آموزشی فرآیندی است اجتماعی که با بهکارگیری مهارتهای علمی، فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ نموده و با فراهم آوردن زمینههای انگیزش و رشد، با تأمین نیازهای فردی و گروهی معلمان، دانشآموزان و کارکنان به طور صرفه جو یانه به هدفهای تعلیم و تربیت برسد.
در تعریف فوق، فرایند دارای چهار ویژگی است:
1- هدفمندی: هر رفتاری در مدیریت آموزشی مبتنی بر یک هدف آموزشی یا تربیتی است که میخواهد رفتار دانشآموز را به شکل مطلوب تغییر دهد.
2- حالت کلی و تمامیت دارد: منظور از این بیان این است که مدیریت دارای اجزاء و عناصر فراوانی است که یک مجموعه کلی را میرساند.
3- مستمر و مداوم است: تا زمانی که نظام تعلیم و تربیت سیستم مدرسه وجود دارد، وظایف مدیریت نیز ادامه دارد.
4- پویاست: مدیریت امری پویا وزنده است. زنده بودن مدیریت به این معناست که مدیریت وضعی ثابت و ایستا ندارد، بلکه امری متغیر و فعال است.
مدیریت آموزشی عبارت است از: هدایت منابع و فعالیتهای کارکنان سازمان آموزشی در جهت اهداف آن میباشد که به طور کلی عبارتاند از: رشد جنبههای مختلف شخصیت اطفال، تربیت نیروهای متخصص و ماهر و انتقال فرهنگ (سید عباس زاده،1386).
مدیریت آموزشی، فرا گردی اجتماعی است که مستلزم ایجاد، نگه داشتن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن نیروهای انسانی و مادی میباشد که به طور رسمی و غیررسمی در درون یک نظام واحد شکل و سازمان مییابند تا هدفها و مقاصد آموزشی را تحقق بخشند.
مدیریت آموزشی، فرایند هماهنگ کردن استعدادهای آدمی و بهرهگیری از شرایط محیطی برای اهداف آموزشی است (صافی، 1373).
خورشیدی (1382) معتقد است «مدیریت آموزشی یعنی به کارگیری روش ها و شیوه های اداره سازمانهای تربیتی با در نظر گرفتن هدف ها و سیاست ها و رویه های کلی تعلیم وتربیت». یا «مدیریت آموزشی، برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج امکانات و منابع، هدایت و کنترل فعالیت های اعضای یک سازمان آموزشی برای تحقق اهداف سازمان است».
[1]. Adam smit
[2]. Max weber
[3]. H. simon and J. March
- E.mayo
[5] . F. roethlisberger
[6] . W.Dickson