انوان مدیریت سود را می توان در پنج گروه تقسیم بندی کرد:
2-9-1. مدیریت سود از طریق زمان بندی رویدادها
با فرض وقوع رویداد و شناخت و ثبت آن، مدیریت برای تعیین دوره هایی که تحت تأثیر مقادیر کمی این رویدادها قرار می گیرند، از اختیارات زیادی برخوردار است و می تواند آن ها را کنترل کند. مانند تخصیص هزینه ها به دوره های آتی، سرمایه ای تلقی کردن برخی هزینه ها و … . مدیریت این اختیار را دارد که چگونه و چه موقع رویدادها را شناسایی کند. زمان بندی خرید و فروش دارایی ها نیز می تواند بر سود حسابداری تأثیر بگذارد. مدیریت می تواند زمان و مقدار سرمایه گذاری در هزینه های تحقیق و توسعه، تبلیغات و نگهداری را انتخاب نماید. مدیریت همچنین قادر است در مورد زمان بندی فروش اموال، ماشین آلات و تجهیزات برای تسریع بخشیدن یا به تأخیر انداختن شناخت سود و زیان تصمیم گیری نماید (ناظمی اردکانی، 1389). اولین تحقیق درباره مدیریت سود از طریق زمانبندی فروش دارایی ها توسط بارتو[1] (1993) صورت گرفت. نتایج مطالعات وی حامی از این است که مدیران با بهره گرفتن از زمان بندی فروش دارایی ها تغییرات موقتی سود را هموار ساخته و اقدام به مدیریت سود می نمایند.
2-9-2. مدیریت سود از طریق انتخاب و تغییر رویه های حسابداری
انتخاب رویه های حسابداری بر زمان بندی شناخت درآمدها و هزینه ها در محاسبه سود تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، رویه هایی که شناخت درآمدها را به جلو و تشخیص هزینه ها را به تأخیر میاندازند، سود گزارش شده را افزایش خواهند داد. حتی بعد از این که مدیریت شرکت رویههای حسابداری را انتخاب کرد، هنوز این اختیار وجود دارد که چگونه اصول مربوط را بکار گیرد. به طور مثال در مورد برآورد عمر خدمات، ارزش اسقاط، عمر دارایی های نامشهود، نرخ سوخت حساب های دریافتنی و …. مدیریت از اختیار برخورد دارد می باشد (ناظمی اردکانی، 1389).
2-9-3. مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی
حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دوره های زمانی متفاوت اعطاء نموده است. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی از اقلام هزینه از جمله هزینه های تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه ای دارند. از سوی دیگر مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینه های متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها نیز روبرو می باشند، از جمله تشخیص سریعتر درآمد از طریق انجام فروش های نسیه(مشایخی و همکاران، 1384).
2-9-4. مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی (مدیریت واقعی سود)
شیپر (1989) در تحقیق خود عنوان کرد که مدیریت سود می تواند فعالیت های واقعی را نیز شامل گردد. این نوع مدیریت سود از طریق تغییر در فعالیت های عملیاتی با هدف گمراه کردن ذینفعان انجام می شود. دستکاری فعالیت های واقعی بر جریان های نقدی و درپاره ای از موارد بر اقلام تعهدی تأثیر می گذارند (ولی زاده لاریجانی، 1387).
رویچودهری[2](2006)اینگونه بیان می کندکه اگرچه اینگونه انحرافات درعملیات شرکت دررسیدن به اهداف گزارشگری مالی به مدیركمك می كند، لیکن ارزش شرکت را افزایش نمی دهد. روش های دستكاری فعالیت های واقعی مانندكاهش قیمت فروش محصولات به منظورافزایش فروش و یاكاهش مخارج اختیاری دربحرانهای اقتصادی، ازجمله روش های بهینه ای هستندكه به مدیران كمك می كند. ولی اگرمدیران به صورت گسترده وغیرعادی به استفاده از روش های مذكورعلاقه نشان دهند، درواقع آنها به مدیریت واقعی سود تمایل دارند و وجودسرمایهگذاران خبره وآگاه دستكاری فعالیتهای واقعی را محدود می كند. بنابراین اگرچه مدیران با انجام چنین فعالیتهایی می توانند به سودهای موردنظرشان دركوتاه مدت دست یابند لیكن آنهادربلندمدت نخواهندتوانست ارزش شركت را افزایش دهند.
[1]Bartov
[2] Roychowdhury