قانون پارکینسون که بر اساس مطالعات محققی به همین نام شکل گرفت، اشاره دارد به این که کارها با توجه به زمانی که ممکن است اشغال کنند گسترش مییابند و این گستردگی به میزان و ماهیت کار ارتباط چندانی دارد (هرسی[2] و همکاران، 1996،به نقل از نصر اصفهانی،1381).
بنابراین عادت نگهداشتن اربابرجوع در آن سوی میز به خصوص وقتی که کارمند کاری هم برای انجام دادن ندارد. موجب سوءاستفاده از وقت آنان میشود و به مقدار زیادی به مشکلات عاطفی و ناراحتیهایشان دامن می زند طبیعی است که میتوان کار را در زمان بیشتر شاخ و برگ داد که این به کار اصلی ارتباطی ندارد به اعتقاد پارکینسون همیشه برای پر کردن وقت ،کار وجود دارد (نصر اصفهانی،1381)
3-3-7-3- قانون دقیقه نود
برخی از افراد عادت کردهاند هنگامی که کار به آن ها ارجاع میشود، آن را رها سازند و در دقایق پایانی مهلت انجام دادن کار فشار زیادی برخود و دیگران وارد کنند خطری که آنان را در این مواقع تهدید میکند، احتمال بروز اشتباه است هنگامی که کاری تا لحظات پایانی معطل میماند، معمولاً در زمان باقیمانده کاری کم ارزش عرضه میشود و زمانی هم برای اصلاح اشتباهات احتمالی باقی نمیماند (همان).
2-4- مروری بر تحقیقات گذشته
2-4-1- چکیده تحقیقات انجامشده در ایران
موسویان نجفآبادی، طی تحقیقی در سال 1372 به بررسی و مقایسه میزان برخورداری مدیران آموزشی و درمانی اصفهان از مهارتهای سه گانه مدیریت و تأثیر آن بر عملکرد آنان پرداخته و نتیجه را چنین توصیف میکند: «با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که اثر سه مهارت و میزان برخورداری مدیران از مهارت های سه گانه در عملکرد مدیران مورد مطالعه به صورت واضح و محسوسی،نمایان است».
ملکی رنجبر (1373) در پژوهش خود با عنوان «بررسی رابطه بین سطح برخورداری از مهارتهای مدیریتی، شخصیت و تنیدگی در مدیران آموزشی مقطع متوسطه شهر همدان» به این نتیجه دست یافت که بین سطح برخورداری از مهارتهای تصمیمگیری، برنامهریزی، کنترل عملکرد و مهارتهای ارتباطی و نوع شخصیت و میزان تنیدگی رابطه معناداری وجود دارد.
مهدی زاده (1375) در «بررسی رابطه مهارت های انسانی مدیران و اثر بخشی آنان» نتیجه گرفت که مدیران از نظرات آنان در تصمیمگیریها بیشتر استفاده میکردند، اعتماد بیشتری به آنان داشتند، به گفتههای آنان با دقت و حوصلهی بیشتری گوش میدادند.
انتصاری (1379)، طی تحقیقی نیازهای آموزشی مدیران مدارس راهنمایی تهران را در سه حیطه مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که مدیران در تمام مهارتهای یادشده، نیاز به آموزش و مهارتآموزی دارند، به خصوص از آنجایی که مدیران مدارس جزء مدیران عملیاتی طبقهبندی میشوند، توجه به مهارتهای فنی و انسانی امری ضروری است.
رفیعی (1383) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی میزان برخورداری مدیران زن از مهارتهای مدیریتی و رابطه آن با عملکردشان از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران، به این نتیجه دست یافت که بین برخورداری مدیران از مهارتهای سه گانه مدیریتی و عملکردشان رابطه معناداری وجود دارد.
صمیمت (1384) نیز در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «تأثیر میزان مهارت های مدیریتی بر توسعه مسیر شغلی مدیران و ارائه الگوی متناسب با جهت ارتقاءآن در شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران» به تأیید فرضیات خود بدین شرح رسید:1- بین مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی مدیران و توسعه مسیر شغلی آنان، رابطه معناداری وجود دارد 2- بین میزان بهروز نمودن مهارتهای مدیریتی از طریق آموزش مستمر و توسعه میسر شغلی رابطه معناداری وجود دارد.
اکبر زاده، ابراهیمآبادی (1386) در پژوهش خود تحت عنوان بررسی رابطه بین سبک رهبری مدیران با نحوه استفاده از مهارت سازمانی مدیریت زمان در دستگاههای دولتی استان کرمان به این نتیجه دست یافتند که بین سبک رهبری مدیر و میزان بهکارگیری مهارت مدیریت زمان رابطه معنیداری وجود دارد.
دهقان (1386) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مهارت های مدیران و اثر بخشی مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه 2 شهر کرمان» به این نتیجه رسید که بین مهارتهای مدیران و اثربخشی رابطه معنادار و قابل ملاحظه ای وجود دارد.
معین (1387) در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه بین مهارتهای سازمانی مدیریت زمان مدیران و مهارتهای مدیریتی آنان در مدارس متوسطه و پیشدانشگاهی شهر کرمان به این نتیجه دست یافت که رابطه قوی و معناداری بین مهارتهای سازمانی مدیریت زمان با مهارتهای مدیریتی آنان وجود دارد.مدیرانی که رشته تحصیلی آن ها علوم تربیتی و روانشناسی است مهارتهای سازمانی مدیریت زمان بالاتری دارند
شفیع پور مطلق (1387، به نقل از معین،1387) در مقاله خود با عنوان بررسی شیوههای بهبود مدیریت زمان در دانشگاه مجازی به این نتیجه دست یافت که طول مدت تحصیلی آن دو برابر آموزش به شیوه سنتی است یادگیری درون شبکهای مستلزم تعهد عملی نسبت به آن از طرف دانشجویان و مربیان است. در نتیجه مشارکت در فرایند یاددهی همسو و سازگار است که اهمیت هر یک از سر فصلهای مطلب درسی را در جریان آموزش برای دانشجویان بیان کنند.
عارفی، کریمی و گوهران (1388) در پژوهش خود تحت عنوان رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت زمان در مدیران شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان به این نتیجه دست یافتند که بین هوش هیجانی و مدیریت زمان در سطح رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین مؤلفههای هوش هیجانی (خودآگاهی، خود تنظیمی، خود انگیزی، همدلی و مهارتهای اجتماعی) با مدیریت زمان رابطه وجود داشت.
<img class="alignnone size-full wp-image-588924 aligncenter” src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/02/Intelligence-302.jpg” alt="نتیجه تصویری بر
ملک آرا (1388) در بررسی رابطه مدیریت زمان با فرسودگی شغلی کارکنان اداره کل امور مالیاتی آذربایجان غربی به این نتیجه دست یافت که رابطه معنیداری بین مدیریت زمان و فرسودگی شغلی کارکنان وجود دارد. همچنین کلیه ابعاد مدیریت زمان به غیر از بعد نه گفتن با فرسودگی شغلی رابطه معنیدار دارند.
نیکخو (1389) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «بررسی رابطه بین مهارت های فنی، انسانی و ادراکی مدیران و بهداشت روانی مدیران با اثر بخشی مدارس متوسطه شهرستان کهنوج»
به این نتایج رسید که: 1- مهارت فنی قابلیت پیشبینی اثربخشی سازمانی را دارد،2- مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی با اثربخشی و بهداشت روانی رابطه معناداری دارند؛ ولی بهداشت روانی با اثربخشی رابطه معناداری ندارد، 3-متغیرهای زمینهای (جنسیت، تحصیلات و سابقه خدمت و وضعیت تأهل) با مهارتهای مدیران رابطه معناداری ندارند.
نوری (1390) در پژوهش خود با عنوان مقایسه مدیریت زمان و انگیزه پیشرفت دانشآموزان با عملکرد بالا و پایین سوم متوسطه شهر آبدانان به این نتیجه دست یافت که بین دانشآموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین از نظر مؤلفههای اعتمادبهنفس و آیندهنگری تفاوت معنیداری وجود دارد ولی در مؤلفههای پشتکار و سختکوشی تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
پرچ (1390، به نقل از حراج چی،1391) در پژوهش خود تحت عنوان تأثیر مدیریت زمان در پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور بابل به این نتیجه دست یافت که بین مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد.
کردستانی (1390) در پژوهش خود تحت عنوان بررسی رابطه بین مهارتهای مدیران و ابعاد موفقیت آنان در بین مدارس کهنوج به این نتیجه دست یافت که بین مهارتهای مدیریتی مدیران و ابعاد موفقیت شغلی آن ها رابطه معنیداری وجود دارد.
حراج چی (1391) در پژوهش خود تحت عنوان بررسی رابطه بین مدیریت زمان و انگیزه پیشرفت مدیران مقطع متوسطه مدارس دخترانه شهر کرمان به این نتیجه دست یافت که بین مهارت سازمانی مدیریت زمان را انگیزه پیشرفت تحصیلی مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد
[1]. Parkenson
[2]. Hersey