تأثير استرس در اختلالات رواني موضوع پژوهشهای متعددي در نيم قرن گذشه است و روانشناسان بر اين باورند که زندگي در قرن بيست و يکم همراه با استرس و تنيدگي رواني و بحرانهایی است که باعث بیماریهای جسماني، و حتي مرگ میشود. بيماران روان درمانى حمايتى هفتگى به مدت 45 دقيقه يك بار در هفته به مدت 20 جلسه و روان درمانى كه شامل قرائت قرآن، نقل حديث، روايات و آموزش باز مسائل دينى و ترغيب به نماز و دعا به عنوان يك نوع مراقبه را دريافت داشتند. روش آن ها مثل پژوهش قبلى بود كه توضيح داده شد. تكنيك شناخت درمانى با تأكيد بر مضمون دينى و با بهره گرفتن از آموزشهای دينى بود. نتيجه اى كه از اين پژوهش به دست آمده نشان میدهد كه آزمون t يك ماهه و سه ماهه تفاوت معنى دارى نشان داد، ولى در پايان 6 ماه تفاوت معنى دار نبود. سرعت بهبود در بين افرادى كه از اين روش استفاده میکنند به طور چشمگيرى زياد است. آن ها توصيه كردند كه مطالعات بيشترى روى نحوه ارائه اين نوع روان درمانى و به ويژه از نظر اجزاء و ريز محتوى برنامه روان درمانى صورت گيرد. كن وى ضمن تحقيقى كه در زمينه تأثير دين بر سلامت روان در سال 1985 روى اشخاص سالمند انجام داد دريافت كه شرايط طبى استرس زا در بين اشخاص سالمند شايع تر بوده ولى اعتقادات و اعمال دينى شامل نماز خواندن، فكر كردن در مورد خداوند و عقايد درونى فرد به عنوان مكانيزم هاى مهم براى كم كردن استرس و بهتر كردن توانايى سازش با اینها در بين بيماران سالمند به ويژه سياه پوستان به كار میروند. همچنين افسردگي بسيار پايين را در بين سالمندان عامل به مذهب نشان داده شده. مورفي و همکاران (2000) نيز نشان دادند که اعتقادات ديني و عامل بودن يا نبودن به آن، با نبود افسردگي همبسنگي داشته است. توبه و نقش آن در سلامت معنوی: «توبه» در لغت، به معناي رجوع است. وقتي بنده به مولاي خود برميگردد، ميگويند توبه كرده است. خداوند در قرآن كريم به همه مؤمنان دستور توبه ميدهد. «و توبوا الي الله جميعا ايّها المؤمنون لعلكم تفلحون» (صفورايي پاريزي،1386).
توبه و باز گشت از گناه و حركت به سوي خدا، تنها راه نجات گناهكاران، وسيله تقرّب و دوستي با خدا، تبديل كننده سيئات به حسنات و ماية اميد نااميدان و نخستين مقام عارفان و اوّلين منزل سالكان كوي دوست است. توبه با همه خواصي كه دارد يك خاصيت ويژه و ممتاز، براي توبه كننده دارد، و آن ايجاد آرامش واطمينان روحي و رواني است. چرا كه كسي كه خود را گنهكار میداند در يك بحران روحي به سر مي بردكه با توبه اين بحران روحي تبديل به آرامش و سكون خاطر فرد میشود. (عسگري، 1386).
توبه يا اقرار به گناه در تمام اديان توحيدي يهوديت و مسيحيت و اسلام وجود دارد و يکي از مشترکات اين اديان است. احساس گناه، سبب احساس کمبود و اضطراب در انسان میشود و اين احساس به بروز عوارض بیماریهای رواني منجر میشود. روان درماني در چنين مواردي بر موضوع تغيير دیدگاههای بيمار دربارهی اعمال گذشته وي که سبب احساس گناه هستند توجه میکند. بيمار در اين حالت از ديدگاه جديدي به اعمال خود مینگرد به طوري که ديگر دليلي براي احساس گناه در خود نمیبیند در نتيجه سرزنش وجدانش تخفيف مییابد و براي پذيرش «خود» آماده تر میشود و سرانجام اضطراب و عوارض بيماري روانیاش از بين میرود. (بوترابي، 1382).
دعا و سلامت رواني: دعا در اصطلاح عبارتست از توجه به خداوند، راز و نياز کردن و ارتباط با او اعراض از غير و استمداد از او، به سخن ديگر دعا ارتباط روحي و معنوي، روي آوردن به آفريدگار عالم و ماوراي ظواهر، اظهار عجز و عبوديت و درخواست نياز از پيشگاه بي نياز است. دعا و نيايش تسلي بخش دلهای خسته و مايه روشني و صفاي جان و نيروبخش انسان در برابر مشكلات و فراز و نشیبهای زندگي است. انسان موجودي است بي نهايت كوچك، وقتي در برابر آفريدگارش كه بي نهايت بزرگ است قرار میگیرد و خود را، حتي كمتر از قطره اي در برابر اقيانوس و ذره اي در مقايسه با کهکشانها مییابد، احساس كوچكي در برابر آن عظمت، او را به كرنش و نيايش وا میدارد و همه عظمت در همين احساس نيازمندي است. آنچه كه اين «هيچ» را به آن «همه» پيوند مي زند دعاست. كم نيستند كساني كه دلهره، نگراني، ترس، اضطراب و تشويش خاطر را در مقاطع خطر وسختي ها و بحرانها، با داروي «دعا» درمان میکنند. (صانعي، 1382).
برخي مهارتهای سلامت رواني در پرتو دين: براي رسيدن به زندگي آرام و توأم با آرامش و رضايت بخش قبل از هر چيز بايد تفکرمان را اصلاح کنيم. آنگاه زندگي خود به خود تغيير خواهد کرد. چراکه زندگي ما بر پايه انديشه ماست. يافتن معنا در زندگي يکي از مهارتهای آرامش و سلامت رواني است که اين مهارت در گرو شناخت هستي و خالق و شناخت خود به عنوان جزئي از اين مجموعه هستي است. معنا در زندگي يعني چيزي که به خاطر آن زندگي میکنیم و زندگي براي يک ايده و تفکر و براي خدمت صادقانه به خلق بهترين معنا و مفهومي است که دين به انسان میدهد. بهتر است آرزوهايمان را معقولانه و کم در نظر بگيريم چراکه آرزوهاي طولاني که از دايره عمر انسان خارج باشد، سبب تنش و فشار رواني میشود. بايد تواناییهای خود را بشناسيم و به دانستههای خود ارزش بدهيم. انسانهای شاد و سالم کساني هستند که از آنچه دارند به بهترين شيوه استفاده میکنند و کمتر در افسوس آنچه ندارند وقت خود را تلف میکنند. يکي ديگر از مهارتهای آرامش دروني اين است که؛ تلاش کنيم ولي نگران نتيجه نباشيم. البته وجود اندکي استرس و نگراني براي فرد لازم است؛ چون به عنوان جرقه اي در شروع فعاليت موثرند، ولي نبايد اجازه دهيم اين استرس و نگراني سراسر وجود ما را دربرگيرد و دين توکّل را سفارش کرده است، تا با ديدن قدرت برتر به عنوان ياري رسان و شاهد بر فعالیتهای خود به آرامش رواني بيشتري برسيم. لازم نيست تمام پلههای ترقي را يک شبه طي کنيم، پيوسته و آهسته حرکت کنيم، که اگر در مسير صحيح تلاش و تکاپو باشيم طبق سنت الهي در زمين نتيجه عايد ما خواهد شد. در جمع بودن و با جمع بودن يکي ديگر از مهارتهای اساسي آرامش روان است. جمع دوستان خوب و مطمئن بهترين نعمت دنيوي است، دوستاني که مايه خير و برکتاند و با دين آن ها به ياد خدا مي افتيم و بهترين آرامش بخش دلها، ياد خداست. صبر و تحمل و بردباري مهارت ديگري است در حفظ آرامش و سلامت روان. صبر در مقابل عبادت، در مقابل معصيت و همچنين در مقابل ناملايمات زندگي. انسان صبور هميشه قدرت برتر و حکمت الهي را بالاي سرخود میبیند و از ديدگاه او زندگي يعني طي يکسري موانع که بايد سعي کند با تلاش و کوشش آن ها را طي کند و نه اينکه موانع سد راه زندگي باشند. يعني انسان فکر نکند براي تن آسايي روي زمين آمده است بلکه او آفريده شده است تا در آباداني زمين بکوشد. (قريشي راد، 1385).
2-4- جهت گیری مذهبی
طي ساليان طولاني برخي انديشمندان مذهب را عامل عقبماندگي جوامع تلقي ميکردند، اما در گذر زمان مشخص شد که نه تنها مذهب الهي عامل عقبماندگي نيست بلکه ميتواند عامل پيشرفت جوامع نيز باشد. در اين زمينه و با اين ادعا اين پرسش مطرح ميشود که آيا مذهب ميتواند بهعنوان يک عامل محرک مانند سرمايه فيزيکي بر توسعه و حتي توليد, توزيع و مصرف اثر مثبت داشته باشد؟ در اينجا سعي شده است مذهب از بعد اثرگذاري بر اين عوامل و پديدهها به عنوان سرمايه مذهبي تعريف شود. در اينجا يادآور ميشويم که منظور ما از مذهب، انحرافهاي ايجاد شده در بعضي مقاطع زماني براي بهرهبرداري سياسي, استحکام حکومت و يا خام کردن مردم جامعه همچون دوران پس از اوجگيري حکومت عباسيان و پس از آن عثمانيها و يا صفويان و چرخش مسير تبليغات آموزههاي مذهبي به سمت حفظ منافع حاکمان نيست, بلکه مذهبي واقعي و خالص که همراه آموزههاي پيشبرنده در جامعه مطرح است.