گفتار نخست- قلمرو قاعده «نفی عسر و حرج» 13
بند نخست – مفهوم «لا» در لا حرج.. 14
بند دوم- شمول قاعده «نفی عسر و حرج» نسبت به امور وجودی و عدمی.. 16
بندسوم- معیار تعیین عسر و حرج.. 18
گفتار دوم- اوصاف قاعده «نفی عسر و حرج» 21
بند نخست- اوصاف مشترک قاعده «نفی عسر و حرج» و سایر قواعد فقهی.. 21
بند دوم- اوصاف اختصاصی قاعده «نفی عسر و حرج» 23
مبحث سوم- اقسام طلاق.. 25
گفتار نخست- اقسام طلاق به اعتبار قابلیت رجوع. 25
بند نخست- طلاق بائن.. 25
بند دوم- طلاق رجعی.. 27
گفتار دوم- اقسام طلاق از لحاظ تشریفات… 28
بند نخست- طلاق به درخواست زوج.. 28
بند دوم- طلاق به درخواست زوجه. 29
بند سوم- طلاق توافقی.. 30
نتیجهگیری فصل نخست… 31
فصل دوم. 32
کاربرد قاعده نفی عسر و حرج در طلاق.. 32
مبحث نخست – سیر تاریخی و تکمیلی ماده 1130 قانون مدنی.. 34
گفتار نخست- ماده 1130 قانون مدنی مصوب 1314.. 34
گفتار دوم- سیر تاریخی اصلاحات ماده 1130قانون مدنی.. 39
بند نخست- ظهور قاعده «نفی عسر و حرج» در اصلاحیه ماده 1130 قانون مدنی در سال 1361.. 39
بند دوم- اصلاح مجدد ماده 1130 قانون مدنی در تاریخ 14/8/1370.. 42
بند سوم- طرح اصلاحی ماده 1130 قانون مدنی و مصادیق عسر و حرج.. 44
مبحث دوم- شرایط اعمال قاعده «نفی عسر و حرج» در طلاق.. 54
گفتار نخست- دائم بودن رابطه زوجیت… 54
گفتار دوم- وجود سبب عسر و حرج در زمان درخواست طلاق.. 56
گفتار سوم- پیش بینی تداوم عسر و حرج زوجه در آینده. 57
گفتارچهارم- عدم معارض…. 58
مبحث سوم- مصادیق نوین عسر و حرج زوجه با توجه به مقتضیات جامعه. 59
گفتار اول- نشوز زوج.. 60
گفتار دوم- عقیم بودن. 62
گفتار سوم- اختیار همسر دیگر توسط زوج.. 63
گفتار چهارم- بیعدالتی در معاشرت با همسران. 64
گفتار پنجم- رها نکردن پیشهی منافی با مصالح خانوادگی یا حیثیت زن. 65
گفتار ششم- ارتکاب جرمی مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون همسر. 66
گفتار هفتم- غیبت زوج کمتر از چهار سال. 67
گفتار هشتم- کراهت از همسر. 67
نتیجهگیری فصل دوم. 69
نتیجهگیری نهایی.. 70
منابع. 72
مقدمه
جوامع مختلف دیدگاه های متفاوتی نسبت به طلاق دارند و هرکدام فرضیات خاص خود را ارائه کردهاند، از جمله فرضیاتی چون تساوی اختیارات زن و مرد در طلاق، تحریم طلاق به عنوان یک امر شیطانی و تقدس ازدواج، اختصاص حق طلاق به مرد و غیره.
در این میان جامعه اسلامی نیز رویکرد ویژه ای درمورد طلاق دارد که ازدواج ، مقدس و کانون خانوادگی، محترم و طلاق، امری منفور و ناپسند است.
لذا «احکام اسلامی از آن جهت که تأکید بر اخلاق دارد امر طلاق را مذموم و ناپسند میداند و از مرد انتظار دارد که آستانه صبر خویش را بالا ببرد و موجبات فروپاشی خانواده را فراهم ننماید». در همین راستا اجتماع موظف است علل وقوع طلاق را از بین ببرد و در عین حال قانون راه را برای خروج زن و مرد از زندگی مشترک ناموفق باز بگذارد.
راهی که برای خروج مرد از زندگی مشترک ناموفق تعیین شده براساس حدیث نبوی «الطلاقُ بِیدِ مَن اَخَذَ بِالساقِ» میباشد که حق اعمال طلاق را به مرد اعطا کرده است؛ و از جمله راه های خروج زن از این بن بست، طلاق با استناد به قاعده نفی عسر و حرج میباشد.
قاعده نفی عسر و حرج از جمله قواعد فقهی است که براساس آن هرگاه مشقتی تحمل ناپذیر، از اجرای احکام نخستین و نوعی به وجود آید، آن حکم تعدیل میشود. یکی از کاربردهای قاعدهی نفی حرج، در بحث طلاق است که زوجه با اثبات عسر و حرج در تداوم زندگیاش با زوج، میتواند درخواست طلاق دهد. در واقع قاعدهی اولیه درمورد طلاق این است که اختیار آن در دست زوج است لیکن به عنوان قاعدهی ثانویه، هرگاه ادامهی زندگی برای زوجه همراه با مشقت شدید باشد و زوج نیز حاضر به طلاق زوجه نباشد، زوجه حق درخواست طلاق را دارد.
مسئلهی عسر و حرج زوجه برای درخواست طلاق از دادگاه، در فقه و حقوق، از جهات گوناگونی قابل طرح و بررسی است، از جمله اینکه عسرو حرج زوجه شامل چه مواردی می شود و در تعیین این موارد معیار شخصی است یا نوعی.
بیان مسئله
طلاق از جمله مسائل حقوقی نامطلوب در جامعه است که متاسفانه در حال حاضر بخش قابل توجهی از دعاوی مطروحه در محاکم خانواده را تشکیل می دهد. از جمله علل وقوع پدیده ی طلاق می توان به عسر و حرج زوجه اشاره کرد که از دیدگاه حقوقی از موضوعات قابل تعمق می باشد.
طلاق گاهی اوقات از طرف مرد درخواست میشود که در این صورت دلیل خاصی لازم ندارد و با رعایت تشریفات مقرر در قانون، گواهی عدم امکان سازش صادر و در دفترخانه صیغه طلاق جاری می شود. گاهی طلاق از طرف زوجه درخواست می شود که در این مورد، نیاز به ارائه دلایل قانونی می باشد و در صورت وجود این دلایل، دادگاه زوج را ملزم به طلاق زوجه میکند. لذا این نوع طلاق، به طلاق قضایی مشهور است.
ماده 1130 قانون مدنی به زن حق درخواست طلاق از محکمه را داده است. این ماده بدون تقیید به شرط یا حالت خاص، معیار «عسر و حرج» را به عنوان راهکاری برای رهایی زن از علقه ی زوجیت قرار داده است. مطالعه عسر و حرج در طلاق به درخواست زوجه در نظام حقوقی ایران مبین آن است که علی رغم پیش بینی برخی از موارد عسر و حرج در قوانین مصوب، کلی گویی این موارد در متن قوانین و اختلاف سلیقهها در تفسیر آنها عملاً منجر به تشتت آراء در محاکم قضایی و درنتیجه سرگردانی زنان در دادگاه ها شده است. لذا در خصوص شناخت موارد عسر و حرج با خلأ و اشکال قانونی مواجه هستیم.
در این پژوهش سعی شده است با توجه به مقتضیات جامعه ی امروز، مصادیق نوینی از عسر و حرج در زندگی مشترک بررسی شود و راهکاری جهت حفظ حقوق زوجه ارائه شود. ابهاماتی مثل رجعی یا بائن بودن طلاق مندرج در ماده 1130 قانون مدنی، تاثیر عسر و حرج در پایان دادن به ازدواج موقت و تاثیر کراهت زوجه از زوج در تحقق عسر و حرج زوجه نیز مورد بحث واقع می شود.
ضرورت انجام تحقیق
پراکندگی قوانین، عام بودن قانون در بیان موارد عسر وحرج، سلیقه ای عمل کردن قضات در تفسیر موارد عسر و حرج و هم چنین فقدان رویه قضایی در رابطه با تشخیص موارد عسر و حرج از مهم ترین ضعفها و خلأهای قانونی راجع به مسئله طلاق به درخواست زوجه به دلیل عسرو حرج می باشد. لذا، بررسی دقیق ارکان و شرایط ایجاد عسر و حرج و هم چنین کاربرد آن در طلاق به درخواست زوجه امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.