2-1- پیشینه نظری 12
2-1-1- مقدمه 12
2-1-2- پرخاشگری 13
2-1-3- منبع کنترل 36
2-1-4- تنبیه بدنی 47
2-2- پیشینهی پژوهشی 53
2-2-1- پیشینهی داخلی 53
2-2- پیشینهی خارجی 55
فصل سوم: روش تحقیق
3-1- مقدمه 60
3-2- جامعه آماری 60
3-3- نمونه پژوهش و روش نمونه گیری 60
3-3-1- تعیین حجم نمونه 60
3-4- ابزار جمع آوری اطلاعات 61
3-4-1- مقیاس کنترل راتر (درونی- برونی) 61
3-4-2- پرسش نامه پرخاش گری 62
3-5- روش اجرای پژوهش 62
3-6- روش آماری تحلیل دادهها 63
فصل چهارم: تحلیل دادهها
4-1- مقدمه 65
4-2- آمار توصیفی جمعیت شناختی 65
4-3- امار استنباطی (فرضیه ها) 74
فصل پنجم: نتیجه گیری
5-1- بحث 84
5-2- یافتهها 84
5-3- نتیجه گیری 88
5-4- جمع بندی کلی 88
5-5- محدودیتهای پژوهش 89
5-6- پیشنهادات 89
5-6-1- پیشنهادات پژوهشی 89
5-6-2- پیشنهادات کاربردی 89
منابع 91
الف) منابع فارسی 91
ب) منابع انگلیسی 95
پیوست1: اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه منبع کنترل راتر 97
پیوست2: پرسش نامه پرخاشگری (AGQ) 102
مقدمه
در عصر ما این امر مسلّم گشته است که رفتار بشر نتیجه موقعیتها و عوامل متعددی است که مهمترین آنها خانواده، مدرسه و اجتماع است. اگر خانواده، مدرسه و اجتماع هر یک وظایف خود را به خوبی انجام دهند، امکانسازی با محیط و موفقیت در سطوح مختلف زندگی دانشآموزان افزایش مییابد (بلورساز و همکاران، 1384).
نظریههای مختلفی در مورد ماهیّت رفتار انسان وجود دارد که هرکدام تأکیدات متفاوتی بر”منبع کنترل” افراد دارند. انسانگرایان معتقدند که انسان کاملاً بر رفتار خود کنترل دارد و از طرف دیگر رفتارگرایان معتقد هستند که موقعیتها و پیامدهای محیطی (برای مثال تقویتها و تنبیههای محیطی) هستند که چگونگی رفتار ما را تعیین میکنند. میان ایندو عقیده، نظریه سومی نیز وجود دارد که تلفیقی از ایندو است و در آن هم به تأثیر عوامل بیرونی و محیطی و هم به انتخاب فردی بر رفتار اهمیّت میدهد (بیابانگرد، 1371).
پدر و مادرانی که راههای نامناسب تنبیهات بدنی را برای اجرای انضباط و تنبیه کودک انتخاب میکنند از یاد میبرند که در موقع تنبیه، غالباً هدف به هیچوجه واقف کردن کودک بعمل ناپسند ارتکابی و تأدیب او به علت رفتار ناهنجاری که داشته است، نمیباشد بلکه آنچه را که انجام میدهند فقط برای فرونشاندن شعلههای خشم و غضبی است که در نهادشان ایجاد شده است. بهمین جهت عمل نادرست آنان به کودک میآموزد که هرگاه امری باعث عصبانیت او شد، دست بخشونت بزند و تندی از خود نشان دهد. تنبیه کردن کودک، این امر را بر او مبرهن میسازد که میتوان بوسیله ستیزهگری و پرخاش با سرعت کامل بتسکین ناراحتی درونی و فرونشاندن خشم و عصبانیت پرداخت و آرامش خیال و راحتی خاطر ایجاد نمود زیرا کودک بخوبی مشاهده میکند که پدر و مادری که شعله خشم از صورتشان زبانه میکشد و وجودشان از ناراحتی دچار التهاب میباشد، چگونه با تنبیه او، آبی بر آتش غضب و عصبانیت آنها میریزیند. به همین جهت او بسادگی فرا میگیرد که در هنگام خشم، به همان صورت عمل نماید و چنانچه عصبانی شد بوسیلهی تعرّضات پرخاشگرانه خود به التهاب و هیجانش غلبه کند (شاپوریان، 1354).
1-2- بیان مسأله
کودکان آسیبپذیرتر از سایر افراد جامعه هستند، بدرفتاری با کودک طیف وسیعی از رفتارهای آسیبرسان از قبیل برآورده نکردن نیازهای اولیه، تنبیه کلامی، تنبیه جسمی، آزار و اذیت عاطفی و سوء استفاده جنسی را شامل میشود (آیین، 1384). تنبیه بدنی به معنای استفاده از نیروی فیزیکی جهت ایجاد تجربه درد بدون صدمه به منظور تربیت (تصحیح یا کنترل رفتار) کودک میباشد (گافین و همکارا
ن، 2009). معمولا در تنبیه جسمی از دست یا یک شیئی مانند چوب، کمربند، شلاق و غیره برای ضربه زدن به بعضی نقاط بدن کودک مثل دستها یا باسن و یا از یک شی داغ برای سوزاندن کودک استفاده میشود. تنبیه بدنی به منظور کنترل، راهنمایی یا تصحیح رفتار کودکان در فرهنگهای مختلف وجود دارد (والریچ و همکاران، 1998). تنبیه بدنی یک نوع کودک آزاری و خشونت در خانواده است که موجب نقض حقوق کودک میشود و دارای اثرات سوء کوتاه مدت و بلند مدت بر روح و جسم کودک میباشد (لوپز و همکاران، 2000).
وقتی که واکنش خشونتآمیزی بروز میکند سایر اعضای خانواده کاری میکنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه میشوند. برای مثال، برادری بر سر خواهرش فریاد میزند، خواهر بر سر او فریاد میزند و ناسزایی به او میگوید. در این موقع برادرش او را کتک میزند و این ماجرا ادامه مییابد. تمام اینها نشان میدهد که والدین میتوانند در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راههای موثر بدون اینکه با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند و بازآموزی کودکان در دورانی نسبتاً کوتاه میسر است (شمس، 1389).
روشهای زیادی برای کنترل پرخاشگری کودکان بدون استفاده از تنبیه وجود دارد، یکی از عوامل تأثیرگذار برروی پرخاشگری کودکان رفتار، عملکرد و ویژگیهای شخصیتی والدین میباشد. منبع کنترل یکی از ویژگیهای شخصیتی افراد است.
منبع کنترل، اعتقاد فرد به تواناییها و استعدادهای درونی در حل مساله و یا اعتقاد به شانس و عوامل قدرتمند بیرونی و در نتیجه برخورداری منفعلانه با شرایط محیطی است. منبع کنترل چگونگی جست و جوی اطلاعات در محیط و شیوه پردازش اطلاعات در رابطه با وقایع و مسایل زندگی است. مفهوم منبع کنترل، در چارچوب نظریه راتر ارایه شده است. راتر در بیان مفهوم منبع کنترل، به دو بعد فرضی درونی و بیرونی اشاره دارد. گروهی که موفقیتها و شکستهای خود را عموماً به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت میدهند، افراد دارای منبع کنترل درونی نامیده شدهاند و گروه دوم که موفقیتها و شکستهای خود را معمولا به عوامل بیرون از خود بخت و اقبال یا دشواری موقعیتها نسبت میدهند، افراد دارای منبع کنترل بیرونی نام گرفتهاند (خوی نژاد و همکاران، 1387).
به بیان دیگر اشخاص دارای منبع کنترل درونی باور دارند که کارآمدی، تدبیر، سختکوشی، احتیاط و مسوولیتپذیری به پیامدهای مثبت خواهد انجامید و رفتارشان نقش مهمی در افزایش برون دادهای خوب و کاهش برون دادهای بد دارد. برعکس افرادی که منبع کنترل بیرونی دارند، رویدادهای مثبت یا منفی را پیامد رفتار خود نمیدانند بلکه آن را به شانس، سرنوشت، نفوذ افراد قدرتمند و عوامل محیطی ناشناخته مهار نشدنی نسبت میدهند. در نتیجه بر این باورند که برون دادهای بد یا خوب با رفتار خود آنها ارتباط نداشته و از کنترل آنها خارج است (حیدری، 1387).
پژوهشگران بر این باورند که افراد دارای منبع کنترل بیرونی در موقعیتهای رقابتی بیشتر به تسلیم شدن گرایش دارند، اما در هنگام همکاری به خوبی افرادی کنترل درونی دارند رفتار میکنند. افراد با منبع کنترل درونی در چالشهای اجتماعی بر برون دادهای خود بیشتر اعمال نفوذ میکنند و در برابر فشار همرنگی ایستادگی میکنند. اما افراد با منبع کنترل بیرونی مهار کمتری بر رویدادها دارند و در موقعیتهای فشارزا خود را ناتوان میبینند. هم چنین افراد بیرونی به نشانگان و نشانههایی که از محیط پیرامون بر میآید بیشتر حساس بوده و به آن توجه زیادتری نشان میدهند، در حالی که افراد با منبع کنترل درونی به این نشانههای ظریف زیاد توجه نمیکنند یا در برابر آنها واکنشی نشان نمیدهند. همچنین همبستههای رفتاری کسانی که منبع کنترلشان بیشتر درونی میباشد همانند همبستههای رفتاری کسانی است که انگیزه موفقیتطلبی و پیشرفت در آنها بالا است (خوی نژاد و همکاران، 1387).
درباره مهار خشم میتوان گفت نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاش گر دارند که روشهای تربیتی آنها مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است. در واقع والدینی که نمی توانند خشم خود را مهار کنند، آسیبهای جدی به کودک خود وارد میکنند. نابسامانیهای خانواده یکی از عوامل بروز خشونت در فرزندان است، درگیریهای لفظی والدین و اختلاف آنها با یکدیگر و هم چنین نبود تفاهم میان آنها از جمله عواملی است که کودک یا نوجوان آنها را وادار میسازد که احساسات، خواستهها و عقایدش را از طریق آسیب رساندن به دیگران یا با داد و فریاد و عصبانیت به دیگری ابراز کند و فکر میکند که با این روش میتواند خواسته خود را به کرسی بنشاند و به هدف برسد؛ در واقع او رفتار آرام و توأم با ملایمت را در خانواده یاد نگرفته است. در همین راستا روان شناسان دانشگاه ایندیانا در آمریکا (1987)، نشان دادند یادگیری کودکانی که در فضاهای خانوادگی پرخاش گرانه و مهاجم بزرگ میشوند برای پردازش اطلاعات اجتماعی نسبت به سایر همسالانشان که در خانوادههای آرام و غیر پرخاشگر رشد کردهاند، متفاوت است (نعمتی، 1388).
در این پژوهش قصد محقق بر این است تا بداند منبع کنترل درونی و بیرونی والدین چه رابطهای با پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده و غیرتنبیه کننده پسر و دختر دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
در سالهای اخیر ارایه دهندگان مراقبتهای بهداشتی، درمانی تنبیه بدنی و نقش آن درکودک آزاری را مورد بررسی و سوال قرار داده اند. هرچند هیج تحقیقی اثرات مفید برای استفاده از تنبیه جسمی را در کودکان نشان نداده است ولی استفاده از آن هنوز ادامه دارد (قاسمی و همکاران، 1386).
تحقیقات اخیر نشان داده اند که اکثر موارد کودک آزاری جسمی در اثر اقدامات والدین برای تنبیه جسمی کودکان به وجود میآید به طوری که والدین حین تنبیه کودک کنترل خود را از دست داده و به صورت غیرعمدی شدت فیزیکی تنبیه را زیاد مینمایند و یا میزان قدرت خودشان را کم تخمین میزنند و به این ترتیب باعث بروز آسیبهای جسمی برای کودکانشان میشوند. هرچه شدت تنبیه بیشتر شود خطر صدمه به کودک و در نتیجه آزار جسمی کودک نیز بیشترمی شود (فیگویردو، 2004). این مساله به شدتی است که تحقیقات نشان داده خانه مکانی است که بیشتر از هر جای دیگر به حقوق کودک تجاوز میشود. بین 50 تا 70 درصد کودکانی که مورد سو ی رفتار قرار گرفته اند قربانی خشونت والدین و نزدیکان خود بوده اند. بیش از 90 % والدینی که مبادرت به بدرفتاری با کودک خود میکنند نه از نظر جسمی مشکلی دارند، نه از نظر شخصیتی جنایتکارند و نه سایکوتیک هستند، بلکه افرادی هستند که خود تحت تاثیر تنش واسترس شدیدی قرار داشته و در حالت خشم به کودکان خود آسیب میرسانند (ثابتی، 1384).
کشف رابطه بین منبع کنترل درونی و برونی والدین و تاثیر آن در پرخاشگری فرزندان محقق را بر آن داشت تا به این موضوع بپردازد. پاسخ به همه این سوالات و نتایج این پژوهش میتواند کمک شایانی به محققان این حوزه بکند و با دراختیار قرار دادن نتایج این پژوهش در مقالات و مجلات میتوان آگاهی جامعه را از اثرات زیان بار تنبیه کودکان بالا برد و در نتیجه گامی موثر در سطح ارتقای فرهنگ جامعه برداشت. مؤثرترین راه کمک به کودکان و نوجوانان برای آموزش بهتر، برقراری روابط سودمندتر، استفاده ی بهتر از فرصتها و پدید آوردن دیدگاههای روشنتر نسبت به مسیر زندگی خود و ورود به دنیای بزرگسالی با بنیادی استوارتر، حفظ و افزایش عزت نفس در آنان است. نتایج این پژوهش میتواند به کودکان تحت ظلم و تنبیه نوید جایگزین راههای احتمالی برای تربیت بدهد تا از این حیث کودکان و نوجوانان، والدین آنها، معلمان و مدیران مدارس و آموزش و پرورش، بهزیستی، نیروی انتظامی و در نهایت همه جامعه سود ببرند.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف اصلی: رابطه منبع کنترل درونی و بیرونی والدین با پرخاشگری فرزندان خانوادههای تنبیهکننده و غیر تنبیه کننده
1-4-2- اهداف جزیی:
- بررسی رابطه بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیهکننده
- بررسی رابطه بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیهکننده
- بررسی رابطه بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای غیرتنبیه کننده
- بررسی رابطه بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای غیر تنبیه کننده
- بررسی رابطه بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده
- بررسی رابطه بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده
- بررسی تفاوت پرخاشگری در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده
- بررسی تفاوت منبع کنترل بیرونی در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده
- بررسی تفاوت بین منبع کنترل درونی در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده
1-5- سؤالات تحقیق
- آیا بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده رابطه وجود دارد؟
- آیا بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده رابطه وجود دارد؟
- آیا بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد؟
- آیا بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد؟
- آیا بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد؟
- آیا بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد؟
- آیا بین پرخاشگری در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین منبع کنترل بیرونی در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده تفاوت وجود دارد؟
- آیا بین منبع کنترل درونی در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده تفاوت وجود دارد؟
1-6- فرضیههای تحقیق
فرضیه اول: بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم: بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم: بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم: بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد.
فرضیه پنجم: بین منبع کنترل درونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد.
فرضیه ششم: بین منبع کنترل بیرونی والدین و پرخاشگری فرزندان در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده رابطه وجود دارد.
فرضیه هفتم: بین پرخاشگری در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده تفاوت وجود دارد.
فرضیه هشتم: بین منبع کنترل بیرونی در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده تفاوت وجود دارد.
فرضیه نهم: بین منبع کنترل درونی در خانوادههای تنبیه کننده و غیر تنبیه کننده تفاوت وجود دارد.
1-7- تعریف واژهها و اصطلاحات (به صورت مفهومی و عملیاتی):
1-7-1- تعاریف مفهومی:
منبع کنترل درونی:
گروهی که موفقیتها و شکستهای خود را عموما به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت میدهند، افراد دارای منبع کنترل درونی نامیده میشوند (حیدری پهلویان و همکاران، 1378).
منبع کنترل برونی:
افرادی که موفقیتها و شکستهای خود را معمولا به عوامل بیرون از خود (بختواقبال یا دشواری موقعیتها) نسبت میدهند، افراد دارای منبع کنترل بیرونی نامیده میشوند (حیدری پهلویان و همکاران، 1378).