انگیزه پیشرفت عبارتند از : نیروی انجام دادن خوب کارها نسبت به استانداردهای عالی.
ویوید مک کله لند و جان اتکینسون که ماهیت انگیزش پیشرفت را در چهل سال اخیر مطالعه کرده اند نیاز به پیشرفت را اینگونه تعریف می کنند. جستجو کردن موفقیت در رقابت با استانداردهای عالی (1953).
شخص با انگیزش پیشرفت نیرومندی می خواهد که در برخی از تکالیف چالش انگیزش، موفق شود. موفقیت در رقابت با استانداردهای عللی تعریفی گسترده است به طوری که استانداردهای عالی ممکن است مربوط به تکلیف باشد. به عنوان مثال انجام دادن خوب یک تکلیف، یا هنگام حل معمائی پیچیده، و یا ممکن است مربوط به خود باشد. «مثل انجام دادن کاری بهتر از دفعه قبل، نظریه دویدن در یک مسابقه در بهترین موقعیت شخصی» یا امکان دارد مربوط به دیگران باشد «نظیر انجام دادن کارها بهتر از دیگران، مانند برنده شده در یک مسابقه» در تمام این موقعیتها یک چیز مشترک وجود دارد و آن اینکه شخص می داند عملکردش به ارزیابی مطلوب یا نامطلوب خواهد انجامید که واکنشی هیجانی به شکل غرور برای موفقیت یا شرمساری به خاطر شکست را تولید می کند. (جان مارشال ریو، 1376 ، ص 258 )
بعضی از افراد دارای نیازهای پیشرفت عالی و برخی دیگر دارای نیاز پیشرفت در سطح پایین هستند. موری (1938) نیاز به پیشرفت را تحت عنوان میل یا گرایش به از میان برداشتن یا غلبه بر موانع، به کار گرفتن نیرو و تلاش برای انجام خوب و سریع کار مشکل، تعریف کرده است. (ذبیح الله فرجی، 1375، ص 77 ).
ممکن است نیاز به پیشرفت تا حدودی موروثی باشد. زیرا افرادی که نیاز به پیشرفت در آنها زیاد است برانگیختگی فیزیولوژیکی بیشتری از افراد دیگر نشان می دهد. (مک کله لند، 1985 )
وقتی این افراد حواس خود را بر وی چیزی متمرکز می سازند عضلات آنها کشیده می شود که این حالت ممکن است مربوط به اضطرابهای بیشتر با علتهای دیگر باشد یا ممکن است یک مؤلفه ذاتی در سائق موفق شدن وجود داشته باشد. علاوه بر این روشهایی هم برای افزایش نیاز به پیشرفت وجود دارد.
طبقه رفتاری که توسط انگیزۀ پیشرفت برانگیخته می شود.
یک انگیزه، طبقات خاصی از رفتار را در حالت آمادگی قرار می دهد. برانگیختگی انگیزه پیشرفت، خود را آماده می سازد تا :
1 ) تکالیف نسبتاً چالش انگیز را انجام دهد
2 ) در تکالیف نسبتاً پایداری کند
3 ) موفقیت شغلی و رفتارهای بازرگانی را دنبال کند. (مک کله کلند، 1985 )
حداکثر عملکرد در تکالیف نسبتاً چالش انگیز افرادیکه نیاز به پیشرفت زیادی دارند در تکالیفی که به آنها گفته شده از نظر دشواری، متوسط اند بهتر از افرادی که نیاز به پیشرفت کم دارند عمل می کنند ولی افراد با نیاز پیشرفت زیاد بهتر از افراد با نیاز پیشرفت کم در تکلیف آسان یا دشوار عمل نمی کنند. عملکرد در تکلیف نسبتاً دشوار، برای فرد با نیاز پیشرفت زیاد مشوق مثبتی را فراهم می آورد که فرد با نیاز پیشرفت کم آنرا تجربه نمی کنند فرد با نیاز پیشرفت زیاد به دنبال چالش متوسط است زیرا این نوع چالش مهارت و توانایی وی را بهتر می آزماید. موفقیت از طریق مهارت خود شخص به خود با نیاز پیشرفت زیاد این احساس را می دهد که کار وی خوب انجام شده است احساسی که اهمیت خاصی برای این افراد دارد که در این زمینه لیتینگ (1963) نوعی بازی مهارتی به کار برد.
لیتینگ علاقه مند بود بداند چگونه افراد با نیاز پیشرفت زیاد و کم تکلیف با دشواری متفاوت را در یک دوره ی بیست و یک کوششی بر می گزیند.
افراد با نیاز پیشرفت زیاد تمایل به برگزیدن سطح دشوارتری پس از موفقیت و سطح آسان تری پس از شکستشان داشتند.
از طرف دیگر، افراد با نیاز پیشرفت کم، گرایش به برگزیدن سطح آسانتری پس از موفقیت و سطح دشوارتری پس از شکستشان داشتند. این داده ها از این نظر با اهمیت هستند که نشان می دهند افراد با نیاز پیشرفت زیاد با نیاز افراد با پیشرفت کم، همیشه به دنبال سطح دشوارتری که با سطح موجود آنها هماهنگ است، در حالیکه همزمان از تکالیف زیاد راحت یا زیاد دشوار دوری می کنند.