:
سنت دیگری که به دوران باستان برمی گردد ،آفرینشگری را طبیعتاً[1] شکلی از دیوانگی تلقی می کند .این دیدگاه ،خود جوشی[2] و غیر عقلایی[3] بودن ظاهری آفرینشگری را نتیجه جنون می نامند.در اندیشه ی غربی ، این دیدگاه با افلاطون شروع شد که بین شوریدگی[4]، خدادیداری[5] و دیوانگی[6] تفاوت دقیقی قائل نشد.شاعران نیز این دیدگاه را دامن زده اند. جامعه شناسی به نام سزارلومبروسو[7] بسیاری از نوابغ را نام می برد که عصبی ویا دیوانه بودند و اظهار می دارد که ماهیت غیر عقلایی و بی ارادی عمل خلاق را، بایستی از طریق آسیب شناسی[8] تبیین کرد .(نلر،1379) حتی امروزه بعضی مردان فاضل نیز از روی مسامحه ،برخی افراد را که دارای توانایی آفرینشگری قابل ملاحظه ای هستند ،کمی دیوانه[9] و یا غیر عادی[10] می نامند زیرا این گونه افراد تا حد زیادی از هنجارهای مرسوم[11] رفتارهای انسانی منحرف می شوند
نظریه های جدید فلسفی
آفرینشگری به عنوان نبوغ شهودی[12]
بنا بر دیدگاهی که چندی بعد رایج شد ،آفرینشگری شکلی سلیم و گسترش یافته از شهود است.آفرینشگر گرچه دیگر نابهنجار و یا بیمار تلقی نمی شود ،اما هنوز شخصی نادر و از گونه ی متفاوتی است.
چنین شخصی در میان کنش خلاق آن چه را که دیگران فقط به طور استدلالی و در دراز مدت در می یابند ، بلا واسطه و مستقیماً درک می کند.
بنابراین آفرینشگری را نمی توان به طور کلی آموزش داد زیرا غیر قابل پیش بینی ، غیر عقلایی و محدود به معدودی افراد غیر عادی است (نلر،1379 ص24)
آفرینشگری به عنوان نیروی حیاتی[13]
یکی از نتایج نظریه ی تکامل داروین این بود که آفرینشگری انسانی ، نماینگر نیروی خلاقی است که در ذات خود زندگی ،نهفته است . هر چند که ماده بی جان ، از این دیدگاه غیر خلاق است (همیشه هستی های[14] مشابهی مانند اتم ها و ستارگان تولید کرده است )اما تکامل حیاتی ، اساساً خلاق می باشد زیرا پیوسته انواع تازه ای را به وجود آورد. یکی از پیشتازان این نظریه ،بیولوژیستی به نام ادموند سینوت[15] است.
وی معتقد است که زندگی ،خلاق است زیرا خود را سازمان می دهد ،تنظیم می کند و پیوسته دست به ابداع می زند.(نلر ،1379)
آفرینشگری به عنوان نیروی کیهانی
آفرینشگری انسان ، به عنوان تجلی نیروی خلاق نهفته در تمامی موجودات تلقی شده است.همان گونه که هر چیزی در گیتی خود را بی وقفه خلق می کند.فراگیر نیز پیوسته طبیعت[16] خود را شکوفا[17] می سازد.
معلم می تواند از دو راه مهم ، نیروی طبیعی آفرینشگری را تقویت کند . یکی از این کارها ، انتخاب روش ها و مطالب صحیح تربیتی به گونه ای است که فرایند آموزشی را بیشتر کارامد کند.
معلم مطالب غیر ضروری را وجین می کند . بنا به گفته وایت هد ، برای آموزش ، صراحت ضروری است. راه دیگر عبارت از برانگیختن شور وذوق دانش آموز است. علاقه ی دانش آموز ،هر از گاهی کم می شود ، به ویژه هنگامی که دقت فراوان لازم است . هنگامی که انگیزه ی ذاتی دانش آموز برای پژوهش ضعیف می شود ، معلم باید آن را تقویت کند.
[1] - Naturalistically
[2] - spontaneity
[3] - Irrationality
[4] - Frenzy
[5] - Divine visitation
[6] - Madness
[7] - Cesare Lomboroso
[8] - Pathology
[9] - Touched
[10] - Queer
[11] - Norm
[12] - Intuitive Genius
[13] - Life force
[14] - Entity
[15] - Edmund sinnote
[16] - Nature
[17] - Realize