6ـ1ـ يكي از ضرب المثل هاي راهبردي فرانكل اين است : «چنان زندگي كن كه گويي بار دومي است كه به دنيا آمده اي تا اشتباهات گذشته ات را جبران كني» چنين ضرب المثل هايي در جلسات درماني بيان مي شوند (نيلسو،جونز، 2001 ؛)( ترجمه بهفر ، 1384).
استخراج معنا با روش پرسش و پاسخ سقراطي:
1ـ7ـ پرسش هاي سقراطي نياز به بكارگيري تفكر درمانجو دارد. اين كار مستلزم اين است كه به دقت سخناندرمانجورا گوش دهيم تا حدود تفكر او را مشخص نماييم. گفتگوي سقراطي زماني استفاده مي شود كه درمانگر و درمانجو با هم تلاش مي كنند كه معنايي را در زندگي درمانجو كشف كنند. نكته مهم اين استكه اين معنا تعيين شده نيست ، بلكه بايد از زندگي فرد استخراج شود. براي همين درمانگر تفكر درمانجو را به مبارزه مي طلبد. نكته مهم در اينجاست كه نبايستي پرسش گري به اتلاف درماني لطمه بزند. مرحله.بندي فرايند گفتگوي سقراطي عبارت است از :
1ـ ابتدا درمانجو مي فهمد كه قرباني شرايط نيست ، هر چند ممكن است علائمي داشته باشد.
2ـ تلاش در جهت كمك به درمانجو تا درون مثلث معنا ، معناي خود را پيدا كند.
3ـ به رسميت شناختن استقلال و تماميت درمانجو. اين كار از رهگذر كمك به درمانجو براي يافتن راهنماي دروني اش انجام مي گيرد. فرانكل مثال مراجعي را مطرح مي كند كه از زودگذر بودن زندگي رنج مي برد. فرانكل از اين زن خواست تا مردي را پيدا كند كه موفقيت هايش را ستايش كند و مراجع ازپزشك خانواده نام برد. سپس با بهره گرفتن از يك سري پرسشها فرانكل زن را به اين حقيقت رساند كه با اينكه دكتر فوت كرده و بسياري از بيماران خدمات وي را فراموش كرده اند ، باز هم ثمر بخشي زندگي او به قوت خود باقيست (محمد پور ،. 1385).
به كارگيري تشبيهات[1]:
1ـ8ـ تمثيل هايي براي آموزش مراجع به كار مي رود ، مثلاً به مراجع آموزش داده مي شود تا زندگيش را چون فيلم سينمايي كه همين حالا برداشته شده تصور كند. فيلمي كه اجازه قطع آن وجود ندارد و هر طوري كه فيلمبرداري شده به همان صورت مي ماند و هرگز تغيير پيدا نمي كند. بدين ترتيب زندگي برگشت ناپذيري به خانه آورده مي شود كه گفته مي شود آنها تنها چيزي را نمي توانند جدا كنند و هيچ چيز نمي تواند بازنگري و تغيير داده شود. با چنين نمونه هايي مي توان ماهيت تغيير ناپذيري زندگي انسان را به مراجع فهماند. مراجعان خود را مجسمه سازاني مي دانند كه براي اتمام كارشان مدت زمان كمي در اختيار دارند اما از زمان اتمام فرصتشان بي خبرند. در جلسات درماني اين استعارات شرح داده مي شوند (فرانكل ،1977؛ ترجمه معارفي ،. 1375 ).
استخراج معنا از طريق نمايش[2]:
فرانكل مثالي از استخراج معنا از طريق « لوگودرام[3] » يا نمايش مطرح مي كند كه در يك درمان گروهي صورت گرفت. زني كه پس از اقدام به خودكشي در كلينيك فرانكل بستري شده بود ، پسر 11 ساله اش را از دست داده بود و با پسر بزرگترش كه فلج بود زندگي مي كرد. فرانكل در ابتدا از زن ديگري در گروه خواست تا تصور كند 80 ساله است و به زندگي گذشته ی خود در بچگي فكر كند درحاليكه از موفقيت مالي و پرستيژ اجتماعي برخوردار بوده است. او بلافاصله گفت كه زندگي اش هيچ هدفي نداشته است. فرانكل سپس از مادر كودك فلج خواست تا همين شرايط را براي خود فرض كند و اودريافت كه زندگي بسيار پرمعنايي داشته است چرا كه بهترين شرايط ممكن را براي فرزند خود فراهم آورده است )فرانكل، 1955 ؛ ترجمه صبوري و شميم ،. 1381).
[1] :the use of imagery
[2] :show
[3] : Logodram