موجودات زنده تمايل به وحدت و كليت خود دارند. اساس اين وحدت رفتار جريانهاي عصبي تهيج و منع است. اين منع و تهيج شامل تمام اعضاي بدن ميشود و حالت فعلي شخص نيز در آن دخالت دارد. بنابراين، براساس اهميت و اولويتي كه فرد براي موضوعها قائل است بعضي كنشها يا عملها منع مي شوند در حالي كه بعضي ديگر تسهيل مي گردند.
مثلا به هنگام مشاجره اعمال مربوط به هضم و ساير اعمالي كه مورد نياز فوري نيست، كندتر شده، اعضائيكه براي افزايش فعاليت و كوشش بيشتر لازمند به حركت در
مي آيند.
جريانهاي تحريك و منع از طريق انعطاف پذيري لازم، فرد را براي مقابله با استرس آماده مي سازند. تنها تحت شرايط غير معمول يا غير عادي است كه عمل فرد به جاي آنكه وحدت يافته و انسجام دار باشد، به صورت ناهماهنگ و پراكنده ظاهر مي گردد. اعمال نامنظم، پراكنده، و ناهماهنگ ممكن است نتيجه اختلال دراعمال عالي مغزتوسط الك، دارو، و آسيب ديدگي باشند يا محصول فشار رواني فوق العاده.
ب- واكنشهاي استرسي اقتصادي هستند.
نه تنها فرد نسبت به استرس به صورت واحدي وحدت يافته عمل مي كند، بلكه واكنش وي به نحوي است كه حداقل انرژي و ذخيره خود را به كار مي اندازد. ميلر در1965 اظهار مي دارد كه موجودات زنده خواه از لحاظ تكامل در رده بالا باشند خواه پايين، تمايل دارند كه ابتدا فاعلهايي را به كار گيرند كه براي آن كمترين بها را بپردازند، اگرموثر واقع نشد. منابع اضافي و گرانبها تر وارد عمل مي شوند. در سطح فيزيولوژيائي گر بتدريج اسيد به بدن يك سگ تزريق شود، ابتدا نفس به عنوان اولين مكانيزم دفاعي تشديد مي گردد.
اگر اين تشديد تنفس موثر واقع نشد، مكانيزمهاي حفاظتي موثرتري مانند تغييرات زيستي – شيميايي خود وار عمل مي گردد. در سطح اجتماعي ، يك كشور در جنگ با كشور ديگر، ابتدا نيروي كمي اغدام مي دارد اگر موثر نبود نيروي خود مي افزايد تا جايي كه براي دفع دشمن ممكن است به بسيج عمومي مبادرت ورزد. به همين نحو در سطح رواني اگر دانشجويي مردود شود يا نمرات پاييني بگيرد به طوري كه زندگي اجتماعي وي به مخاطره بيفتد، در آغاز فعاليت خود را افزايش مي دهد، اگر در نيمسال بعد نيز نمره پايين كسب كرد ممكن است توقع خود را كاهش دهد و از داشتن نمره اي در حد قبولي راضي باشد. اين حالت نوعي دفاع بالسبه ارزان لااقل براي آن زمان است، اگر باز مود شود و نسبت به وضعيت تحصيلي اش به نحوي فزاينده احساس بي كفايتي ، ناشايستگي و اضطراب بنمايد ممكن است نا منصفانه سرزنشهاي خويش را متوجه استاد سازد. اين كار مستلزم هزينه و بهاي بيشتري است، زيرا در حال حاضر مي تواند از اشتباهاتي كه كرده است بهره برگيرد يا خود را به صورتي واقعي ترشكست خورده ببيند.
اصل قتصاد رواني رد ساير زمينه ها نيز صادق است. انسان نه فقط مايل است الگوهاي مربوط به بقاي خويش را بدان دليل كه منبع امنيت وي نسبت به دنيا هستند حفظ نمايد، بلكه بدان علت كه اين الگوهاي ثابت، در مقايسه با الگوهاي سازشي جديد و اصلاح شده، مستلزم كوشش كمتر و صرف انرژي پايين تري هستند تمايل به نگاهداري آنها دارد. اين تمايل به مقاومت در برابر تغيير راههاي تثبيت شده ادراك و عمل در سطح فردي ركود و در سطح اجتماعي عقب ماندگي فرهنگي ناميده شده است. اين موضوع مانع بزرگي براي درمان محسوب ميشود زيرا الگوهاي رفتار نابهنجار مدتها پس از ارائه رفتار جديد و موثر ادامه مي يابند. يا انسان ميل دارد كه رفتارهاي قديمي خويش را كه مستلزم صرف انرژي كمتري است حفظ نمايد.