پژوهشگران حوزه مدیریت سود، این پدیده را از دیدگاه های متفاوت و مناظر گوناگون مورد بررسی قرار داده اند. بعضی از پژوهشگران، محدوده هایی از مدیریت سود را مجاز و موجه تشخیص داده و آن را برای سرمایه گذاران و سایر افراد ذینفع، سودمند دانسته اند. به بیان دیگر، موافقین <a href="https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=181475″ title=”هموارسازی سود“>هموارسازی سود را سهولت در اهداف گزارشگری مالی می دانند . این گروه دلایل خود مبنی بر موافق بودن با اعمال هموارسازی و مدیریت سود را ایجاد سهولت در پیش بینی سود دورههای آتی و پیش بینی ارزش بازار و همچنین وجود معیاری برای ارزیابی کنترلهای داخلی، عنوان کرده اند. ایشان عقیده دارند درصورتیکه هموارسازی سود تحقق یابد، بااستفاده از عملکرد گذشته، برنامه ریزی، بودجه بندی و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری ها، تسهیل می یابد.بااستفاده از تئوری قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، هنگامیکه سودهای گزارش شده هموار باشند، محاسبه ارزش فعلی <a href="https://www.sid.ir/fa/Journal/ViewPaper.aspx?id=134867″ title=”جریانات نقدی“>جریانات نقدی آتی و همچنین تعیین ارزش متعارف دارایی ها، راحتتر خواهد بود. پژوهش انجام شده توسط میچلسون و دیگران[1](1995)، نشان می دهد که شرکتهایی که سود هموارتری دارند، بطور قابل توجهی متوسط بازده سالانه بالاتری نسبت به شرکتهایی که عمل هموارسازی سود را انجام نداده اند دارند. بارنی و دیگران[2] (1976) در پژوهش خود اظهار داشتند که مدیریت سود عبارت است از کاستن آگاهانه از نوسانات سود که به نظر می رسد برای بنگاه اقتصادی، عادی جلوه می کند. مدیران برای کاهش نوسانات سود گزارش شده و افزایش میزان پیش بینی صحیح <a href="https://www.sepidarsystem.com/blog/an-insight-to-cashflow/” title=”جریان وجوه نقد“>جریان وجوه نقد آتی توسط سرمایه گذاران، اقدام به آرایش سود می نمایند و انتظار می رود که این اقدام، تأثیر مثبتی بر ارزش سهام و عملکرد مدیریت داشته باشد.
به عقیده موافقان، سودهای با نوسان زیاد، کل برنامه ریزی و بودجه بندی را با مشکل مواجه میکند. به نظر بیدلمن[3](1973) مدیران بنگاه های اقتصادی به دو دلیل تلاش می کنند تا سودهای خالص مورد گزارش را مدیریت نمایند: 1) یک جریان ثابت سود می تواند سطح بالاتری از سود قابل تقسیم را به ارمغان آورد که این امر به نوبه خود، اثر مطلوبی بر ارزش سهام شرکت میگذارد زیرا میزان <a href="http://jfak.journals.ikiu.ac.ir/article_1516.html” title=”ریسک شرکت“>ریسک شرکت را کاهش می دهد. 2) مدیران بنگاه های اقتصادی تلاش می کنند تا ماهیت پرنوسان سودهای خالص مورد گزارش را خنثی کرده و بدین وسیله میزان همبستگی بازده مورد انتظار بنگاه اقتصادی را نسبت به بازده مجموع دارایی های موجود در بازار، کاهش دهد.ترومن و همکارانش[4] (1988) در تشریح فرایند هموارسازی سود برای شرکتها میگویند:هموارسازی، واریانس سودهای مشاهده شده را می کاهد و بدین ترتیب هزینه استقراض شرکت را کاهش میدهد و بر روابط میان شرکت و مشتریان، فروشندگان و کارکنان اثر مساعد دارد.
از سوی دیگر مخالفان پدیده هموارسازی و مدیریت سود، هموارسازی را نوعی تحریف در اهداف گزارشگری مالی می دانند. ایمهاف[5] (1981) معتقد است وقتی متغیرها برای کسب سودهای هموار دستکاری می شوند، به نظر می رسد که افشاء به اندازه کافی صورت نمی گیرد.بیدلمن(1973) اعتقاد دارد که هموارسازی سود، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را با مشکل مواجه می سازد.
2-9. انواع مدیریت سود
انوان مدیریت سود را می توان در پنج گروه تقسیم بندی کرد:
2-9-1. مدیریت سود از طریق زمان بندی رویدادها
با فرض وقوع رویداد و شناخت و ثبت آن، مدیریت برای تعیین دوره هایی که تحت تأثیر مقادیر کمی این رویدادها قرار می گیرند، از اختیارات زیادی برخوردار است و می تواند آن ها را کنترل کند. مانند تخصیص هزینه ها به دوره های آتی، سرمایه ای تلقی کردن برخی هزینه ها و … . مدیریت این اختیار را دارد که چگونه و چه موقع رویدادها را شناسایی کند. زمان بندی خرید و فروش دارایی ها نیز می تواند بر سود حسابداری تأثیر بگذارد. مدیریت می تواند زمان و مقدار سرمایه گذاری در هزینه های تحقیق و توسعه، تبلیغات و نگهداری را انتخاب نماید. مدیریت همچنین قادر است در مورد زمان بندی فروش اموال، ماشین آلات و تجهیزات برای تسریع بخشیدن یا به تأخیر انداختن شناخت سود و زیان تصمیم گیری نماید (ناظمی اردکانی، 1389). اولین تحقیق درباره مدیریت سود از طریق زمانبندی فروش دارایی ها توسط بارتو[6] (1993) صورت گرفت. نتایج مطالعات وی حامی از این است که مدیران با بهره گرفتن از زمان بندی فروش دارایی ها تغییرات موقتی سود را هموار ساخته و اقدام به مدیریت سود می نمایند.
[1]Michelson et al
[2]Barnea et al
[3]Beidleman
[4]Trueman et al
[5]Imhoff
[6]Bartov